طعم حال خوب با کتاب تسلی بخشی‌های فلسفه

در بازاریابی نوین، دو طرف مبادله به یکدیگر ارزش ارائه می‌کنند. محصول هر چه می‌خواهد باشد چرا که هر محصولی (کالا یا خدمت) حاوی ارزش است. کتاب از آن جمله محصولاتی است که ارزش خالص به مشتری می‌دهد و چقدر خوب است که در شرایط پیچیده کرونایی که هر کداممان وظیفه اجتماعی و انسانی داریم تا برای قطع زنجیره انسانی انتقال ویروس و جلوگیری از جهش‌های بعدی آن (لامبدا و ...) بیشتر در خانه بمانیم، از کسب و کارهایی که به مصرف‌کنندگان کمک می‌کنند تا تهدید پاندمی را به فرصت کسب ارزش تبدیل کنند حمایت کنیم.

ویرگول در کمپین جدید بازاریابی خود تحت عنوان پویش کتابستان به معرفی سایت طاقچه پرداخته و سعی نموده با استفاده از نویسندگان خود به هرچه بهتر دیده شدن این سایت کمک نماید. من نیز که دخترم مدت‌هاست از مشتریان وفادار داستان‌های کودکانه اپلیکیشن طاقچه است بر خود دانستم تا با معرفی یک کتاب صوتی زیبا، حس خوبی از جنس فلسفه که تا ابد می‌تواند همراه شما باشد را به شما هدیه کنم.

تسلی بخشی‌های فلسفه
تسلی بخشی‌های فلسفه

کتاب تسلی بخشی‌های فلسفه را به تازگی از محمد، روز تولدم هدیه گرفته و پیشنهاد می‌کنم اگر فرصت خواندن ندارید، نسخه صوتی آن‌را از این لینک گوش کنید. کتاب صوتی «تسلی بخشی‌های فلسفه» نوشته‌ی آلن دوباتن با صدای «آرمان سلطان‌زاده» مباحث فلسفی را به ساده‌ترین زبان ممکن برای شنونده روایت می‌کند. در ادامه مختصری در مورد هر بخش توضیح می‌دهم.

بخش یکم: تسلی بخشی در مواجهه با عدم محبویت

Socrates
Socrates

سقراط را همه ما می‌شناسیم. فیلسوفی که به خاطر اندیشه، به کام مرگ فرستاده شد. قصه از بیرون، بسیار دردناک است و هیچ‌کدام شاید دوست نداشته باشیم جای سقراط باشیم ولی در درون قصه که غوطه‌ور می‌شویم و احوالات سقراط را از نگاه خودش می‌نگریم دیگر حس بدبختی از چنین سرنوشتی به ما دست نمی‌دهد. اگرچه سقراط را جهل مردمان زمانه‌اش کشت ولی اندیشه او بعد از مرگش چنان جاودانه شد که امروزه نمی‌توان از فلسفه گفت و از سقراط نگفت. سقراط به معنای واقعی زندگی کرد و دراماتیک مرد. چه چیزی از این زیباتر؟

سقراط به ما یاد می‌دهد چگونه مستقل فکر کنیم

بخش‌هایی از کتاب: «سقراط فقط به ما کمک نمی‌کند که دریابیم ممکن است دیگران در اشتباه باشند، او روش ساده‌ای به ما ارائه می‌کند که به وسیله آن خودمان می‌توانیم تعیین کنیم چه چیزی درست است. معدودی از فیلسوفان چیزی بیش از حداقل شعور لازم برای شروع زندگی اندیشمندانه داشته‌اند. ما به تحصیلات رسمی و زندگی مرفه نیاز نداریم. هر کسی که ذهنی کنجکاو و منظم داشته باشد و بخواهد عقیده مبتنی بر عرف عام را بسنجد، می‌تواند در یکی از خیابان‌های شهر شروع به صحبت با یکی از دوستانش کند و با پیروی از روش سقراطی، ممکن است در کم‌تر از نیم ساعت به یک یا دو ایده جدید برسد.

