شرمین نادری·۷ سال پیشتلی خانممادرم معتقد بود که تلی خانم عمر دوباره یافته، از مرگ در رفته، هزار و صد بار فرشته مرگ روی شانهاش نشسته و بعد هم پریده است، لابد همان روزی که از وسط اتوبان رد شده بود، آن هم با چشم کور و پای پیاده و چادر سیاه. مادربزرگم میگفت: تولد دوبارهاش این نبوده؛ آن وقت تخت سبزی خوردن را چپه می گذاشت و چاقو را محکم می زد وسطش و میگفت وقتی آن یکی...