پنج فرمان پژوهشی؛ چگونه پایاننامه/مقاله/کتاب و امثال کذا بنویسیم؟
4- تکنیک عینک کائوچوییِ شیشهگندهیِ قهوهایرنگ
به تکنیکی که هم اکنون و برای اولین بار در عمرم به دستم رسید توجه فرمایید. عزیزانم، ژست را فراموش نکنید، چه کارها که ژست نمیکند. یک محقق خوب باید عینک کائوچویی -از اون فریم قهوهایها، شیشه گندهها- به چشم بزند. البته شما میپرسید وقتی ناظر محترم فقط با نوشتهمان مواجه است و حتی اسممان را نمیبیند چه طوری این تیپ را بسازیم؟ ساختن این تیپ در نوشته نیز ممکن است و آن نکتهای است که به تازگی دریافتمش.
همه ما در نقل قول مستقیم یا نقل به مضون، مثل بچه آدم به منبع مورد استفاده ارجاع میدهیم. اما وقتهایی هست که تقوا به خرج داده و مطالبی را که ربط مستقیم به موضوع نوشته ندارند، در تحقیق نمیآوریم. اصولاً در این گونه موارد که اطلاعات بیشتری در منبع مورد استفاده وجود دارد و خوانندگان مشتاق به آن منبع ارجاع داده میشوند. وقتی همه اطلاعاتی را که در منبع به آن پرداخته شده، در کار خود نقل نمیکنید؛ به خواننده میگویید اگر خیلی طلبهای و ظرف معرفتت هنوز از افاضات من لبریز نشده، پس برو و آنجا را بخوان. این کار یک معنای تلویحی دارد: «من چه قدر بامطالعهام که غیردرسی هم میخونم». مثلاً نوعی ژست کتاب خریدن از نمایشگاه. در این موارد در رفرنس از عبارت «برای مطالعه بیشتر:» یا از عبارت «مثلاً بنگرید به» یا عبارت «بنگرید به» یا عبارت «See» استفاده میکنید. این عبارات کوتاه و بعضاً تک کلمهای دریای معانی پیشگفته را به دنبال خود دارند.
تا اینجای کار را که همه میدانیم، چه چیز بدیعی قرار است در این تکنیک ارائه شود؟ شما میتوانید بعد از این که تمام و کمال مطالب نویسنده را استفاده کردید و شیره کارش را کشیدید، باز هم از او بهرهای ببرید. به جای این که مثل آدم و بدون حرف اضافه رفرنس بدهید، یک see پشتبندش میچسبانید که مثلا اینجا حرفهای خیلی بیشتری هست. اما وقتی خواننده مراجعه میکند میبیند هیچ حرف بیشتری نیست و همان چند کلمهای است که رفرنس هم داده شده. آن طور هم که در رفرنس ادعا شده این حرفها در دو یا سه صفحه نیامده و در همان یک پاراگراف یا چند خط است.این روزها همه پژوهش میکنند؛ شما چه طور؟ فلذا من تصمیم گرفتم قبل از انتشار کتاب روش تحقیق خودم که در آن به تفصیل درباره میزان حاشیه مناسب نوشته از لبه کاغذ اظهار فضل کرده ام، شمهای از تجربیات پژوهشی خود را به شما عرضه کنم. برای بهرهرسانی بیشتر، نیازمند تمجید بیشتر هستم.
1- تکنیک رفرنسپراکنی
در این تکنیک متن نوشته، جمع و جور و نهایی میشود. سپس دنبال منابعی میگردی که احتمالاً عنوانشان به عنوان تحقیقت میخورد. پانویس میدهی، یک شماره صفحه الکی هم میدهی. برای این منظور استفاده از منابعی که قبلاً در تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند، آن هم با یک بازه صفحات زیاد و به ویژه به زبان غیربومی که کسی حال و حوصله چک کردنش را نداشته باشد، چه بهتر.
2- تکنیک کتابنامهآکنی
در این تکنیک کتابنامه تحقیق را طولانی میکنید، امّا با چه منابعی؟ منابعی که احتمالاً در طول تحقیق حتی یک بار هم به آن رفرنس نداده اید. دقت کنید این تکنیک در جایی باید به کار برده شود که نسخه الکترونیک تحقیق شما به هیچ وجه به دست ناظر محترم نخواهد رسید. استفاده نابجا از این تکنیک، به ویژه در جایی که ارزیاب یا ناظر محترم علوم انسانیخوانده دیپلمش ریاضی است و با پدیده شگرف کنترل+اف آشنایی قبلی دارد، موجب رسوایی دو عالم است.
در این موارد برای اطمینان خاطر خودتان و البته در کلیه موارد برای بالا بردن ضریب اطمینان این تکنیک، میتوانید زیر یک پاراگراف ارجاع بزنید برای مطالعه بیشتر بنگرید به: و ده تا عنوان کتاب و مقاله مرتبط با عنوان آن بخش را (بدون آن که حتی نظری به ترهات و لاطائلاتش افکنده باشید) ردیف کنید، تا دهان منتقدان را ببندید.