هرگاه از کسی بخواهند باوری را بپذیرد یا زمانی که او احساس کند تمایل به طغیان علیه این باور دارد، می‌تواند از این روش استفاده کند. براساس این روش، صحت گزاره را نمی‌توان به این وسیله تعیین کرد که آیا اکثر افراد به آن عقیده دارند یا نه، و آیا افرادی مهم به مدتی طولانی به آن عقیده‌ داشته‌اند یا نه. گزاره صحیح گزاره‌ای است که ممکن نباشد از نظر عقلانی رد شود. گزاره زمانی درست است که نتوان آن را ابطال کرد. در غیر این‌صورت، هر چند عده زیادی به آن معتقد باشند، و هرچند آن‌ها افراد بزرگی باشند، این گزاره حتمن نادرست است و حق داریم به آن شک کنیم.»

بخش دوم: تسلی بخشی در مواجهه با کم‌پولی

Epicurus
Epicurus

اپیکور دومین فیلسوفی است که در این کتاب به زندگی و فلسفه او سرک می‌کشیم. اپیکور یک فیلسوف لذت‌جوست و معتقد است: «لذت، آغاز و غایت زندگی سعادتمندانه است.» در جای دیگری می‌گوید: «کسی که ادعا می‌کند هنوز برای فلسفه آماده نیست یا دیگر سنش آن را اقتضا نمی‌کند، شبیه فردی است که بگوید بسیار جوان‌تر یا پیرتر از آن است که سعادتمند باشد.» به عقیده اپیکور برای داشتن یک زندگی لذت‌جویانه به چند چیز نیاز است: دوستان، آزادی، تفکر، غذا، مسکن و پوشاک. ولی هر کدام از این‌ها به چه میزان لازمند و خود اپیکور چگونه می‌زیست؟ متمولانه یا فقیرانه؟ با سِیری در این کتاب به پاسخ‌های جالبی می‌رسیم.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «به نظر اپیکور، اگر دردی نداشته باشیم، خوشبخت هستیم. چون در صورت کمبود مواد غذایی و پوشاک از درد رنج خواهیم برد، باید برای خرید آن‌ها پول کافی داشته باشیم. اگر مجبور شویم به جای ژاکت کشمیری، ژاکت معمولی بپوشیم یا به جای صدف‌های دریایی ساندویچ بخوریم، دیگر نمی‌توان برای توصیف این حالت از کلمه رنج بردن استفاده کرد. پس استدلال این است که: وقتی دردِ حاصل از نیاز را رفع کنیم، ظروف ساده و میز مجلل، لذت یکسانی در بر دارند.»

تسلی بخشی در مواجهه با ناکامی

Lucius Annaeus Seneca
Lucius Annaeus Seneca

سنکا از آن جمله افرادی است که زندگیشان مساوی است با تراژدی محض. ولی واقعیت از ذهنیت جدا نیست. کانت معتقد است بین سوژه و اوبژه پرده‌ای است از ذهن و ما دنیا را با عینک ذهن می‌بینیم. بنابراین جای تعجب ندارد که سنکا این چنین به زندگی می‌نگریست: «وقتی شام چند دقیقه‌ای دیر شده است: چه لزومی دارد که با لگد میز را واژگون سازید؟ یا لیوان‌ها را بشکنید؟ یا خود را به ستون‌ها بکوبید؟

وقتی صدای وزوز به گوش می‌رسد: چرا باید پشه‌ای که هیچ‌کس چندان مشکلی در دور کردنش نداشته، یا سگی که سر راه شما ظاهر می‌شود، یا کلیدی که از دست مستخدمی بی‌دقت بر زمین افتاده، شما را عصبانی کند؟»

تسلی بخشی در مواجهه با ناتوانی و نابسندگی

Michel de Montaigne
Michel de Montaigne

مونتنی فیلسوفی است که پیش از خواندن این کتاب با آن آشنایی نداشتم. مونتنی به بدبینانه‌ترین شکل ممکن ما را با ضعف‌های جسمی و ذهنی انسان روبرو می‌کند. جایی از کتاب می‌نویسد: «بدن ما ذهن ما را اسیر هوس‌ها و نوسانات خود می‌کند. هضم ناهاری سنگین می‌تواند کل دیدگاه ما درباره زندگی را تغییر دهد. به عقیده مونتنی، احساس می‌کنم قبل و بعد از صرف یک وعده غذا آدم کاملن متفاوتی هستم.» مونتنی به خوبی محدودیت‌ها و مشکلات جسمی انسان را به نمایش گذاشته و با موشکافی آن، ما را با حقیقت خودمان که همواره با آن روبرو هستیم و آن را در جمع کتمان می‌کنیم آشتی می‌دهد. به این برش از کتاب توجه کنید: «این دیدگاه که بانوان متشخص هرگز نیازی به شستن دست‌های خود ندارند و پادشاهان، لمبری ندارند، یادآوری این امر را ضروری کرده بود که آن‌ها شکم خود را خالی می‌کنند و ماتحت دارند: اگر اعمال تناسلی بشر، طبیعی، ضروری و درست است، پس چرا ما جرئت نمی‌کنیم که از آن‌ها بدون شرمندگی سخن بگوییم، و آن‌ها را در گفت‌و‌گوی جدی خود راه نمی‌دهیم؟ ما آن‌قدر گستاخیم که کلماتی مانند کشتن و دزدیدن و خیانت را بر زبان می‌آوریم ولی آن کلمات را فقط زیر لب ادا می‌کنیم.»

