میراحمدی·۱ سال پیشامامزادهی چینیامامزادهی چینیبرای اولینبار بود که میخواستم با دوستانم به کاشان بروم. همیشه همراه همیشگیام آقاسید بود اما اینبار به اصرار دوستانم با…
میراحمدی·۱ سال پیشقسمت ۹خاطرات تبلیغروسریای که عمه جواد هدیه داد9️⃣ قسمت نهم خاطدات تبلیغ سید بلند شد و خداحافظی کرد. اما هنوز از چهارچوب در خارج نشده بود که برگشت و به اقا…
میراحمدی·۱ سال پیشادامه قسمت ۷خاطرلت تبلیغ ادامه قسمت ۷تا آنها حرفهای مردانهیشان را بزنند من هم کمی دست و پا شکسته با پیرزن حرف زدم.میگفت:" جواد وقتی ۵سالش بود، مادرش یه مریضی…
سینادرشبنامههایِ زنانه·۱ سال پیشچه کنم گر نکنم باده به جام...رشت . میدون شهرداری به سمت بازاربهش گفتم سیّد؛ بهاره، دریاب حال ما رو... روح بزرگی داشت. خیلی عاشق بود، عاشق همه چی. زندگی ش پر از سختی بود…
محمد هادی حسینی·۲ سال پیشسيد محمد هادی حسینیمحمد هادی حسینی | سید محمد هادی حسینی | حسینی |سید|محمد هادی | عکس| پسر|پسر خوش تیپ| عکس محمد هادی حسینی |تصویر| تصاویر محمد هادی حسینی | پ…
الیاس امیرحسنی·۳ سال پیشزندگی نامه ی شاعر ونویسنده ی چهارحدی جناب آقای سید علی اصغر موسوی:الیاس امیرحسنیسید علی اصغر موسوی فرزند سیدعلی اکبر،تخلص: سعا ، شماره شناسنامه:841 صادره از ساوه، متولد دوم خرداد 1345 در روستای چهارحد خرقان ساوه، در خان…
saeedeh.ahmadzadeh·۵ سال پیشیه چیزی خوب نیست!عمه میگه: اون سیدِ کاری به کارش نداشته باش، آهش ما رو میگیره. اصلا میدونی چرا بچهی مش حسین، لال به دنیا اومد؟ همش بخاطر این بود که به آم…
شادی ثروت·۶ سال پیشنیت خوبِ پر برکت آقاسید همیشه عیدهای غدیر عیدی میده. امسال هم از روز قبل اومد یادآوری کرد فردا برای گرفتن عیدی بریم آبدارخانه. راستش حسش نبود. با خودم میگفتم چه کاریه خب... پس، امروز هم که روز وعدهش بود به روی خودم نیاورم.آخر وقت زنگ زد که بیایید میخوام بهتون عیدی بدم دیگه! تو رودرواسی رفتم. خوشحال برام یه شربت ویژه ریخت بخورم و بعد دوتا دستش رو برد ب...