یه دیتاساینتیست که همیشه دانشجوی علوم کامپیوتره و با دوییدن شارژ میشه
چالش کتابخوانی طاقچه: زنان نامرئی
کتاب: زنان نامرئی، افشای سوگیری دادهها در دنیایی طراحی شده برای مردان
نویسنده: کرولاین کریادو-پرز / مترجم: نرگس حسنلی
به عنوان یه خانم که سعی میکنم به خاطر اونچیزی که در اطرافم میبینم فکر نکنم جنس دومم لازم میدونم کتابهای مرتبط بخونم. این کتاب، کتابی بود که قبل از انتخاب کتاب برای چالش این ماه هم دوست داشتم بخونمش.
در ادامه خلاصهای از کتاب و به دنبالش نظر من درمورد کتاب رو میخونین:
خلاصه
مقدمه با جملهی زیر شروع میشه.
بیشتر تاریخ ثبتشدهی بشری یک شکاف اطلاعاتی عمیق است.
و این کتاب مسئلهی شکاف جنسیتی دادهها رو بررسی میکنه. نویسنده عقیده داره وجود این شکاف لزوما بدخواهانه یا عمدی نیست اما پیامدهاش غیرقابل انکاره و تو بعضی موارد میتونه برای زنان مرگبار باشه.
در بخش مقدمه گفته میشه که حالت پیشفرض انسان مرده و با مثالهایی که میزنه میبینیم تقریبا هر جا که مسئله خنثاجنسیت باشه پیشفرض مرد در نظر گرفته میشه. حتی ارسطو در رسالهی زیستشناختی تولد فرزند مونث رو انحراف از نوع موجود میدونه.
نتیجهی دیگری از این فرهنگ این است که تجربهی مردانه و دیدگاه مردانه را جهانشمول میدانند درحالیکه تجربهی زنانه - یعنی تجربهی نیم دیگر جمعیت جهان - خاص محسوب میشود.
در چنین قالبی زنان محکوماند فراموششدنی باشند. نادیدهگرفتنی، چشمپوشیدنی؛ از فرهنگ، از تاریخ، از دادهها و به این ترتیب زنان نامرئی میشوند.
در فصلهای بعد به مشکلاتی که شکافت جنسی دادهها برای زنان به وجود آورده پرداخته و در بعضی از موارد نشان داده که مشکل به وجود اومده فقط به زنان مربوط نیست؛ دردسری برای همهاس و اگه مشکل حل بشه سود(حتی اقتصادی) همگانی داره.
قصد حذف زنان نبوده فقط آنها درنظر نگرفتهاند و به فکرشان نرسیده شاید نیازهای زنان متفاوت باشد و در نتیجه، این شکاف دادهها پیامد دخیل نکردن زنان در برنامهریزی بود.
- زندگی روزمره:
تاثیر شکاف جنسیتی رو حتی تو برنامهریزی شهری میتونیم ببینیم. با توجه به این که زنان بیشتر نقشهای مراقبتی و بدون دستمزد دارن و این باعث الگوهای سفر پیچیدهتری میشه که درنظر گرفته نمیشه.
بحث دیگه مسائل بهداشتیه. حتی اگه تعداد سرویسهای بهداشتی عمومی برای زن و مرد برابر باشه - که نیست - باز هم عادلانه نیست چون به طور میانگین زنان زمان بیشتری نیاز دارن؛ به خاطر پوشش، بارداری، پریود و همراهی سالمند یا کودک.
سایر موارد: حضور در جامعه با خطر رفتارهای جنسیتزده، حمل و نقل عمومی، پارکها، باشگاههای ورزشی، آزار جنسی و هراس از انکار شدنش - محل کار:
کار بیمزد و نامرئی روزانهی زنان روی کار بامزد تاثیر میذاره و با به دنیا آوردن بچه و نگهداری شرایط کار سختتر میشه که معمولا تاثیر منفی و دومینووار داره.
