تاثیر حداقل دست‌مزد بر مشاغل کم‌درآمد

چکیده: ما با استفاده از ۱۳۸ متغیر حداقل دست‌مزد دولتی برجسته بین سال‌های ۱۹۷۹ و ۲۰۱۶ در آمریکا با استفاده از رویکرد تفاوت در تفاوت‌ها، اثر حداقل دست‌مزد را بر مشاغل کم‌درآمد برآورد می‌کنیم. ما ابتدا اثر افزایش حداقل دست‌مزد بر تغییرات اشتغال را با استفاده از سطل‌های دست‌مزد در طول توزیع دست‌مزد ساعتی برآورد می‌کنیم. سپس ما بر بخش پایین توزیع دست‌مزد تمرکز می‌کنیم و تعداد مشاغل که اضافی پرداخت می‌کنند را با حداقل دست‌مزد جدید یا کمی بالاتر با مشاغل از قلم افتاده که زیر آن پرداخت می‌کنند مقایسه می‌کنیم تا اثر اشتغال را استنباط کنیم. ما متوجه شدیم که تعداد کلی مشاغل با دست‌مزد پایین اساسا در طول پنج سال پس از افزایش، بدون تغییر باقی مانده‌است. در همان زمان، اثر مستقیم حداقل دست‌مزد بر درآمد متوسط با متوسط دست‌مزد در پایین توزیع دست‌مزد تقویت شد. برآوردهای ما از گروه‌های جمعیتی دقیق نشان می‌دهد که فقدان از دست دادن شغل با جایگزینی نیروی کار - نیروی کار در کف توزیع دست‌مزد توضیح داده نمی‌شود. همچنین زمانی که سطوح بالاتری از حداقل دستمزدها را در نظر می‌گیریم، هیچ مدرکی دال بر بیکاری پیدا نمی‌کنیم. با این حال، ما شواهدی از کاهش اشتغال در بخش‌های قابل تجارت پیدا می‌کنیم. با این حال، ما شواهدی از کاهش اشتغال در بخش‌های قابل تجارت پیدا کردیم. ما همچنین نشان می‌دهیم که چگونه اثر اشتغال کلی را به وسیله سطل‌های دست‌مزد تجزیه می‌کنیم که یک روش شفاف برای ارزیابی قابلیت پذیرش برآوردها را میسر می‌سازد. ​

​مقدمه

سیاست‌های حداقل دست‌مزد به طور برجسته در بحث‌های سیاسی اخیر در ایالات‌متحده در سطوح فدرال، ایالتی و محلی نشان‌داده شده‌است. کالیفرنیا، ایلینویز، ماساچوست، نیوجرسی و نیویورک قانونی را تصویب کرده‌اند تا در نهایت حداقل دست‌مزد خود را به ۱۵ دلار در ساعت افزایش دهند، در حالی که حداقل پنج ایالت دیگر در مسیر افزایش حداقل دست‌مزد خود به ۱۲ دلار یا بیشتر قرار دارند. بیش از ده شهر نیز در طول سه سال گذشته حداقل دست‌مزد در سطح شهر را به خود اختصاص داده‌اند که معمولا مقادیر قابل‌توجهی بالاتر از استانداردهای ایالتی و فدرال است. بخش عمده‌ای از این بحث سیاسی، سوال اصلی است: تاثیر کلی حداقل دست‌مزد بر مشاغل کم‌درآمد چیست؟

​حتی با وجود اینکه تقریبا سه دهه از ظهور «تحقیق حداقل دست‌مزد جدید» می‌گذرد (‏به عنوان نمونه کارد و کروگر ۱۹۹۵؛ نیومارک و واسچر ۲۰۰۸ مراجعه کنید)‏، به طور شگفت آوری، تحقیقات کمی در مورد اثر این سیاست بر اشتغال کل وجود دارد. این کاستی به ویژه با توجه به اهمیت سیاست گذاری در درک پاسخ‌های کلی، حاد است. برای مثال، در تلاش برای رسیدن به چنین تخمینی، گزارش دفتر بودجه کنگره ۲۰۱۴ (‏CBO)‏ به کمبود تحقیقات مرتبط اشاره کرد و سپس از برآوردهایی برای کشش‌های حداقل دست‌مزد نوجوانان برای برون‌یابی تاثیر کل بر مشاغل کم‌درآمد استفاده کرد.

