چالش کتابخوانی طاقچه: قدرت شروع ناقص.
من برای ماه فروردین چالش کتابخوانی طاقچه دو گزینه داشتم، کتاب کار عمیق و کتاب قدرت شروع ناقص. و از اونجایی که فکر میکردم قدرت شروع ناقص قراره نکاتی بگه که با کنار گذاشتن کمالگرایی بتونیم به کارهامون برسیم کتاب دوم رو انتخاب کردم. ولی با خوندن چند صفحهی اول کتاب متوجه شدم که فرض اولیهم اشتباه بوده و نکات کتاب به کمالگرایی ربطی نداره و کتاب در واقع مجموعهای از مقالاته که در هرکدوم نکاتی برای انجام بهتر کارها ذکر شده. ولی به هر حال من از این نویسنده (جیمز کلیر) کتاب «عادتهای اتمی» رو هم خونده بودم و بابت رضایتم از اون کتاب این کتاب رو ادامه دادم.
نکاتی که در خیلی از جستارهای این کتاب تکرار شد، داشتن اولویت برای کارها و انجام کارها بر اساس اولویت بود. چیزی که احتمالا ما به صورت پیشفرض اغلب در نظر میگیریم. علاوه بر این توصیه به تمام کردن کارهای نیمهتمام هم جزو توصیههای بدیهی و پررنگ کتاب بود. تقسیم کارها به زیربخشهای کوچک قابل حصول یکی دیگه از توصیههایی بود که در چند مقاله ذکر شده بود و به نظر من توصیه مفیدی بود. این توصیه به شکل دیگری هم در یکی از مقالات توضیح داده شده بود و آن هم این بود که برای رسیدن به بهبود و تغییرات بزرگ میتونیم با زنجیرهای از تغییرات کوچیک عمل کنیم و خلاصه قطرهقطره جمع گردد وانگهی دریا شود. ولی به نظر من توصیههای مفید کتاب در همین چند توصیه خلاصه میشد و خیلی از جستارهای کتاب در نهایت همین توصیه رو داشتند و شاید میشد همه رو در یک مقالهی نهایتا ده صفحهای منتشر کرد؛ به همین خاطر من از خوندن این کتاب راضی نبودم و بر خلاف کتاب «عادتهای اتمی» این کتاب به نظرم غیر مفید و صرفا وقتگیر بود. تنها جستاری از کتاب که به مذاق من کاملا خوش اومد (هرچند حرفی متفاوت با نکاتی که گفتم نمیزد) جستار «چگونه بیشتر بخوانیم؟» بود. در این جستار نویسنده توضیح میده که مدتی به میزان مطالعه خودش دقت کرده و متوجه شده این مطالعات بیشتر منفعلانه هستند نه فعالانه. و برای خواندن کتاب زمان مشخصی در برنامهریزیها نداره. برای مطالعهی فعالانه تصمیم میگیره روزی بیست صفحه کتاب در اولین ساعت روز بخونه و به گفتهی خودش اینطوری در سال حداقل ۳۶ کتاب مطالعه خواهد شد. نکتهی قابل توجه این جستار برای من همین بود که خیلی از ما مطالعات متفرقهی زیادی رو در طول روز به واسطهی شبکههای اجتماعی و رسانهها تجربه میکنیم ولی مطالعهی فعالانهی با برنامهریزی قبلی و ثابت نداریم. در حالی که با اختصاص زمان کم ولی ثابت و اضافه کردن مطالعهی فعالانه به روتین زندگی میتونیم تفاوت بزرگی در این زمینه برای خودمون ایجاد کنیم. ۳۶ کتاب در سال عدد قابل توجهیه که با صرف روزی نهایتا یک ساعت میشه بهش رسید.
به طور کل کتاب به نظرم بیش از اندازه تکراری بود و نکات مهم و قابل اجرای کمی رو در جستارهای مختلف و با روایتهای بیفایدهی زیادی بیان کرده بود. از نظر من نمرهی کتاب ۲ از ۵ه و مطالعهی کتاب رو به جز برای تورق کردن و نگاه کلی توصیه نمیکنم. ولی اگر مایل به همین حد از مطالعهی این کتاب هم بودید میتونید کتاب رو از لینک زیر از طاقچه دریافت کنید. :))))
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: هنر شفاف اندیشیدن
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: چرا ملتها شکست میخورند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه : «راهنمای بازدید از موزه کمونیست»