چالش کتاب‌خوانی طاقچه: چرا ملت‌ها شکست می‌خورند

کتاب: چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟
نویسنده: دارون عجم اوغلو، جیمز ای. رابینسون / مترجم: محمدحسین نعیمی‌پور، محسن میردامادی


چالش آبان‌ماه طاقچه خوندن کتابی بود که نویسنده‌اش جایزه‌ی نوبل غیرادبی گرفته باشه. توی لیست طاقچه این کتاب برای آبان معرفی شده بود که بعدا متوجه شدیم این کتاب رو برندگان نوبل اقتصاد فقط تحسین کردند ولی دیگه خیلی دیر شده بود. :(

کتاب شرایط اقتصادی ملت‌ها رو تقریبا از ابتدای تاریخ ثبت‌شده توسط انسان‌ها (البته غیرخطی) بررسی و بعضی ملت‌ها که شرایط مشابه داشتند ولی نتیجه‌ی اقتصادی متفاوتی گرفتند رو مقایسه می‌کنه. جغرافیا، فرهنگ و غفلت مسئولین فرضیه‌هایی هستن که حدس می‌زدن ممکنه روی اقتصاد تاثیر داشته باشه ولی برای هرکدومشون مثال نقض‌هایی وجود داره. شهر نوگالس مثال نقضی برای فرضیه تفاوت جغرافیاییه. بخشی از این شهر توی ایالت آریزونای امریکاست و بخش دیگه‌ش توی مکزیک. شرایط اقتصادیشون انقدر متفاوته که از رفاه مردم تو بخشی که جزو امریکاست می‌شه راحت متوجه‌ش شد. دو کشور کره‌ی شمالی و جنوبی که تفاوت چشمگیر باستانی نداشتن، با فرهنگ مشابه فرضیه‌ی فرهنگ رو نقض می‌کنن. قبل از این که کره به دو نیم تقسیم بشه فرهنگ یکسان بوده ولی الان حتی در کره‌ی شمالی مالکیت خصوصی معنی نداره. شاید به نظر برسه که مسئولا به خاطر ناآگاهیشونه که نمی‌تونن شرایط مناسبی رو برای مردمشون فراهم کنن ولی سیاست‌های مختلفی که کشورها دنبال می‌کنن می‌تونه فرضیه‌ی غفلت رو هم رد کنه.

به عقیده‌ی نویسندگان، فناوری و آموزش مسئله‌ی مهمیه. اقتصاد صحیح مردم رو به داشتن تحصیلات تشویق می‌کنه که باعث رشد تکنولوژی می‌شه.

ملت‌ها زمانی شکست می‌خورند که دارای نهادهای اقتصادی سیاسی استثماری پشتیبانی‌شده از سوی نهادهای سیاسی استثماری هستند.

تو بخش دیگه‌ای از کتاب، درمورد تفاوت‌های کوچیکی می‌گه که نتایج بسیار متفاوت در ملل مختلف داشتن. مثلا همه‌گیری طاعون تاثیر تغییرات زیادی در سرنوشت کشورها داشته و این تغییرات برای همه ثابت نبوده. برای بعضی نقطه‌ی پیشرفت و برای بعضی نقطه‌ی پسرفت حساب می‌شه. با توجه به این که دنیا الان درگیر ویروس کویده، به نظرم حتما در آینده‌ی نزدیک این تغییرات رو می‌تونیم ببینیم.

در بخش‌ها و فصل‌های مختلف به تاریخ کشورهای مختلف از دید اقتصادی پرداختن که به نظرم یه جاهایی حوصله‌سربر می‌شد چون نیازمند اطلاعات تاریخی بیشتری بود. از این بخش‌ها، بخشی که درمورد اقتصاد روسیه بود بیشتر نظرمو جلب کرد. چون اقتصاد روسیه در زمان اوج خودش همه رو متحیر کرد ولی در سال ۱۹۷۰ ورق برگشت. سرگذشت ونیز هم خوب بیان شده بود ولی وقتی تاریخ انگلستان و انقلاب‌هاش گفته می‌شد کسل‌کننده بود.

برام خیلی عجیب بود که تو کتاب خیلی کم از خاورمیانه و مخصوصا ایران می‌گه. چون به کتاب اصلی دسترسی نداشتم نتونستم بررسی کنم که واقعا کم‌توجهی شده یا بخش‌های مربوط به ایران تو ترجمه‌ی کتاب سانسور شده. انتظار داشتم تفسیری از اقتصاد ایران رو هم بخونم و به نظرم این می‌تونست برای ما ملموس‌تر باشه ولی به این نتیجه رسیدم که اقتصاد خیلی پیچیده‌تر از اینه که بخوایم با بررسی یکی دوتا فاکتور بررسیش کنیم یا مسئله‌ای نیست که یه شبه قابل حل باشه.

خوندن این کتاب توی یک ماه کار آسونی نبود و من نتونستم اونقدر که دلم می‌خواست براش وقت بذارم و دقیق بخونم. خیلی جاها احساس می‌کردم لازمه از تاریخ اون دوره‌ای که داره ازش صحبت می‌کنه بیشتر بدونم تا شرایط رو بهتر درک کنم ولی فرصت نمی‌شد. شاید اگه برای خودم محدودیت زمانی نذاشته بودم جاهای بیشتری کتاب رو می‌ذاشتم کنار، می‌رفتم سرچ می‌کردم و با دانش بیشتری می‌رفتم سراغ اون فصل. هرچند هنوز هایلات‌های زیادی دارم که اولین فرصت برم سراغشون.


«چرا ملت‌ها شکست می‌خورند» را از طاقچه دریافت کنید:

https://taaghche.com/book/22215