دعایی به حبیب لاجوردی و تابعینش
امروز و به میمنت تولد حبیب لاجوردی، جمعی از کوشندگان مستقل، از وبسایت «تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد»، رونمایی کردند. گنجینهٔ ارجمند روایتهای رجال سیاسی دوران پهلوی که در فاصلهای کوتاه پس از فروپاشی پادشاهی پهلوی ضبط شده اند. این پروژه با نظر بلند حبیب لاجوردی در زمان مناسب و مکان مناسب آغاز شد و به انجام رسید. بیان این روایتها پس از پایان کار دولت پهلوی و در خارج از قلمرو ایران، و مقید بودن برخی از آنها به سالها عدم انتشار، شائبههای گوناگون پیرامون سوگیریهای احتمالی را زدوده است. چنین است که در استفاده از این گنجینه، هم محققین و هم شنوندههای متفنن، تنها نگران سوگیریهای گوینده برای تبرئه خویشتن اند. امری که حقیقت آن نیز عمدتاً به مرور و با شنیدن روایتهای دیگر افراد درگیر در حوادث، برملا میشود. این منبعی است که به دور از طلاییانگاریهای موهوم یا طعنهزنیهای مرسوم، ما را در دل واقعیت سیاست و مملکتداری پهلوی، بالاخص پهلوی دوم، قرار میدهد.
سوی دیگر قضیه آن است که وجههٔ همت این پروژه گردآوری «داده» بوده است. «داده» اصلیترین بحران هرکسی است که در ایران به کاری میکوشد، فرقی نمیکند مهندس باشد یا انسانیاتپژوه. شکلگیری «داده» در زمان و لحظه رخ میدهد و متأسفانه در محیط ما مجریانی که به نوعی به دادهها دسترسی دارند، چنان تربیتی ندارند که به اهمیت تاریخی و بلندمدت اطلاعات امری که درگیر آن هستند، واقف باشند. ارزش دادهها در طول زمان مشخص میشود و به همین خاطر تنها افراد بلندنظر یا سیستمهای عاقلانه، کمر همت به گردآوری، تدقیق، بایگانی و تنظیم دادهها در زمان رخداد میبندند. به این علت است که لاجوردی را بلندنظر و بلندهمت میخوانم. کاری که او در ابتدای دههٔ ۱۳۶۰ خورشیدی آغازید و تا سالهای پایانی دههٔ ۱۳۶۰ عمدهاش را به انجام رساند، در زمان خود احتمالاً برای دیگرانی چندان مهم نمینموده است و این خصلت کارهای ماندگار است که به چیزی بیشتر از مد روز و تقاضای پرکشش اما لاجرم فروکششونده نظر دارند.
برخی از این روایتها پیشتر و در قالب کتاب منتشر شده اند، و فایلهای صوتی آن نیز در دسترس قرار گرفته بود. آنچه که کار دستاندرکاران پروژهٔ اخیر را -که مستقل از پروژهٔ اصلی دانشگاه هاروارد و مدیران آن، با منابع مالی مردمی و در داخل ایران به انجام رسانده اند- مهم میکند، «دسترسیپذیرتر» کردن این منابع است. آنها نخست به همت عالی خود فایلهای صوتی این مصاحبهها را در تلگرام و سپس پادگیرهای رایج در دسترس قرار دادند و در گام بعدی به متنی کردن آنها همت گماشتند. این گام دوم، بالاخص، کارستانی بود که به نظر مخلص، کار محققان را برای غور و فحص در این اسناد یگانه صدها گام به جلو میبرد. بیتردید با دسترسیپذیری بالایی که این متون فراهم میکنند، پهلویپژوهی از این پس غنای تازهای خواهد یافت و با هزینهای کمتر، شاهد پژوهشهایی عمیقتر راجع به این برههٔ تاریخی خواهیم بود. صدالبته که گامهای آتی مثل نمایهزنیهای بیشتر و ارجاعپذیرتر کردن متون، بیشتر و بیشتر کار پژوهش را تسهیل خواهد کرد.
مخلص در کمتر از یک سالی که در تماس با این مصاحبهها قرار گرفته، خود را در فهم حقوق عمومی ایران نیز متکاملتر یافته است. شنیدن و خواندن این مصاحبهها را نه فقط برای هر کسی که در فضای انسانیاتی ایران میکوشد توصیه میکنم، بلکه برای هر شهروندی که میخواهد گذشته را چراغ راه آینده کند، لازم میدانم.
در یکی از مصاحبههای این مجموعه، وقتی مصاحبهشونده دربارهٔ فایدهٔ گفتههایش استعلام میکند، حبیب لاجوردی میگوید: «قرن دوهزار که یک محققی دارد این را گوش میکند یک دعایی هم واسه ما میکند» و به نظر چندصد قرن هم نیاز نداشت، کمتر از پنجاه سال کفایت میکرد تا خیل دعاگویان حبیب لاجوردی سربربیاورند. من، همو را که در نسیان کهولت است دعا میکنم؛ هم تابعینش در راهاندازی گنجینه متنی و صوتی مصاحبهها را. ارجمندانی چون سرکار خانم فائزه منطقی و آقای امیرحسین آزاد و دیگرانی چون ایشان که در سالهای اخیر بیچشمداشت نام و جاه، و با بذل مال و وقت، موجب دسترسیپذیرتر شدن این گنج سترگ شدند و امروز با رونمایی از وبسایت تاریخ شفاهی ایران، ثمری از ثمرات تلاششان هویدا شده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آدمها چه طوری اشتباهی میشوند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
فضیلت ابهام در قانون اساسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا باید بیگاههای عزیز درش تخته میشد؟