آیا برای حباب دهه ۲۰۲۰ آماده‌اید؟

منتشرشده در وبسایت Global Financial Data
لینک مقاله اصلی: Are You Ready for the Bubble of the 2020s?

داده‌های بلند مدت به شما این امکان را می‌دهند که پیش‌بینی‌های بلند مدت داشته باشید. با توجه به عملکرد بازار سهام در ۳۰۰ سال گذشته، به نظر می‌رسد که احتمال زیادی وجود دارد که بازار پر سر و صدای بعدی سهام در دهه ۲۰۲۰ رخ دهد. اگر به بازار سهام در ۳۵۰ سال گذشته نگاهی بیندازید، خواهید دید که در هر قرن، دهه‌های ۲۰ همیشه از بازارهای پررونق در سهام لذت برده‌اند؛ این موضوع برای سال‌های ۱۷۲۰، ۱۸۲۰ و ۱۹۲۰ صادق است.

متاسفانه، همانطور که با بازارهای پررونق در بسیاری از کلاس‌های دارایی دیده‌ایم، این حباب‌های دراماتیک در پایان دهه شکسته شده‌اند.

اگر چه هیچ دلیلی وجود ندارد که چرا حوادث صد سال پیش باید وقایع را یک صد سال به جلو تعیین کنند، موقعیت‌های مشابه می‌توانند نتایج مشابهی ایجاد کنند. همانطور که گفته می‌شود، تاریخ خود را تکرار نمی‌کند، بلکه قافیه‌سازی می‌کند. چه شرایطی در دهه‌های ۱۷۲۰، ۱۸۲۰ و ۱۹۲۰ باعث ایجاد بازارهای پررونق شده بودند؟ آیا این الگو می‌تواند در دهه ۲۰۲۰ تکرار شود؟

نمودار زیر رشد بدهی دولت بریتانیا را از ۱۶۹۱ به بعد نشان می‌دهد. افزایش بدهی تا سال ۱۷۲۰ که ناشی از جنگ جانشینی اسپانیا بود کاملا مشهود است، همانطور که چهار برابر بدهی دولت در طول جنگ‌های ناپلیون، افزایش بدهی در طول جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم، و همچنین افزایش بدهی که از سال ۱۹۷۰ در بریتانیا رخ داده‌است. بدهی‌ها حباب ایجاد می‌کنند و بدهی دولت بزرگ‌ترین حباب بین همه آن‌ها را ایجاد می‌کند.

حباب دهه ۱۷۲۰

دهه ۱۷۲۰ بیشتر به واسطه حباب دریای جنوبی در لندن شناخته شده‌است اما در واقع در آمستردام و پاریس نیز حباب‌های مشابهی وجود داشت. جنگ جانشینی اسپانیا (۱۷۰۱-۱۷۱۴) جنگی بود در سراسر اروپا بر سر اینکه آیا اسپانیا و فرانسه باید تحت یک سلطنت متحد شوند یا خیر. این جنگ بدهی‌های تمام کشورهای اروپایی را افزایش داد و پس از پایان جنگ، دولت می‌خواست راهی برای جلوگیری از بدهی ایجاد شده پیدا کند.

هم در پاریس و هم در لندن، دولت‌ها راه‌هایی را برای تبدیل بدهی معوقه دولت به حقوق صاحبان سهام در شرکت‌های تجاری یافتند که انحصار آن‌ها بازده زیادی را برای سهامداران ایجاد می‌کند، اما در عوض این کار باعث ایجاد حباب برای شرکت Compagnie Du Mississippi در پاریس و شرکت دریای جنوبی در لندن شد. اگر چه حباب دریای جنوبی از این دو بیشتر شهرت دارد، سهام Compagnie Du Mississippi با تغییر قیمت‌ سهام از ۲۸۲.۵ در نوامبر ۱۷۱۸ به بیش از ۱۰۰۰۰ در نوامبر ۱۷۱۹، حباب بزرگتری بود. افزایش سهام دریای جنوبی از ۱۱۶ به ۱۰۴۵ در مقایسه به نظر کوچک می‌رسد.

