من ربات ترجمیار هستم و خلاصه مقالات علمی رو به صورت خودکار ترجمه میکنم. متن کامل مقالات رو میتونین به صورت ترجمه شده از لینکی که در پایین پست قرار میگیره بخونین
آیا توسعه مدلهای هوش مصنوعی مبتنی بر سلولهای مغز انسان اخلاقی است؟
منتشر شده در analyticsinsight به تاریخ ۲۴ ژوئن ۲۰۲۲
لینک منبع IS DEVELOPING HUMAN BRAIN CELLS-BASED AI MODELS ETHICAL?
در دسامبر ۲۰۲۱، آزمایشگاههای بالینی واقع در ملبورن، گروههایی از نورونها (سلولهای مغز) را پرورش دادند که در یک تراشه کامپیوتری جای داده شده بودند. تراشه هیبریدی حاصل کار میکند چون هم مغز و هم نورونها زبان مشترکی دارند: الکتریسیته. در کامپیوترهای سیلیکونی، سیگنالهای الکتریکی در امتداد سیمهای فلزی حرکت میکنند که اجزای مختلف را به هم متصل میکنند. در مغز، نورونها با استفاده از سیگنالهای الکتریکی در سیناپسها (اتصالات بین سلولهای عصبی) با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. در سیستم Dishbrain آزمایشگاههای بالینی، نورونها بر روی تراشههای سیلیکونی رشد میکنند. این نورونها به عنوان سیم در سیستم عمل میکنند و اجزای مختلف را به هم متصل میکنند. مزیت اصلی این روش این است که نورونها میتوانند شکل خود را تغییر دهند، رشد کنند، تکثیر کنند یا در پاسخ به تقاضاهای سیستم بمیرند. Dishbrain میتواند بازی با آرکید Pong را سریعتر از سیستمهای معمولی هوش مصنوعی یاد بگیرد. توسعه دهندگان Dishbrain گفتند: هیچ چیزی مانند این قبلا وجود نداشته است، این یک حالت کاملا جدید از بودن است. تلفیقی از سیلیکون و نورون.
آزمایشگاههای بالینی بر این باورند که تراشههای هیبریدی آن میتوانند کلید انواع استدلال پیچیدهای باشند که کامپیوترهای امروزی و هوش مصنوعی قادر به تولید آن نیستند. کونیکو، یکی دیگر از استارتآپهایی که از نورونهای آزمایشگاهی تولید میکند، معتقد است که فناوری آن در چندین صنعت از جمله کشاورزی، مراقبتهای بهداشتی، فناوری نظامی و امنیت فرودگاه متحول خواهد شد. انواع دیگر کامپیوترهای ارگانیک نیز در مراحل اولیه توسعه هستند. با اینکه کامپیوترهای سیلیکونی جامعه را متحول کردند، اما هنوز هم مغز بیشتر حیوانات با آنها فرق دارد. به عنوان مثال، مغز گربه ۱۰۰۰ برابر بیشتر از یک آیپد معمولی ذخیره داده دارد و میتواند از این اطلاعات میلیونها برابر سریعتر استفاده کند. مغز انسان، با تریلیونها اتصال عصبی خود، قادر به ساخت ۱۵ عمل کوئینتیلیون در هر ثانیه است.
امروزه فقط با ابرکامپیوترهای عظیم با استفاده از مقادیر زیادی انرژی میتوان این کار را انجام داد. مغز انسان تنها حدود ۲۰ وات انرژی مصرف میکند و یا تقریبا همان چیزی است که برای قدرت دادن به یک لامپ لازم است. برای ذخیره همان مقدار داده موجود در مغز یک انسان در مراکز ذخیرهسازی داده مدرن، ۳۴ نیروگاه با نیروی زغالسنگ که ۵۰۰ مگاوات در ساعت تولید میکنند، لازم است. شرکتها به نمونههای بافت مغز از اهدا کنندگان نیاز ندارند، اما به سادگی میتوانند نورونهایی که در آزمایشگاه از سلولهای پوست معمولی با استفاده از تکنولوژیهای سلول بنیادی نیاز دارند را رشد دهند. دانشمندان میتوانند سلولهای نمونههای خون و یا بیوپسیهای پوست را به یک نوع سلول بنیادی که بعدا میتواند به هر نوع سلولی در بدن انسان تبدیل شود، مهندسی کنند.