3- تکنیک لوتوس
سه فونت میترا، نازنین و لوتوس تقریباً یک شمایل را نشان میدهند. (لوتوس البته کمی متفاوتتر است) اما تفاوت اصلی این سه فونت در شمایل نیست، در فضاست. به عبارتی طراحان این سه فونت در یک روند تکاملی و مبتنی بر این ایده استاد شجریان که سکوت نیز در موسیقی مهم و بخشی از کار است به این نتیجه درست رسیده اند که فضا هم بخشی از فونت بوده و فراخی از بهشت آمده است.
فونت میترا، بسیار جمع و جور و فشرده است. نگارنده از فونت میترا در دوران دانشآموزی و برای نشریات دانشآموزی یا نشریات هیئت استفاده میکرد، آنجا که گفتنیها بسیار بود و فضا کم: خطوط را تنگ در هم میفشردم. در دوران دانشجویی فهمیدم که این زیاده دلگزاست، بنابراین در نشریات دانشجویی از فونت نازنین استفاده میکردم. این پدیده البته نشانی از افول روح چپگرایانه و صرفهجویانه ام نیز داشت.
به برکت پایاننامهنویسی و دستورالعمل نگارش پایاننامه دانشگاه با معجزه لوتوس آشنا شدم. معجزه لوتوس، نه تنها همان کلمات را از نظر افقی در فضایی دو برابر فضای نازنین و میترا جا میدهد، بلکه از نظر عمودی نیز فاصله بین خطوطش نگفتنی زیاد است.
البته شما میتوانید فاصله بین خطوط را خودتان دوبل کرده یا بعد هر پاراگراف یک اینتر اضافی بزنید یا این که فاصله بین پاراگرافها را از 5 نقطه به 10 یا حتی 20 نقطه برسانید. این راهبردها، همه جزئی از تکنیک کلی لوتوس هستند و به افتخار مبدع فونت لوتوس که احتمالاً یک پژوهشگر سرد و گرمچشیده بوده، به این نام شناخته میشود.
هشدار شماره یک: استفاده افراطی از تکنیک لوتوس را هر گاوی متوجه میشود. آدم بوده و در استفاده از این تکنیک اهل افراط نباشید.
هشدار شماره دو: استفاده از این تکنیک در جایی که نگارنده این سطور خود سفارشدهنده کار است سودمند نیست. نگارنده این سطور برای محاسبه حجم کار از صفحه استفاده نمیکند، از کلمه استفاده میکند. در عین حال اگر ببیند از نیمفاصله هم استفاده نکرده و تعداد کلمات را افزایش داده اید متن را محتاج ویراستاری تشخیص داده و از حقالزحمه میکاهد.
5-تکنیک شخصیسازی اصول پژوهش
اصول پژوهش را اداپته کرده و به گونهای که راحتید آنها را در کار برید. اصول خلق شده اند که کار شما را وزین کنند، شما خلق نشده اید که به اصول خدمت کنید.
برای مثال عرض میکنم یکی از اصول پژوهش، گزارشگری است. شما نقل مستقیم را باید به حداقل برسانید مگر آن که بخواهید فرازی طلایی یا گفته نویسندهای بزرگ را نقل کنید. قاعده اولی گزارشگری آرای دیگران است.
نقل قول مستقیم (که در فارسی با «گیومه» و در انگلیسی با "کوتیشن مارک" شناخته میشود) میتواند کلاس کار شما را به عنوان یک محقق همهچیزدان پایین بیاورد. در عین حال ممکن است شما همت عالی برای تلخیص و گزارش کردن هم نداشته باشید. کاری ندارد که، از گذاشتن گیومه برای نقل قولهای مستقیم خودداری میکنید. خواننده تا به منبع اصلی رجوع نکند نمیفهمد شما مطلبتان را بدون یک واو کم و بیش از یک بخت برگشتهای دزدیده اید. این تنها شمهای از دریای بیکران شخصیسازی اصول پژوهش است. بحث راجع به این مقوله خود مقاله مفصلی میطلبد (این جمله یعنی سفارشدهنده باید پول بیشتری بدهد یا پروژه جدیدی تعریف کند) که انشا الله در پستهای آتی به آن خواهیم پرداخت.
در پایان امیدوارم از پژوهش خود لذت ببرید، یادتان باشد، حتی اگر پژوهشگر نیستید باید فرصتهای پژوهشی را از آدمهای محق دزدیده و رزومه خود را پربار کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا باید از آموزش خیابانی حقوق هراسناک بود؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا «خودآگاهی حقوقی» کمکی به رومینا میکرد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
ٰرفراندوم رؤیافروشی