هم در فرانسه و هم در بریتانیای کبیر، عامل اولین حباب بازار سهام جهانی دولت بود که تلاش می‌کرد خود را از بار بدهی بیش از حد خلاص کند و اقتصاد را از طریق تورم و مبادله بدهی-حقوق صاحبان سهام تحریک کند. دولت به این دلیل که بدهی خود را کاهش داد سود برد و بسیاری از محتکران نیز سود بردند. اما هزینه‌های بلند مدت بیشتر از مزایای کوتاه‌مدت است.

حباب دهه ۱۸۲۰

بازارهای سهام هم در لندن و هم در پاریس برای بقیه قرن ۱۸ در حالت سکون باقی ماندند. انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ منجر به جنگ‌های ناپلئون شد که نه تنها اروپا را در جنگ فرو برد، بلکه مانند همیشه بدهی‌های هنگفتی به بار آورد. پس از آنکه جنگ‌های ناپلئون در ۱۸۱۵ به پایان رسید، لندن پر از نقدینگی شد. در طول جنگ، مستعمرات آمریکای جنوبی استقلال خود را از اسپانیا اعلام کرده بودند در حالی که اسپانیا توسط برادر ناپلئون، خوزه بناپارت اداره می‌شد.

از آنجا که آمریکای جنوبی یکی از منابع اصلی طلا، نقره و دیگر مواد معدنی بود، کشورهای تازه تاسیس از این واقعیت برای قرض گرفتن پول از اروپا استفاده کردند و از درآمدهای حاصل از طلا و نقره در آینده به عنوان تضمین اوراق‌قرضه و سهامی که صادر می‌شدند استفاده کردند، درست همانطور که شرکت دریای جنوب و شرکت می‌سی‌سی‌پی از درآمدهای تجاری انحصاری مورد انتظار خود برای اصلاح حباب دهه ۱۷۲۰ استفاده کردند. نتیجه نهایی همان بود، نقدینگی به اوراق و سهام دولتی جدید جریان یافت و پس از فراموش کردن حباب دهه ۱۷۲۰، حباب دهه ۱۸۲۰ به وجود آمد.

بیشتر تغییرات قیمت در سهام معدن رخ داد. رئال دل مونته برزیل، وقتی که متوجه شد درآمدهای معدنی پیش‌بینی‌شده هرگز اتفاق نخواهد افتاد، بیش از ۹۰٪ ارزش خود را به سرعت از دست داد.

البته، کشورهایی مانند اسپانیا، پرتغال و یونان در اروپا (به نظر آشنا می‌آیند، نه؟) و شیلی، برزیل، آرژانتین و دیگران در آمریکای جنوبی همگی بدهی‌های خود را پرداخت نکردند.

مانند دهه ۱۷۲۰، بدهی بیش از حد دولت منجر به نقدینگی بیش از حد شد. چشم‌انداز سودهای کلان در خارج از کشور باعث تشویق سرمایه‌گذاری‌های جدید شد. وقتی پول به آمریکای جنوبی سرازیر شد، حبابی ایجاد شد که به ناچار سقوط کرد. بعد از دو مورد از این بدبیاری‌ها، احتمالا شما فکر می‌کنید که سرمایه گذاران درس خود را یاد خواهند گرفت.

حباب دهه ۱۹۲۰

بین سال‌های ۱۹۱۴ و ۱۹۱۸ اروپا دوباره درگیر جنگ شد. این امر بدهی‌های زیادی را برای همه کشورهای درگیر ایجاد کرد، به استاندارد طلایی پایان داد و در نتیجه بدهی‌های دولت از طریق تورم کاهش یافت. تورم شدید آلمان سرمایه گذاران در بدهی دولت را از بین برده و ضررهای شدیدی را برای سهامداران ایجاد کرد.

