غفلت از تصویر بزرگ‌تر

بعد از چند ماه شنیدن تاریخ شفاهی هاروارد را از سر گرفتم. (حقیقتاً بعد از شنیدن ۳۰ نوار محمد باهری بدن خالی می‌کند)، عبدالمجید مجیدی (۱۳۰۷-۱۳۹۲) را شروع کردم و همین اول کار مزدم را داد.

مجیدی به گفتهٔ خودش آدمی بوده به کلی بی‌اعتقاد به فعالیت سیاسی، در واقع یک تکنوکرات اشتباهی، کسی که فهمی از درستی در مناسبات سیاسی ندارد. حالا ببینیم یک تکنوکرات اشتباهی و بی‌اعتنا به امر سیاسی چه طور می‌تواند اشتباه مهلک کند؟

شاه در یک جلسهٔ خصوصی به او از قصد ایجاد نظام تک‌حزبی می‌گوید. چرا؟ چون «کسی از دولت انتقاد نمی‌کند و کار مملکت ارتقا پیدا نمی‌کند. یک حزب فراگیر درست شود که درون این حزب، جناح‌های متعددی باشند و به این نحو انتقاد از سیستم رواج پیدا کند». شاه مسئله را به درستی فهمیده، اما مجیدی چه می‌گوید؟ «مسئله مملکت که نبود انتقاد نیست، مسئله مملکت فساد است».

تکنوکرات غیر سیاسی، به عینی‌ترین و معلولی‌ترین بخش تمسک می‌کند. او نمی‌خواهد باور کند فساد یک مسئلهٔ عمیقاً سیاسی و محصول ناتوانی نظام سیاسی در ایجاد تعادل‌های اساسی است. کسی برای دل‌درد ناشی از زخم اسید معده،معده را جراحی نمی‌کند، بلکه قرص کاهندهٔ اسید معده مصرف می‌کند که به مرور آن زخم هم التیام پیدا کند. (البته مخلص به عنوان یک هوادار کلاسیک تکنوکراسی یادآور می‌شود همان‌گونه که تکنوکرات‌ها از دیدن تصویر کلان عاجزند، سیاست‌مداران هم از دیدن ظرایف فنی امور سیاسی غافلند و خود را خداوند متعال فرض می‌کنند و گمان می‌کنند اگر بگویند «کُن»، آن‌گاه «یَکون».)

اما زیباترین بخش، این‌جا از راه می‌‌رسد: «شاه از این حرف من خوشش نیامد. گفت منظورتان از فساد چیست؟» حالا نمی‌دانم شاه که این قدر در خلوت و از انتقادات مخلصانهٔ معاشرینش گله‌مند می‌شده است، چرا دغدغهٔ فقدان انتقاد داشته؟ و استدلالات تکراری (در طول تاریخ) مجیدی که به شاه توضیح دهد فساد یعنی استفاده از قدرت عمومی برای جلب منافع خصوصی و خانواده سلطنتی و درباریان بلاه‌بلاه.

مجیدی اضافه می‌کند «راه حل مسئله این بود که ایشان به حزب مردم (اپوزیسیون دولت هویدا) دستور دهد کارش را درست انجام دهد و از دولت انتقاد کند»، اما مجیدی گویا ترجیح می‌داده صحنه‌ای را که محمد باهری، عضو پیشین حزب مردم توصیف می‌کرده، نبیند: «هر کسی به رهبری حزب مردم می‌رسیده در مدت کوتاهی با فشارهای سیاسی ائتلاف نخست‌‌وزیر دست‌نشانده-شاه مفتضح می‌شده و خود شاه مانع اصلی شکل‌گیری حزب اپوزیسیون و انتقاد بوده است».

پی‌نوشت: بخش‌های درون گیومه نقل از حافظه از مصاحبه‌هاست، نه نقل دقیق یا گزارش مضمون.