نانوا هم جوش شیرین می زند...
رهبری و غارات_حتی مالک أشتر هم اشتباه می کند
قسمت اول :
به نام خدا
اشتباه مالک أشتر
در قسمت اول گفتیم که :
سیره ی رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) همواره این بوده است که در مسائل حکومتی به نظرات زیر دستان خود اهمیت می دادند و اگر آنها بر یک نظر اصرار داشتند آن را می پذیرفتند، هرچند خود با آن مخالف باشند؛ و این رفتار، لازمه ی رشد جامعه است. نمونه ی دیگر، ابقای ابوموسی أشعری بر فرمانداری کوفه توسط امیرالمؤمنین (ع) به دلیل اصرار مالک أشتر است؛ با وجود اینکه حضرت خود با ابقای ابوموسی مخالف بود و حضور او در این منصب، در جریان جنگ جمل بسیار مشکل آفرین شد.
برای یاد آوری باید بگویم که در نهایت جنگ صفین بر خلاف میل امام علی (ع) به حکمیت رسید که ابوموسی أشعری از طرف لشکر امام و عمرو عاص از طرف لشکر معاویه برای حکمیت انتخاب شدند ولی این کار هیچ نتیجه ای در بر نداشت. با وجود کشته شدن هزاران نفر و همچنین در آستانه ی پیروزی بر معاویه، به خاطر حیله ی عمرو عاص، نتیجه ی جنگ بیهوده شد.
اشتباه عبدالله بن جعفر برادرزاده ی امام علی (ع)
همان طور که در قسمت اول اشاره شد
به دلیل توطئه های معاویه، نزدیکان امام علی (ع) فکر کردند قیس بن سعد حاکم مصر قصد شورش دارد و توصیه کردند که او از مقام خود عزل شده و به جای او محمد بن ابی بکر حاکم مصر شود. امام علی (ع) که می دانست قیس بن سعد فرد مورد اعتمادی است، برخلاف میل خود او را از حکومت مصر عزل کردند.
کسی که توصیه به عزل قیس بن سعد کرد، عبدالله بن جعفر برادرزاده ی امام علی (ع) بودند.
چرا این توصیه اشتباه بود؟
قیس بن سعد توانسته بود با مدیریت درست خود، مخالفان امیرالمؤنین (ع) را آرام کند و نگذارد جو حاکم بر مصر بر علیه حکومت امام دچار تشویش شود. اما محمد بن ابی بکر در نهایت نتوانست این سیاست را ادامه دهد و کسی که از ناراضی بودن مخالفان امام بهره برد معاویه بود که در نهایت به تصرف مصر توسط او انجامید و محمد بن ابی بکر، فرزند خوانده امام علی (ع) به شهادت رسید.
نتیجه :
چه بسا اگر مالک أشتر بر ابقای ابوموسی أشعری بر فرمانداری کوفه اصرار نمی کرد و همچنین اگر عبدالله بن جعفر در مورد عزل قیس بن سعد پافشاری نمی کرد، شاید ادامه حکومت امام علی (ع) طور دیگری رقم می خورد.
در بحث رهبری ایران، اشتباه اطرافیان ایشان اجتناب ناپذیر است و نمی شود تمام انگشت های اتهام را به سمت آقای خامنه ای برد و اگر کسی برخلاف این فکر کند، نمی شود به استدلال های او اعتماد کرد. حتی یک متهم که در دادگاه حضور دارد از بعضی از اتهامات تبرئه می شود هر چند که مرتکب جرمی شده باشد.
اما این که بگوییم رهبر معصوم هستند به خطا رفته ایم هرچند که عده ای افراطی سعی بر معصوم نشان دادن ایشان دارند تا در سایه ی این کار، بتوانند دست به هر کاری بزنند و در نهایت اگر کسی به آنها خرده گرفت یا دستشان را رو کرد بتوانند از افراط گری در حمایت از رهبر به سود خود استفاده کرده و خود را از هر اتهامی مصون نگه دارند.
اما در مورد رهبر انتقادی وجود دارد که چرا برای فسادی که در حکومت در جریان است کاری نمی کنند؟
انشاءالله در قسمت یا قسمت های بعدی در این مورد بیشتر صحبت خواهم کرد.
پ ن : برگرفته از کتاب الغارات
8 آبان 1402
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمازی اجباری، یقینی زورکی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابخانه ای برای ترویج همجنس گرایی
مطلبی دیگر از این انتشارات
از یقین به شک