تازهترین حرفهای دنیای علومانسانی از منابع معتبر جهانی مطالبی در حوزههای روانشناسی، اقتصاد، فلسفه، جامعهشناسی، کسبوکار، هنر و . . .
برداشتهای رمانتیک از عشق ازدواج را نابود میکند
بررسی کتاب «جریان عشق» نوشتۀ آلن دوباتن
نویسنده:یونا لی ترجمۀ: علیرضا شفیعینسب مرجع: LARB
سال ۱۹۹۳ آلن دوباتنِ ۲۳ساله با انتشار اولین رمانش به نام «درباب عشق»، ولولهای در دنیای ادبیات به پا کرد. پس از موفقیتِ «درباب عشق» هر سال طرفداران او با تمام وجود منتظر رمان دومش بودهاند. این انتظار دو دهه ادامه پیدا کرد و بالاخره امسال «جریان عشق» منتشر شد. دوباتن در این رمان از عشق و رابطۀ بلندمدت سخن میگوید. در نگاه او، عشق نوعی ماراتن است، نه دوی سرعت و برداشتهای رمانتیک از عشق، باعث نابودی حتمی ازدواج میشوند.
یونا لی، لسآنجلس ریویو آو بوکز — در سال ۱۹۹۳، جوانی بیستوسهساله و اعجوبهای با استعداد بهنام آلن دوباتن با انتشار اولین رمان خود به نام درباب عشق۱ (یا جستارهایی درباب عشق) دنیای ادب را به لرزه درآورد. او ازآنپس، به پدیدۀ فرهنگی کوچکی تبدیل شده است و این تاحدی مرهون درک فوقالعادۀ او از وضعیت بشر، نوشتار روان و بیایراد و بهکارگیری طیفی بسیار وسیع از موضوعات است: از کارخانجات کلوچۀ تجاری گرفته تا معماری رومی. دوباتن فرهیختهای همهفنحریف است. وی روزنامهنگار، رماننویس و فیلسوفی است که حتی طرحی جهانی و چندکاناله بهنام «مکتب زندگی»۲ تأسیس کرده است. بیش از دو دهه است که طرفداران او با تمام وجود منتظر رمان دوم او بودهاند.
جریان عشق۳ به سبک مخصوص دوباتن نوشته شده است که قابلفهم و بعضاً دارای خلوتگویههای دوستانۀ درون پرانتز است. این اثر دنبالۀ درباب عشق است. شخصیت اصلی این رمان فردی لبنانیآلمانی بهنام ربیعخان با ۳۱ سال سن است. او معمار است و در ادینبرو زندگی میکند. ربیع هنوز هم از محکمبستنِ در هنگام بحث و اخمهای گاهوبیگاه لذت میبرد و علاقۀ شدیدی به زنان عملگرا و مستقل با موهای قرمز و دندانهای نامرتب و ملیح دارد. او بهطرزی بیشرمانه و درمانناپذیر، رمانتیک است.
صاحبکار ربیع، زن اسکاتلندی آرامی است بهنام کرستن مکللند. وقتی ربیع با این زن آشنا میشود، شدیداً عاشق او میشود. خیلی زود شروع به قرارگذاشتن میکنند و در پایان فصل دوم، دوباتن خلاصۀ رابطهشان را بیپرده بازگو میکند. این دو ازدواج میکنند و با چالشهای متعدد و روزمرگیهای زندگی روبهرو میشوند. در طی سیزده سال، صاحب یک دختر و سپس یک پسر میشوند و یکی از آنها رابطهای نامشروع را آغاز میکند. نویسنده اینگونه نتیجهگیری میکند که «این است داستان عاشقانۀ واقعی». گفتن خلاصۀ داستان در اوایل کتاب، حرکتی خطرناک است؛ چون امکان غافلگیری را از خواننده میگیرد و داستان را عاری از هرگونه کشش و تعلیق میکند. ازسویدیگر، نگاهی کلی به فهرست مطالب، لیستی روشن از تمام اتفاقات برجسته در رابطۀ این زوج را نشان میدهد. این عنوانها حاوی