چالش کتابخوانی طاقچه: زندگیهای پنهان درونگرایان
برای آبان ماه کتابی دربارهی خودشناسی باید بخونیم، من که از کتابهای خودشناسی، روانشناسی، موفقیت و ... خوشم نمیاد کتاب خاصی انتخاب نکرده بودم که دیدم زندگیهای پنهان درونگرایان تخفیف خورده، همینو خریدم. الان که اولِ اولشم به نظر بد نمیرسه. با خاطره کودکیش شروع کرده و فکر کنم نویسنده تجربیات و خاطرات خودش ر نوشته.
میگه اولش نمیدونستم درونگرا هستم، به کتابهایی دربارهی درونگرایی برمیخوره و میفهمه درونگراست، بعد هی دوست داره درباره درونگرایی صحبت کنه، وبلاگ میزنه، به مرور وبلاگش شلوغ میشه و درونگراهایی از همهی دنیا توش جمع میشن و دربارهی درونگرایی مینویسن.
درونگرایی نوعی خلقوخوست که با شخصیت فرق میکنه، خلقوخو ویژگیهای ذاتیه که دیدگاهمون درباره دنیا ر شکل میده. شخصیت الگویی از رفتار، افکار و عواطفه که فردیت ما ر میسازه. سالها زمان میبره تا شخصیت ساخته بشه اما خلقوخو چیزیه که باش متولد شدیم.
نکتهای که درباره درونگرایی و برونگرایی باید مد نظر داشته باشیم اینه که خصوصیاتی یا همه یا هیچ نیستن، میشه طیفی ر در نظر گرفت که یه سرش درونگرایی و سر دیگهش برونگرایی قرار داره، روی این طیف هر آدمی جایی قرار میگیره، بعضیا متمایل به درونگرایی و بعضیا نزدیک برونگرایی. هیچکس درونگرا یا برونگرای محض نیست و ممکنه در بعضی مواقع برونگرا عمل کتیم یا درونگرا.
آیا شما درونگرایید؟
۲۲ علامت وجود داره که نشون میده میل به درونگرایی داریم. که بعضیا ر مینویسم.
۱- از اینکه اوقاتتان را به تنهایی بگذرانید لذت میبرید
۲- زمانی که تنها هستید بهتر فکر میکنید
۳ تکگویی درونیتان هرگز تمامی ندارد
۴- وقتی در جمع هستید اغلب بیشتر احساس تنهایی میکنید تا زمانی که تنهایید
۹- ترجیح میدهید با افراد خشمگین درگیر نشوید
۱۷- دوست دارید مردم را تماشا کنید
۱۸- به شما گفتهاند شنوندهی خوبی هستید
۱۹- دوستان کمی دارید
در فصل دوم درونگرایی ر از نظر علمی بررسی کرده. علت واکنش مختلف درونگراها و برونگراها مادهی شیمیایی به اسم دوپامینه که در مغز یافت میشه. دوپامین به کنترل مراکز لذت و پاداش در مغز کمک میکنه. دوپامین باعث احساس لذت نمیشه بلکه تضمین میکنه که شما با احتمال وقوع لذت دچار هیجان میشید. برونگراها در سیستم پاداش مغزشون دوپامین فعالتری از درونگراها دارن.
یه تحقیقی کردن دربارهی انواع درونگراها، ۵۰۰ بزرگسال در سنین مختلف ر بررسی کردن و سوالهای مختلف پرسیدن و به ۴ نوع درونگرا رسیدن. اجتماعی، متفکر، مضطرب و مهار شده. هر آدمی ممکنه تو یکی از دستهها قرار بگیره یا ممکنه که ترکیبی از چن تاش باشه.