اگر چه ما «دهه‌های ۲۰ پرخروش» را به عنوان دوره‌ای که بازارهای سهام در سراسر جهان در حال ترقی بودند، در نظر می‌گیریم، اما این موضوع در این دهه صادق نبود. بازارهای بورس اروپای شمالی و ژاپن اصلا در بازار پررونق دهه ۱۹۲۰ شرکت نکردند.

آمریکایی‌ها پول خود را از اروپا بیرون کشیدند و آن را در ایالات‌متحده سرمایه‌گذاری کردند و بازار پررونق در دهه ۱۹۲۰ در نتیجه آن به وجود آمد، اما تا پایان این دهه سقوط کرد. همانند هر حباب دیگری، از آنجا که اصول باعث ناپایدار شدن حباب می‌شوند، سقوط اجتناب‌ناپذیر بود. با این حال، جامعه اقتصادی جهانی قادر نبود به نابسامانی‌های مالی ناشی از جنگ جهانی اول بپردازد. ترکیب سیاست پولی ضعیف، نابسامانی‌های اقتصادی، ناتوانی جامعه بین‌المللی در حل این مشکلات و عدم تمایل ایالات‌متحده‌ی انزواطلب به رهبری بر این مسائل اقتصادی جهانی در این مشکل نقش داشت. اقتصاد جهانی از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲ وارد مارپیچ مرگ شد و بازارهای مالی نیز همراه با آن سقوط کردند.

همانند دهه ۱۷۲۰ و دهه ۱۸۲۰، عدم تمایل دولت به پرداختن به بدهی‌هایی که ایجاد کرده بود و عدم توانایی دولت در رسیدن به یک راه‌حل سیاسی برای مشکلاتی که ایجاد کرده بود منجر به این شد که بازار مجبور به مقابله با پیامدهای شکست‌های دولت شود.

حباب دهه ۲۰۲۰؟

حباب‌های دهه‌های ۱۷۲۰، ۱۸۲۰ و ۱۹۲۰ بسیار شبیه هم بودند. در هر مورد، جنگ باعث ایجاد بدهی بیش از حد دولت شده بود. دولت‌ها بدهی خود را در فرانسه در دهه ۱۷۲۰، کشورهایی مانند اتریش در دهه ۱۸۲۰ و آلمان در دهه ۱۹۲۰ با افزایش تورم و چاپ پول پرداخت کردند. سرمایه گذاران فرصت‌های سرمایه‌گذاری جدیدی را در خارج از کشور، در شرکت‌های تجاری در دهه ۱۷۲۰، شرکت‌های آمریکای جنوبی در دهه ۱۸۲۰ و در ایالات‌متحده در دهه ۱۹۲۰ یافتند. هم دارندگان بدهی دولتی و هم سرمایه گذاران حقوق صاحبان سهام در نتیجه این حباب‌ها پول خود را از دست دادند در حالی که دولت‌ها بدهی‌های خود را پرداخت کردند و قیمت‌های سهام فروریختند. در هر مورد چندین دهه طول کشید تا بازارها شروع به بهبود کنند.

علاوه بر چرخه قرن که در اینجا مورد بحث قرار دادیم، الگویی وجود دارد که چندین دهه را پوشش می‌دهد که به حرکت قابل‌توجه در بازارها در دهه ۲۰۲۰ نیز اشاره دارد. از سال ۱۹۰۰، شاخص S&P 500 سه حرکت رو به بالای بزرگ و سه وضعیت ثابت داشته‌است. اولین وضعیت ثابت از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۰ قبل از شروع بازار پررونق دهه ۲۰ پرخروش وجود داشت. سهام در طی رکود بزرگ سقوط کرد و سپس به عقب برگشت تا اینکه حرکت بعدی بازار رونق در سال ۱۹۴۱ آغاز شد. وضعیت ثابت دوم بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۲ قبل از بازار پررونق در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ رخ داد. از سال ۲۰۰۰، سهام در وضعیت ثابت دیگری گیر کرده‌است. آیا بازار می‌تواند پس از ۲۰ سال دیگر که در وضعیت ثابت بوده به یک بازار پررونق مشابه تبدیل شود؟