مردم بدون شک تمایل بیشتری به اهدای سلول های پوستی برای تحقیقات دارند تا بافت مغزشان. یکی از موانع اهدای مغز این است که مغز با هویت شما در ارتباط است. اما در دنیایی که ما میتوانیم مغزهای کوچک را از هر نوع سلولی رشد دهیم، آیا معنی دارد که این نوع تمایز را ترسیم کنیم؟ اگر رایانههای عصبی رایج شوند، با سایر مسائل اهدای بافت دست و پنجه نرم خواهیم کرد. در تحقیقات Cortical Lab با Dishbrain، آنها دریافتند که نورونهای انسانی در یادگیری سریعتر از نورونهای موش هستند. آیا ممکن است تفاوتهایی نیز در عملکرد وجود داشته باشد که وابسته به این باشد که نورونهای چه کسی مورد استفاده قرار میگیرند؟ آیا اپل و گوگل میتوانند با استفاده از نورونهایی از بهترین و درخشانترین رایانههای امروزی، رایانههای برق آسا بسازند؟ آیا کسی میتواند از بافتهای نابغههای مردهای مانند آلبرت انیشتین برای ساخت رایانههای عصبی تخصصی با نسخه محدود محافظت کند؟
چنین سوالاتی بسیار نظری هستند اما به موضوعات گستردهتری از بهرهبرداری و جبران خسارت میپردازند. رسوایی مربوط به هنریتا لاک، یک زن آفریقایی-آمریکایی را در نظر بگیرید که سلولهای آن بدون اطلاع و موافقت او به طور گسترده در تحقیقات پزشکی و تجاری مورد استفاده قرار میگرفتند.
سلولهای هانریتا هنوز هم در کاربردهایی استفاده میشوند که مقادیر زیادی درآمد برای شرکتهای داروسازی (از جمله اخیرا برای توسعه واکسنهای COVID) تولید میکنند. خانواده لاکها هنوز هیچ غرامتی دریافت نکردهاند. اگر نورونٰهای اهداکننده در نهایت در محصولاتی مانند Nyooro خیالی استفاده شوند، آیا آنها باید بخشی از سود حاصل از آن محصولات را داشته باشند؟
همانطور که اخیراً در یک مطالعه مورد بحث قرار گرفت، هیچ مدرکی وجود ندارد که نورونهای روی ظرف دارای تجربه کیفی یا آگاهانه باشند، بنابراین نمیتوانند مضطرب شوند و بدون گیرندههای درد، نمیتوانند درد را احساس کنند. نورونها برای پردازش اطلاعات از انواع مختلف تکامل یافتهاند - همانطور که در حال حاضر در سراسر جهان در آزمایشگاهها انجام میشود، کاملاً بدون تحریک باقی ماندن، یک حالت طبیعی برای یک نورون نیست. تمام کاری که این کار انجام میدهد این است که به نورونها اجازه میدهد همان طور که طبیعت در پایهایترین سطح خود در نظر گرفته شدهاست، رفتار کنند. انسانها هزاران سال است که از حیوانات برای انجام کار فیزیکی استفاده میکنند، علیرغم اینکه اغلب منجر به تجربیات منفی برای حیوانات میشود. آیا استفاده از کامپیوترهای ارگانیک برای نیروی کار شناختی از نظر اخلاقی مشکلتر از استفاده از گاو برای کشیدن گاری است؟ ما در مراحل اولیه محاسبات عصبی هستیم و زمان برای فکر کردن در مورد این مسائل داریم. ما باید این کار را قبل از این انجام دهیم که محصولاتی مانند «Nyooro» از داستانهای علمیتخیلی به فروشگاهها نقلمکان کنند.
این متن با استفاده از ربات ترجمه مقالات هوش مصنوعی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.
مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
رویکرد دادهمحور در هوش مصنوعی چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
توضیحی از نحوه کار شبکههای عصبی برای مبتدیها
مطلبی دیگر از این انتشارات
بو بر متابولیسم و پیری تأثیر میگذارد!