ع.رامک·۱ سال پیشکودکی من( سوآن )پدرم نظامی ( ژاندارم) بود و مرزبانی میکرد و ما برای نزدیک بودن به محل کارش در شهر ها و روستاهای مرزی ساکن میشدیم.سه چهار ساله بودم که در صا…
مهدی سربازیدرروزمرگی های کُدِر گایز·۵ سال پیششهر بیگدا؛ از بین بدن فقر یا بیرون کردن مردم فرودست از سطح شهربررسی طرح شهر بدون گدا شهرداری ها در شهرهای مختلف
saeedeh.ahmadzadeh·۵ سال پیشداستان شکستن درهای این شهر!در را جوری میکوبید که خیال کردم، صاحبخانه نداشته مان، آمده تا جور و پلاس ما را توی کوچه بریزد. از آنجایی که وقتی دنبال چیزی بگردی، پیدا ن…
محمدمهدی بخشی·۷ سال پیشگدای تحصیل کردهای که گدا شد!روزی گدایی بود که بساط خود را در میدان بزرگ شهر باز میکرد و با «ننه من غریبم» بازی به دنبال نان حلال و روزیاش میگشت.