Roya·۵ ماه پیشکاش نفهمی چی میگم...تنهایی گیر کردن بین مشکلات خیلی سخته ها...نه اینکه تنها باشیدوروبرت آدما باشن ولینتونی حرف بزنی،نتونی توضیح بدی...نتونی بگی دردت چیه مشکلت…
مداد سیاه·۱ سال پیشهمسایه°کاش دیوار آشپزخانهات چسبیده بود به دیوار آشپزخانه خانه من تا شبها که ظرفهای نشسته را میشستی، تمام چراغها را خاموش میکردم، صورتم را می…
nik.hn·۲ سال پیشکاش زندگی برعکس بودﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ !ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ !ﺯﺑﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ !ﻭﻟﯽ ﺣﺮﯾﻒ ﺍﻓﮑﺎﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻡ !ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺍﺳﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ !!!...ﺧﻮﺵ ﺑﺤﺎﻝ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ…
پی.زد·۲ سال پیشکاش من...بودم!مصطفی مستور چه زیبا نوشت که :کاش من دستگیره در اتاقت بودم تا هرروز من را لمس کنی..حالا من میگویم که:کاش من فک و فامیل های گیرت بودم که مدام…
یلدای روشن🤍·۳ سال پیشدلم می خواست!!کاش تو دوره ایی که قبانی ازش حرف میزنه بدنیا می اومدم:)کاش جای دخترای رمانای کلاسیک بودم!
مأوا مقدم·۳ سال پیشکاش...کاش شهربازی بودمو تمام عمرم را، شادی و قهقههی کودکانی را میدیدم، که در دنیایی متروکه، با بزرگترهایی بیرمق، برای ساعتی با من خوشحال بودن…
دریای مواج·۳ سال پیشپذیرش واقعیتهاخب دختر الان شرایط زندگیت داره کم کم عادی میشه. اون بمب که ترکید تا چند روز اوضاع آشفته بود. الان انتظار دارم بهم ریختگیهای بعد از انفجار…