بعد یه تستی هست که برای هر نوع درونگرایی ۷ تا گزینه داده، به هر کدوم از اینها از ۱ تا ۵ نمره میدیم، آخرش جمع میزنیم و بر اساس اون من درونگرایی اجتماعیم از بقیه بیشتر شد. اجتماعی و مضطرب و مهار شده زیاد، متفکر کم. درونگرایِ اجتماعیِ مضطربِ مهار شده داره مطلب مینویسه براتون. شاید اگه سوالای این تست ر هم مینوشتم جالب بود اما خیلی طولانی میشد دیگه.
تو فصل سوم سوءتفاهمهای رایج دربارهی درونگرایی ر بررسی کرده.
۱- درونگرایی فقط به معنی نسنجیدگی است
چند تا نمونه از خاطرات خودش و دیگران ر تعریف میکنه که همکلاسی یا همکار یا دوستانشون درباره شخص درونگرا فکر میکردن که بدجنس، خودخواه، خودبرتربین، سرد، پرافاده، بیادب... هستن.
۲- نیاز درونگرایان به خلوت رفتاری ضداجتماعی است
حضور توی جمعهای دوستانه یا مهمانی و غیره انرژی زیادی از فرد درونگرا میگیره و برای حفظ سلامتی به خلوت نیاز داره.
۳- درونگراها احساس ندارن
اینکه احساسشون ر بروز نمیدن و هیجانزده نمیشن دلیل نمیشه که احساس ندارن.
۴- درونگرایان از مردم بیزارند
اگه از مردم بیزار بودن که اینهمه شغلهای برونگرایانه نمیداشتن، شغلهایی که با مردم زیاد تماس و تعامل دارن و از خدمتی که به مردم میکنن خوشحالن.
چارلز بوکوفسکی تو فیلمنامهی بارفلای جملهای داره که چند دهه بعد شعار درونگرایان شد، دوست هنری ازش میپرسه که آیا از مردم بدش میاد، هنری که الکلی و تنهاست جواب میده نه بدش نمیاد، فقط وقتی کسی دور و برش نیست حال بهتری داره.
۵- همهی درونگرایان خجالتیاند
۶- درونگرایان رهبران کمتوانتری میشوند
چن تا مثال زد که اینو رد میکنه، بیل گیتس و باراک اوباما.
۷- درونگرایان نمیدانند چطور خوش باشند
فصل ۴ دربارهی «خماری درونگرا»ست.
یکی یه مقاله نوشت و دربارهی تجربهش گفت، مهمونی خونهی خانواده نامزدش بود و بعد از مدتی احساس کرد که نمیتونه اون جو و شلوغی ر تحمل کنه و احتیاج به جای آروم و ساکتی داره و بعد از اون کسان دیگری از خماریشون نوشتن. این حالت بیشتر توی مهمونی و شلوغی و ازدحام بهشون دست میده.
خماری درونگرا ر میشه فرسودگی اجتماعی یا خماری اجتماعی نامید. ممکنه سخت باشه و برای بعضیها نشانههای جسمی بروز میکنه. مثل زنگزدن گوش، تار دیدن، نفستنگی، عرق کردن، کجخلقی.
برای برطرف شدن خماری هم زمان نیازه، برای هر کس هم متفاوته شاید چند دقیقه و چند ساعت کافی باشه یا یکی دو روز، تنهایی و سکون و آرامش. در واقع تعامل نداشتن با دیگران باعث رفع این وضعیت میشه.
فصل چهارم ر تموم کردم و دیدم سه روز از آبان مونده، دیگه برای این ماه بسه این کتاب، بقیه ر بعدن میخونم.
کتاب خوب و آموزندهایه برای همه، چه برای درونگراها که خودشون ر بهتر بشناسن و چه برای برونگراها که با درونگراهای اطرافشون رفتار مناسبتری داشته باشن.
زندگیهای پنهان درونگرایان نوشتهی جن گرانمن انتشارات میلکان
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: شیرفروش
مطلبی دیگر از این انتشارات
رمانی که ادبیات استرالیا را وارد عصر جدیدی از حیات خود کرد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: شنل پاره