از شک به یقین





قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم



به نام خدا

از شک به یقین

1.شکّ راه گشا

شک هدف نهایی نیست؛ از این رو هیچ کس در قلمرو آن، آرام ندارد. شک به این دلیل ارزش دارد که مقدمه‌ایست برای یک نتیجه ی یقینی، وگرنه خودش ذاتاً مطلوب نیست. اگر کسی در شک می ماند، این گونه نیست که به آن وضع علاقه‌مند و خرسند بوده است، بلکه راه برون شد و رهایی نیافته است.

شک را بر پایه ی اهداف و رویکردهایش، می توان به دو نوع اساسی تقسیم کرد:

الف) عقلانی:

شک، با رویکرد عقلانی، محصول عقل و اندیشه بوده راهگشای حرکت عقلی است. این شک، ما را از خام اندیشی و جزمیّت رها ساخته، راه رسیدن به یقین انتقادی و استدلالی را هموار می سازد. شک با این رویکرد، اقدام جسورانه ای است برای تخلیه ی ذهن از محتوایی که به انتخاب و گزینش شخص وارد ذهن او نشده. به تعبیر دیگر، تنها کار شک، این است که ذهن ما را از همه ی گزاره هایی که دیگران پذیرفته و بدون مشورت با ما، وارد ذهنمان کرده اند، خالی کند.

ب) غیر عقلانی:

شک با رویکرد و هدف غیر عقلانی، وسیله ای است نه برای تقویت و راه یابی عقل، بلکه برای ناتوان نشان دادن و سرکوب آن، به هدف باز کردن راه برای امور غیر عقلانی.

2.نقاط قوّت در شکّ دکارت:

دکارت از پیشگامان بسیار مؤثّر در پیدایش تفکر و تمدن جدید غرب است؛ چون ما نیازمند یک حرکت بنیادی در قلمرو اندیشه و دانش هستیم، تأمّل در شکّ دکارت برای ما اهمیت دارد. می بینیم که عده ای میان شکّ دکارت و شکّ شکّاکان دیگر از جمله غزالی تفاوتی نمی گذارند؛ و حتی بعضی از نویسندگان عرب، مدعی آنند که دکارت تحت تأثیر تفکر غزالی بوده است.

نقاط قوت شکّ دکارت :

الف) هدایت شک:

دکارت شک را که از دوران باستان مطرح بود و در عصر زندگی او هم، جدّی تر و مستند تر از گذشته ترویج می‌شد، جهت داد.

دیگران از جمله مونتنی بیشتر به شک و تخریب می پرداختند و کارشان جنبه ی نفی و سلب داشت؛ اما دکارت توانست این شک را در مسیر یقین قرار داده و آن سلب و نفی را به سوی اثبات هدایت کند.

آری دکارت شک را مقدمه ی چیزی بهتر از آن قرار داد: مقدمه ی یقین، یقین موجّه و روشن و آگاهانه.

ب) پیشنهاد شک به عنوان راه و مقدمه ی یقین:

او شک را یک عارضه و حادثه در زندگی انسان متفکّر نمی دانست، بلکه آن را به عنوان یک راه و روش در پیش پای کسانی قرار داد که در آرزوی حرکت فکری هستند.

ج) رویکرد عقلانی به شک:

دکارت شک را وسیله ای برای تضعیف عقل و احیای گرایش های غیر عقلانی قرار نداد، بلکه آن را وسیله ای برای تقویت و به کار بردن درست عقل و اندیشه پیشنهاد کرد.

د) تکیه بر جایگاه شک در روند تحولات فکری انسان

ه) تکیه بر فردیت و استقلال انسان :

مسیحیت بر خلاف اسلام، فردیّت و استقلال انسان ها را در برابر ایمان و کلیسا به طور کلی حذف می کرد.

و) تکیه بر آگاهی و اراده ی انسان

ز) تکیه بر قوای ادراکی عینی و شناخته شده ی انسان:

دکارت در هر دو حوزه ی شک و یقین، پایه ی کار را قوای ادراکی معمولیِ همه ی انسان ها قرار داد، نه قوای ناشناخته و دور از دسترس همه ی انسان ها، یا اکثریت آنان.

ح) تجدّد و نوگرایی

ط) پیشگامی

3.عطش یقین

در مقام جستجوی یقین، سه را در پیش رو داریم:

یک) بازگشت به یقین اولیه

دو) اندیشه گریزی

سه) به دنبال سپیده ی یقین





18 اسفند 1402