مسئلهی شایستهسالاری؛ در گزینش، مصاحبهها، فرستادن مقاله و ... وقتی فرد ناشناس اقدام میکنه امکان دیده شدن و پذیرفته شدن زنان بیشتر میشه. یه مشکلی که تو حوزهی کامپیوتر وجود داره به خاطر پیشفرض مذکر بودن کلیشههای فرد برنامهنویسه. این کلیشهها بر اساس رفتارهای مردها طوری تعریف شدن که میتونه fit شدن خانمها رو سخت کنه.
محیط کار و ابزارهای کار معمولا برای بدن زن مناسب نیستن چون بر اساس بدن مرد ساخته شدن. وقتی به پوشش مخصوص محل کار دقت کنیم، لباس مردانه با سایز کوچکتر رو زنانه معرفی میکنن. اثر منفی مواد شیمیایی بر بدن رو هم بر اساس جنسیت تفکیک نمیکنن و مواردی که زنان لازمه بیشتر در معرض مادهای باشن که برای مردان ضرر خاصی نداره میتونه براشون خطرناک باشه. - طراحی
این بخش به ابزارها و دستگاههایی اشاره میکنه که برای مردها طراحی شدن بدون این که زنان رو درنظر بگیرن. مثل گوشیهای هوشمند که اندازهشون برای دست زنان مناسب نیست.
برای طراحی ماشینها هم انسان رو مرد درنظر میگیرن و تو بهترین حالت صندلی شاگرد رو به کمک نسخهی کوچکشدهی عروسک مرد طراحی کنند درحالیکه تفاوت بدن زنان و مردان حتی به تفاوت تودهی ماهیچهای و تراکم استخوان محدود نمیشود. نتیجهی طراحی این میشه که اگه زنی در تصادف جادهای حضور داشته باشه با احتمال بیشتری آسیب میبینه.
سوگیری رو در مدلهای هوشمصنوعی هم میبینیم که دلیلش متعادل نبودن مجموعهدادههاست. در دیتاستهای متنی، تصویری و صوتی معمولا نمونههای مذکر درصد بیشتری از مجموعه را تشکیل میدن و با مجموعهدادههایی اصطلاحا unbalanced نمیتونیم انتظار نتیجهی درست داشته باشیم. - مراجعه به پزشک:
داروها بر اساس اثرگذاری بر بدن مرد ساخته میشن چون علم پزشکی تنها تفاوت مرد و زن رو اندامهای جنسی میدونه و مرد رو پیشفرض تحقیقات خودش قرار میده. در حالیکه علائم بعضی بیماریها در بدن زن و مرد متفاوته و همینطور دارویی که ساخته میشه روی بدن زنان ممکنه طبق بدن مردها جواب نده یا نتیجهی مصرفش تو مراحل مختلف چرخهی قاعدگی یکسان نباشه. سادهسازی و جلوگیری از هدر دادن منابع از بهانههاییه که شرکتهای دارویی تحقیقاتشون رو روی دو جنس یا با دادهای با برچسب جنسیت انجام نمیدن یا اگر روی مرد جواب نده بررسی تاثیرشو روی بدن زنان ادامه نمیدن. وقتی زنان به پزشک مراجعه میکنن ممکنه با علائمی که پزشک میبینه بیماری رو تشخیص نده یا برای زنان پیش میاد که برای درد جسمی داروی ضدافسردگی تجویز بشه.
زنان چقدر فرصتهای درمانی را از دست دادهاند، فقط به خاطر این که درمانها تاثیری بر سلولهای نری نداشتند که منحصرا آزمایش شوند.
- زیست عمومی:
در معیار اقتصاد کشورها (تولید ناخالصی ملی) کارهای بیمزد زنان رو درنظر نمیگیرن که نتیجهی مستقیمی روی کم شدن نیاز زنان به کار مراقبتی میشه.
مالیاتی که زوجین بعد از ازدواج پرداخت میکنن شاید در کل کمتر باشه ولی چون معمولا حقوق خانم پایینتره و حقوق ثانویه حساب میشه، در کل خانم مالیات بیشتری پرداخت میکنه. در ادامه از مواردی شبیه این میگه که عملا به زیان زنان، مردان سود میبرن.