تسلی بخشی قلب شکسته

Arthur Schopenhauer
Arthur Schopenhauer

آرتور شوپنهاور نگاه عجیبی به زندگی و انسان داشت. او می‌گوید: «می توانیم زندگی خود را رویدادی بدانیم که به طرزی بی‌فایده و ناراحت‌کننده، خواب سعادتمندانه نیستی را بر هم می‌زند.» و «وجود بشر باید نوعی اشتباه باشد.» تفاوت مهمی که این کتاب را از کتاب‌های زرد روان‌شناسی و انرژی مثبت در نظر من جدا می‌کند، همین رویارویی عریان با واقعیت‌های زندگی از نگاه فیلسوفان مختلف با نگرش‌های متفاوت است. شوپنهاور که شکست عشقی را در زندگی خود تجربه کرده است نیز فلسفه جالبی در این شرایط دارد.

در این کتاب می‌خوانیم: «شوپنهاور در یک مهمانی همراه با قایق سواری، در تلاش برای مجذوب کردن آن دختر، لبخند می‌زند و خوشه‌ای انگور سفید به او تعارف می‌کند. بعدها فلورا در دفترچه خاطراتش سِرِ دل باز می‌گوید: به آن‌ها میلی نداشتم. احساس دل به‌هم خوردگی می‌کردم، زیرا شوپنهاور پیر آن‌ها را لمس کرده بود. بنابراین، آن‌ها را به آرامی پشت سرم در آب انداختم.»

تسلی بخشی در مواجهه با سختی‌ها

Friedrich Nietzsche
Friedrich Nietzsche

وجه تمایز نیچه با دیگران در این بود که او فهمیده بود کسانی که خواهان رضایت خاطر هستند باید از هر گونه سختی استقبال کنند. نیچه که در جوانی تحت تاثیر شوپنهاور قرار گرفته بود در ادامه فلسفه خود را از او جدا نمود. او در جایی از کتاب می‌گوید: «به زندگی بهترین و بارورترین انسان‌ها و ملت‌ها نگاه کنید و از خود بپرسید آیا
درختی که می‌خواهد سرفراز و پابرجا باشد می‌تواند با هوای بد و طوفان‌ها روبرو نشود؟ آیا دشمنی‌های بیرونی، مقاومت‌های خارجی، تمام انواع نفرت، حسد، لجاجت، بدگمانی، سرسختی، حرص و خشونت جزو موارد مساعدی نیستند که بدون آن‌ها هیچ چیز حتا تقوا و فضیلت هم نمی‌تواند چندان رشد کند.»

سخن را با نوشته پشت جلد این کتاب کوتاه می‌کنم: «این کتاب می‌کوشد تا با استناد به آثار شش فیلسوف بزرگ، راه‌حل‌هایی برای مشکلات روزمره ما ارائه کند. با خواندن این کتاب از سقراط می‌آموزیم که عدم محبوبیت را نادیده انگاریم. سنکا به ما کمک می‌کند تا بر احساس یاس و ناامیدی غلبه کنیم و اپیکور بی‌پولی ما را چاره می‌‌کند. مونتنی راهنمای مناسبی برای درمان ناکارآیی ماست. عشاق دل‌شکسته می‌توانند با خواندن آثار شوپنهاور تسلی خاطر یابند و کسانی که در زندگی با سختی‌های زیادی روبه‌رو هستند با نیچه هم‌ذات‌پنداری خواهند کرد.»




«تسلی بخشی‌های فلسفه» را از طاقچه دریافت کنید

https://taaghche.com/audiobook/19426
تسلی بخشی های فلسفه
تسلی بخشی های فلسفه