از یقین به شک




به نام خدا


قسمت اول :
https://vrgl.ir/idlyG



از یقین به شک

1. شکّ مبارک!

راه یابی به قلمرو روشن اندیشی، پژوهش و انتخاب، در گرو کنار گذاشتن یقین اولیه است و چون شکستن حصار این یقین، کاری دشوار است، به سادگی می توان به ارج و منزلت شک، یگانه عامل شکست این یقین و تنها راه گشای حرکت فکری پی برد.

انسانی که در شرایط عادی، به مرحله ی رشد فکری می رسد و توان و امکان حرکت فکری پیدا می کند، ذهنش از حکم و تصدیق پر شده است. انسان های بالغی که ذهنشان کاملاً از حکم و باور خالی باشد، وجود خارجی ندارند. اگر انسان در جزیره ای به دنیا آید، پدر و مادرش را از دست بدهد و با حیوانات بزرگ شود، چنین انسانی می تواند خودش باشد و ذهنش. برای انسان امروزی، چاره ای جز این نیست که در قدم اول، خود را از قید و بند داوری ها و پیش داوری های تقلیدی و تلقینی رها سازد.

سوال:

مکتب ها و مذاهبی هستند که در بین بقیه ی عقاید باطل، درست هستند، پس چرا باید همه ی انسان ها حرکت فکری را با شک آغاز کنند؟

پاسخ:

اگر در میان مجموعه ی عقایدِ موجود روی زمین، عقیده ی درستی باشد، پیروان آن عقیده نه با عقل و اندیشه و پژوهش و انتخاب، بلکه تنها بر اثر یک تصادف، بر صواب خواهند بود. چنان که بر خطا بودن دیگران نیز امر تصادفی است.

برای نمونه یکی در خانواده ی یهودی و دیگری در خانواده ی مسلمان به دنیا آمده است. هر دو بر پایه ی تعلیم و تقلید به دین خود گردن نهاده اند. در چنین حالتی برخطا یا صواب بودن آن دو، تصادفی خواهد بود.

چند نکته:

شک از نقطه ای آغاز شده، مانند آتش سوزی، به همه ی آنچه اعتقاد داریم نیز سرایت می کند.

در شک باید فرهاد وار به تسخیر کوهی از خارا پرداخت. کوهی از عقاید که خیلی آسان بدست آمده، اما بسیار مشکل تسخیر می گردد.

تا شک نباشد، اندیشه ممکن نیست و چون اندیشه نباشد نمی توان به معرفت دست یافت.

برای رفع و دفع برخی شبهه ها، از توضیح چند نکته ناگزیرم:

الف) هدف نهایی نبودن شک:

شماری شک را پدیده ای نا میمون و ویرانگرِ نظام علمی و ارزشی دانسته، از آن گریزانند. اینان حق دارند، چون شک، جهل است و انسان تشنه ی علم است؛ اما باید از این نکته غفلت نکنند که شک، هدف نیست، بلکه وسیله ای برای دست یافتن به هدف اصلی و نهایی؛ یعنی علم و آگاهی است.

اگر کسی به دنبال یقین باشد، باید از رهگذر شک، به سوی آن گام بردارد.

نقّادان و شکّاکان همیشه راه گشا بوده اند.

شک سرمنزل مقصود نیست و تنها وسیله و روش است و بس.

ب) راه گشایی شک:

بیشتر مردم شک را برابر با نادانی و ویرانگری دانسته، ترویج آن را به صلاح عقل و منطق نمی دانند. اینان به خطا چنین می اندیشند که وظیفه ی هر انسانی حمایت از یقین اولیه و تلاش برای حفظ آن است، نه تبلیغ و ترویج و بزرگداشت شک شکّاکان.

آنچه این گونه افراد را نگران می کند، چیزی جز تنگ نظری و نادانی نیست؛ زیرا:

اوّلاً، چنین اشخاصی مطمئن اند که بر حقّ اند!

ثانیاً، در این کره ی خاکی، تنها خود و دین و مذهب خویش را می بینند و به میلیاردها انسان و ده ها دین و مذهب دیگر توجهی ندارند.

حق از آگاهی و هشیاری آسیب نخواهد دید.آنچه حق را آسیب می زند، غفلت و نادانی است.

ج) شک، و برتری حقّ:

گروهی نگران اند که مبادا این کار؛ شک و نقد، به زیان آیین و اندیشه ی درست تمام شود. بنابراین به خاطر پاسداری از حریم حق، با هرگونه شک و نقد مبارزه می کنند.

آنچه بر ماندگاری و رواج باطل، یاری می رساند، غفلت، جمود و کج اندیشی است.

اگر انسان بداند که نمی داند، با کوشش درست، راه به دانش می یابد.

2. عوامل حرکن

عوامل یاری دهنده برای حرکت از یقین اولیه به شک

الف) توان فکری:

برای خروج از خام اندیشی و گذر از نابالغی، ژرف نگری و دقت بیشتر لازم است.

ب) شجاعت و اعتماد به نفس

ج) برخورد آرا و افکار :

در محیطی که تنها یک فکر حاکم باشد، نقد آن بسیار دشوار است؛ اما اگر در یک جامعه افکار گوناگونی وجود داشته باشند و هر کس بتواند از دیدگاه خود دفاع کرده، عقیده ی دیگران را نقد کند، زمینه برای بیداری آماده خواهد شد.

د) امکان دسترسی به منابع و راهنمایی های لازم





16 اسفند 1402