چگونه «درست» تحلیل کنیم؟

یک  تحلیل‌گر متنی نوشته با این مضمون که به خاطر مشروطه ۸ قرنی در بریتانیاست که کشتی فرنگی ما در المپیک لندن کامیاب می‌شود و به خاطر فساد و جهان سومی بودن برزیل است که کاروان ما در ریو نابود می‌شود. او وضعیت وزنه‌برداری و کشتی را ناشی از ناداوری می‌داند و عامل فعال در این وضعیت را هم پول عربستان معرفی می‌کند!

اگر مثل این تحلیل‌گر تخصص اصلی مان پزشکی است، چه کنیم که در تحلیل مسائل انسانی و اجتماعی درست‌تر و قابل اتکاتر تحلیل کنیم؟

۱- حدس زدن، به خصوص حدس نیرومند زدن، توقعی است که از یک تحلیل‌گر می‌رود. اما حدس برای جایی است که شواهد به قدر کافی وجود ندارد. وقتی شواهد به قدر کافی وجود دارد، تحلیل در درجه اول باید یک روایت معقول از همه شواهد موجود باشد. شواهدی که گاه با هم ناهم‌خوان و حتی ناقض یکدیگرند، اما هنر تحلیل‌گر آن است که این ناهم‌خوانی‌ها را توضیح دهد، یا با نشان دادن وزن متفاوت این شواهد، دلایل کنار هم نشستن آن‌ها را نشان دهد. مثلا وقتی می‌بینیم بدن حمید سوریان خالی کرده، سن کشتی‌گیران بالا رفته، سبک کشتی کشتی‌گیران ایرانی به نسبت تغییر قوانین تغییر نکرده، بهداد سلیمی زانویش را عمل کرده، نیازی نیست تا ریاض برای جست‌وجوی علت شکست برویم. این همه «شواهد» قطعی، چه طور می‌توان «حدس» زد که کار عربستان بوده است؟

۲- پزشک تحلیل‌گر می‌گوید من خراسانی ام و چوخه زیاد دیده ام. می‌دانم در کشتی فرنگی ناداوری وجود داشته است. مرحوم مادربزرگم در مذمت چای می‌گفت آب اگر قوه داشت، قورباغه زنجیر پاره می‌کرد. مشاهده کردن، به خودی خود شما را دانشمند نمی‌کند. این مشاهده روش‌مند است که به شما یاد می‌دهد.  مشاهده زمانی آموزنده است که مبتنی بر یک معرفت پیشینی (یک نظریه سازوار یا دست کم یک فرضیه دارای جزئیات) باشد. من سال‌ها کنار دست راننده‌های مختلف نشستم، اما از زمانی نحوه رانندگی آن‌ها برایم آموزنده و نوعی تجربه‌اندوزی شد که کلاس تعلیم رانندگی رفته بودم و تئوری رانندگی می‌دانستم.  دیدن زیاد کشتی چوخه، از شما یک کشتی‌شناس نمی‌سازد. حالا شاید با توضیحات هادی عامل، فوت و فن بعضی فن‌ها را یاد بگیریم، اما روی چوخه که هادی عامل گزارش نمی‌کند. همان طور که زیاد دیدن جامعه شما را جامعه‌شناس نخواهد کرد. اگر این طور بود که کارکنان مرکز کنترل ترافیک تهران بهترین جامعه‌شناس‌های ایرانی بودند.

۳- تعمیم ناروا ندهید. موقعیتی که گل یاس خانم گودرزی تجربه می‌کند با شقایق‌های وحشی دشت لزوما نسبتی ندارد. این کشتی فرنگی که من می‌بینم با کشتی فرنگی ۱۰ سال پیش هم زمین تا آسمان فرق دارد. چه طور می‌توان قواعد کشتی چوخه را به آن تعمیم داد؟

۴- دنبال پسند عموم نباشید. مثلا ممکن است یک نوشته وطن‌صنمی (شووینیستی)‌ با مقادیری بد و بیراه به اعراب و خارجی دانستن عامل ناکامی‌های ملی خوب بگیرد، لایک بخورد، فالوور زیاد کند و... علیهذا. اما این دلیل نمی‌شود حرفتان نیز درست باشد. حالا اگر دری به تخته‌ای خورد و نوشته‌ای از شما زیاد خوانده شد، خدا را شکر کنید. جذاب کردن نوشته چیز بدی نیست، اما  ترکیب سنتی و صنعتی در نوشته چیز بدی است.