در سیاست هم عرصه برابر نیست در این حد که قدرتطلبی و جاهطلبی برای زنان صفتی منفی و برای مردان صفت مثبت حساب میشه. - شرایط بحرانی:
در بحرانها - زلزله، طوفان و ... - وقتی فقط مردها دست به کار میشن برای این که شرایط رو بهبود بدن، ممکنه خیلی از نیازها رو درنظر نگیرن که این مشکل به زنان مربوط است. در شرایط غیربحرانی هم همیشه مسئلهی دیگهای پیدا میشه که که نسبت به مشکل زنان اولویت داشته باشه. این اولویت اولویت انسان به جنس مونثه و تو کتاب میبینیم که انسان با مرد مساویه.
و در نهایت نویسنده معتقده: « تنها کاری که مردم باید میکردن این بود که از زنان میپرسیدند.»
کتاب از دید من
انگار کتاب داشت برای پرسش «چرا یک زن نمیتواند بیشتر شبیه مردها باشد؟» دلیل میآورد و میگفت چون زنان پیشفرض نبودن و لزومی نداره تو چارچوبی که براشون طراحی نشده بگنجن در عوض این چارچوبها هستن که باید مناسبسازی شن.
برای من خوندن اون بخشهای کتاب که بعد از «مراجعه به پزشک» قرار گرفته بودن بیشتر شبیه شوخی بود. وقتی جایی که مستقیما باید به مسئلهی مرگ و زندگی زنان پرداخت شه، نمیشه سایر مسائل به نظر بیاهمیت میان. فکر میکنم برای مایی که از علم پزشکی - مثلا در مقابل شبه علم - دفاع میکنیم قبول کردن این واقعیت که بیشتر مواقع نیمی از مردم جهان رو درنظر نگرفته خیلی سختتر و دلسردکننده باشه. هرچند به نظرم برای درست شدن مسائل مهمی مثل پزشکی لازمه زنان تو جایگاههای اجتماعی مختلف قرار بگیرن تا شکافها تو موقعیتهای مختلف دیده و در نهایت به شکل مناسبی پر شه. یعنی لازمه موارد گفتهشده به موازات هم بهتر بشن.
بهبود شرایط کاری برای زنان شرکت گوگل بعد از بارداری سندبرگ - یکی از مدیران گوگل - و مثالهای دیگهای که تو کتاب گفته شده باعث میشه به این امیدوار شم که بلاخره یه زمانی این مشکلا حل میشه هرچند قطعا من اون روز رو نمیتونم ببینم چون شیب تغییرات و بهبود کنده و عمر من محدود.
بستن شکاف جنسیتی دادهها فقط قدم اول است. قدم بعدی و حیاتی این است که دولتها و سازمانها عملا از آن اطلاعات برای شکلدادن سیاستهایی حول آن استفاده کنند.
به عنوان کسی که با داده سر و کار داره این کتاب جذابیتهای دیگهای هم برام داشت چون نقش داده و اهمیت متعادل بودنش رو تو زندگی واقعی نشون میداد. به عنوان کسی که داره به خاطر نتیجهی این شکاف دادهای توی این دنیایی که براش طراحی نشده رنج میکشه باید بگم که جملههای کتاب ملموس، غمانگیز و دردناک بود. بیشتر ادعاها با عدد و طبق پژوهشهای انجامشده بیان شده که علاقهام به این کتاب رو بیشتر میکرد.
ترجمهای که من خوندم روان بود. و در نهایت امتیاز من به «زنان نامرئی» از ۵ به ۵ میل میکنه.
«زنان نامرئی» رو میتونین از طاقچه بخونین:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتاب خوانی طاقچه: کار عمیق
مطلبی دیگر از این انتشارات
انگیزه تنها پول نیست! (معرفی کتاب پاداش)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: علیه تو اعلان عشق میدهم