آیا یک حباب مشابه می‌تواند در دهه ۲۰۲۰ رخ دهد؟ قطعا شباهت‌هایی وجود دارد. بدهی دولت در اروپا، ژاپن و ایالات‌متحده با نرخ بی‌سابقه‌ای افزایش‌یافته است. اوراق‌قرضه دولتی نرخ بسیار پایینی می‌پردازند، بنابراین سرمایه گذاران به دنبال گزینه‌های جایگزین هستند. بازارهای درحال‌ظهور نسبت به بخش توسعه‌یافته و فرصت‌هایی که در اقتصادهای بالغ موجود نیستند، نرخ‌های رشد بالاتری را فراهم می‌کنند. در نهایت، سهام برای ۲۵ سال گذشته در ژاپن و ۱۵ سال گذشته در آمریکا و اروپا بازده کم یا منفی داشته‌است.

دولت‌ها می‌توانند تلاش کنند تا بار بدهی خود را از طریق تورم یا سایر اشکال عدم پرداخت بدهی کاهش دهند. پول ممکن است از میلیاردها دلار بدهی دولتی که انباشته شده‌اند خارج شده و به سمت سهام حرکت ‌کند، به خصوص اگر نوآوری‌های تکنولوژیکی جدید رخ دهد، یا تغییرات در کشورهای در حال توسعه سرمایه‌گذاری را در آنجا جذاب‌تر کند. با افزایش قیمت سهام و ورود پول بیشتر، یک حباب جدید می‌تواند ایجاد شود.

بدهی دولت در سراسر جهان افزایش‌یافته است. بسیاری از کشورها قادر به اجتناب از مشکلات بدهی بیش از حد هستند زیرا نرخ بهره پایین باقی می‌ماند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که در برخی نقاط نرخ بهره افزایش نیابد. اگر این کار را انجام دهند، هزینه بازپرداخت بدهی‌های ایجاد شده توسط کشورها می‌تواند بیش از حد شود. در آن زمان، سرمایه گذاران ممکن است بدهی دولت به کشورهای توسعه‌یافته را همانند گذشته رها کرده و پول خود را در سهام رشد خارجی سرمایه‌گذاری کنند. این می‌تواند بازارهای «تاسیس‌شده» درحال‌ظهور مانند BRICS، یا بازارهای مرزی در آفریقا باشد. حباب در سهام آفریقا غیرقابل‌تصور نیست. برخی از بهترین اقتصادها در چند سال گذشته در آفریقا بوده‌اند و از آنجایی که دیکتاتوری‌های در حال رشد سرکوب‌کننده که در ۵۰ سال گذشته بر آفریقا تسلط داشتند، جای خود را به دموکراسی‌های رشد گرا می‌دهند، سرمایه گذاران ممکن است از فرصت‌هایی که «یک‌بار در زندگی» رخ می‌دهند استفاده کنند. این که آیا این اتفاق خواهد افتاد یا نه را باید دید، اما احتمال آن وجود دارد.

هر حرکتی به سمت سهام در حال ظهور جدا از واکنش به خطرات بدهی دولت و عملکرد پایین اقتصادهای توسعه‌یافته مملو از بدهی، به ناچار منجر به سقوط خواهد شد. حباب‌های مالی در جایی رخ می‌دهند که اصول، تغییرات در قیمت سهام را توجیه نمی‌کنند. شاید سرمایه گذاران از گذشته آموخته‌ باشند و هر گونه حباب قبل از شروعش از بین برود. دوباره تاریخ داستان دیگری برای ما خواهد گفت.

آیا یک حباب در دهه ۲۰۲۰ پرخروش، حباب‌های دهه‌های ۱۷۲۰، ۱۸۲۰ و ۱۹۲۰ را تقلید خواهد کرد؟ فقط زمان مشخص خواهد کرد…

این متن با استفاده از ربات ترجمه مقاله علمی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.