آیا پول واقعاً خوشبختی می‌آورد؟!

منتشرشده در scitechdaily به تاریخ ۵ آوریل ۲۰۲۳
لینک منبع: Scientists Reveal: Does Money Really Buy Happiness?

محققان دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه پرینستون به رابطه ثابتی بین درآمدهای بالاتر و افزایش شادی برای اکثریت مردم پی بردند، اما یک روند غافلگیرکننده از ناراحتی در میان اقلیت با وجود افزایش درآمد، وجود دارد. این کشف، یافته‌های متناقض قبلی را با هم تطبیق داد.

آیا کسب درآمد بیش‌تر منجر به شادی روزانه بیشتر می‌شود؟ علی‌رغم سادگی سوال، تحقیقات قبلی نتایج متناقضی را به همراه داشته است که پاسخ این سوال را نامطمئن می‌سازد.

تحقیقات منتشر شده در سال ۲۰۱۰ توسط دانیل کانمن و آنگوس دیتون از دانشگاه پرینستون نشان داد که شادی روزانه با درآمد سالانه تا ۷۵۰۰۰ دلار افزایش می‌یابد و پس از آن به یک ثبات می‌رسد. با این حال، مطالعه‌ای که در سال ۲۰۲۱ توسط متیو کیلینگزورث از دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شد، با این یافته تناقض دارد، و نشان می‌دهد که شادی با درآمدی بیش از ۷۵۰۰۰ دلار بدون هیچ نشانه‌ای از کاهش ارزش، به‌طور پیوسته در حال افزایش است.

برای آشتی دادن این تفاوت‌ها، این دو در چیزی که به‌عنوان یک همکاری متخاصم شناخته می‌شود، جفت شدند و با پروفسور دانشگاه پن، باربارا ملرز به‌عنوان داور، به نیروها پیوستند. در مقاله جدید مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم، این سه نفر نشان می‌دهد که به‌طور متوسط، درآمدهای بیش‌تر با سطوح فزاینده شادی همراه است. با این حال، بزرگ‌نمایی کنید، و این رابطه پیچیده‌تر می‌شود، و نشان می‌دهد که در آن روند کلی، یک گروه ناراضی در هر گروه درآمدی افزایش شدیدی در شادی تا ۱۰۰۰۰۰ دلار در سال و سپس بدون تغییر را نشان می‌دهد.

کیلینگزورث، کارشناس ارشد مدرسه وارتون و نویسنده اصلی مقاله، می‌گوید: «به ساده‌ترین عبارت، این مسئله نشان می‌دهد که برای اکثر مردم درآمدهای بیش‌تر با شادی بیش‌تر همراه است. استثنا افرادی هستند که از نظر مالی خوب اما ناراضی هستند. به‌عنوان مثال، اگر شما ثروتمند و بدبخت هستید، پول بیش‌تر کمکی نمی‌کند. برای بقیه، پول بیش‌تر با درجات متفاوتی با شادی بالاتر همراه بود.»

ملرز به این مفهوم آخر می‌پردازد و خاطرنشان می‌کند که رفاه عاطفی و درآمد تنها با یک رابطه مرتبط نیستند. او می‌گوید: «این عملکرد برای افرادی با سطوح مختلف رفاه عاطفی متفاوت است. به‌طور خاص، برای گروهی که کم‌ترین خوشحالی را دارند، شادی با درآمد تا ۱۰۰۰۰۰ دلار افزایش می‌یابد، سپس با افزایش درآمد، افزایش بیش‌تری نشان نمی‌دهد. برای کسانی که در محدوده متوسط رفاه عاطفی قرار دارند، شادی به صورت خطی با درآمد افزایش می‌یابد و برای شادترین گروه، این ارتباط در واقع به بالای ۱۰۰۰۰۰ دلار افزایش می‌یابد.

پیوستن به نیروها

محققان این تلاش ترکیبی را با تشخیص اینکه کار قبلی آن‌ها نتایج متفاوتی گرفته بود آغاز کردند. مطالعه کانمن در سال ۲۰۱۰ یک الگوی مسطح را نشان داد در حالی که مطالعه کیلینگزورث در سال ۲۰۲۱ چنین نبود. همان‌طور که از نامش پیداست، یک همکاری خصمانه از این نوع -مفهومی که توسط کانمن نشأت گرفته است- با هدف حل اختلافات یا اختلافات علمی با گرد هم آوردن طرف‌های مختلف، همراه با یک میانجی شخص ثالث، انجام می‌شود.

کیلینگزورث، کانمن و ملرز بر فرضیه جدیدی تمرکز کردند که هم اکثریت شاد و هم یک اقلیت ناراضی وجود دارند. برای اولی، آن‌ها حدس زدند که با ورود پول بیش‌تر، شادی افزایش می‌یابد. شادی دومی با افزایش درآمد بهبود می‌یابد، اما فقط تا آستانه‌ی درآمدی معینی می‌رسد و پس از آن دیگر پیشرفت نمی‌کند.

برای آزمایش این فرضیه جدید، آن‌ها به دنبال الگوی هموار شدن در داده‌های مطالعه Killingworth بودند که او از طریق برنامه‌ای که ایجاد کرده بود به نامTrack Your Happiness جمع‌آوری کرده بود. چندین بار در روز، برنامه در لحظاتی تصادفی از شرکت‌کنندگان پینگ می‌کند و سؤالات مختلفی از جمله احساس آن‌ها در مقیاسی از «خیلی خوب» تا «بسیار بد» را می‌پرسد. با در نظر گرفتن میانگین شادی و درآمد فرد، کیلینگزورث در مورد چگونگی ارتباط این دو متغیر نتیجه‌گیری می‌کند.

پیشرفت در مشارکت جدید در اوایل زمانی اتفاق افتاد که محققان دریافتند که داده‌های سال ۲۰۱۰، که ثبات شادی را آشکار کرده بود، در واقع به جای شادی به‌طور کلی، ناراحتی را به‌طور خاص اندازه می‌گرفت. کیلینگزورث می‌گوید: «درک با یک مثال ساده‌تر است. یک آزمون شناختی برای زوال عقل را تصور کنید که اکثر افراد سالم به راحتی از آن عبور می‌کنند. در حالی که چنین آزمایشی می‌تواند وجود و شدت اختلال شناختی را تشخیص دهد، چیز زیادی در مورد هوش عمومی نشان نمی‌دهد زیرا اکثر افراد سالم همان نمره کامل را دریافت می‌کنند.

به همین ترتیب، داده‌های سال ۱۰۱۰ که سطحی در شادی را نشان می‌دهد، اکثراً نمرات کاملی داشته است، بنابراین به ما درباره روند پایان ناخوشایند توزیع شادی می‌گوید، نه روند شادی به‌طور کلی. کیلینگزورث می‌گوید وقتی متوجه شدید، این دو یافته به ظاهر متناقض لزوماً ناسازگار نیستند و چیزی که ما پیدا کردیم این امکان را به روشی فوق‌العاده زیبا نشان داد. وقتی در داده‌های سال ۲۰۲۱ به روند شادی افراد ناراضی نگاه کردیم، دقیقاً همان الگویی را یافتیم که در سال ۲۰۱۰ یافت شد. شادی نسبتاً با درآمد لفزایش می‌یابد و سپس به ثبات می‌رسد.

او می‌گوید: «دو یافته‌ای که کاملاً متناقض به نظر می‌رسند، در واقع از داده‌هایی ناشی می‌شوند که به طرز شگفت‌انگیزی سازگار هستند.

مفاهیم این کار

ملرز می‌گوید که اگر دو تیم تحقیقاتی با هم جمع نمی‌شدند، گرفتن این نتیجه‌گیری‌ها چالش‌برانگیز بود، او پیشنهاد می‌کند راهی بهتر از همکاری‌های متخاصم برای حل تعارض علمی وجود ندارد.

او می‌گوید: «این نوع همکاری مستلزم نظم و انضباط و دقت فکری بسیار بیش‌تری نسبت به روش استاندارد است. «همکاری با یک دشمن -یا حتی یک غیر دشمن- آسان نیست، اما هر دو طرف احتمالاً حدود ادعاهای خود را تشخیص می‌دهند.» در واقع، این چیزی است که اتفاق افتاد و منجر به درک بهتر رابطه بین پول و شادی شد.

به گفته کیلینگزورث، این یافته‌ها پیامدهای دنیای واقعی دارند. برای یکی، آن‌ها می‌توانند در مورد نرخ مالیات یا نحوه پرداخت غرامت به کارمندان اطلاع دهند و البته، آن‌ها برای افراد مهم هستند، زیرا آن‌ها شغلی را انتخاب می‌کنند یا درآمد بیش‌تر را در مقابل سایر اولویت‌های زندگی می‌سنجند.

با این حال، او می‌افزاید که برای رفاه عاطفی پول همه چیز نیست. «پول تنها یکی از عوامل تعیین‌کننده خوشبختی است. پول راز خوشبختی نیست، اما احتمالا می‌تواند کمی کمک کند.»

این متن با استفاده از ربات ‌ترجمه مقالات علمی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.

مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.