​در این مقاله ما از طرح تفاوت در تفاوت‌ها برای برآورد تاثیر افزایش حداقل دست‌مزد بر توزیع فراوانی دستمزدها استفاده می‌کنیم. و به تبع آن، تمرکز ما بر تغییرات کف توزیع به منظور برآورد تاثیر آن بر اشتغال و دست‌مزد کارگران تحت‌تاثیر قرار گرفته است. رویکرد ما بر این ایده متکی است که اثرات کلی اشتغال و دست‌مزد سیاست را می توان از تغییرات محلی اشتغال در اطراف حداقل دست‌مزد استنباط کرد. افزایش حداقل دست‌مزد به طور مستقیم بر مشاغلی که قبلا کم‌تر از حداقل دست‌مزد جدید پرداخت می‌کردند، تاثیر خواهد گذاشت. مشاغل منطبق یک «دسته‌بندی» تشکیل دادند، و به عنوان «مشاغل اضافی» در و کمی بالاتر از حداقل ظاهر شدند. اثر حداقل دست‌مزد بر توزیع دست‌مزد محو شده و فراتر از یک نقطه خاص ناچیز می‌شود. بنابراین، اثرات کلی اشتغال و دست‌مزد سیاست را می توان از تغییرات محلی اشتغال در اطراف حداقل دست‌مزد استنباط کرد. برای مثال، ما می‌توانیم تغییرات در اشتغال را از تفاوت بین تعداد مشاغل اضافی در حداقل دست‌مزد و کمی بالاتر از حداقل دست‌مزد و تعداد مشاغل از دست رفته زیر حداقل ارزیابی کنیم. ​

برای شناسایی اثر حداقل دست‌مزد بر توزیع فراوانی دستمزدها، ما یک تحلیل مطالعه رویدادی را اجرا می‌کنیم که از ۱۳۸ سطح افزایش حداقل دست‌مزد دولتی برجسته بین سال‌های ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۶ بهره‌برداری می‌کند. ما تغییرات اشتغال در هر دلار در رابطه با حداقل دست‌مزد جدید برای سه سال قبل و پنج سال بعد از یک رویداد را برآورد می‌کنیم. بنابراین، روش تجربی ما، اثر اشتغال کل سیاست را در سطل‌های دست‌مزد تشکیل‌دهنده تفکیک می‌کند، و ما از این برآوردهای بین فردی به طور محلی در مورد حداقل دست‌مزد برای ارزیابی اثر سیاست استفاده می‌کنیم. چندین مزیت رویکرد تفکیکی ما نسبت به رویکرد استانداردی که قبولش نداشتیم وجود دارد که اثر بیکاری را با استفاده از اشتغال کلی یا تغییرات دست‌مزد برآورد می‌کند (‏به عنوان مثال مایر و وست، ۲۰۱۶)‏. اول، ما بر تغییرات اشتغال به صورت محلی حول سطوح دست‌مزد تمرکز می‌کنیم که در آن حداقل دستمزدها احتمالا نقش دارند. وقتی تنها بخش کوچکی از نیروی کار کل تحت‌تاثیر حداقل دست‌مزد قرار می‌گیرد، چنین رویکرد محلی برای آشکار کردن اثرات معنی‌دار "مرحله اول" دست‌مزد ضروری است - چیزی که با رویکرد استاندارد به جز برای زیر گروه‌هایی مانند نوجوانان ممکن نیست. دوم، با تجزیه اثر اشتغال کلی به وسیله دست‌مزد، ما قادر به ارزیابی تغییرات اشتغال در دامنه بالای توزیع دست‌مزد هستیم. این امر می‌تواند یک آزمون جعل سازی اضافی را فراهم کند، زیرا تغییرات بزرگ در بخش بالایی توزیع دست‌مزد بعید است که منعکس‌کننده اثر علّی حداقل دست‌مزد باشد. سوم اینکه، تمرکز محلی ما بر مشاغل در اطراف حداقل دست‌مزد دقت را با فیلتر کردن شوک‌های تصادفی به مشاغل در بخش بالایی توزیع دست‌مزد افزایش می‌دهد. ما از داده‌های دست‌مزد ساعتی حاصل از بررسی جمعیت کنونی در سال‌های ۲۰۱۶ - ۱۹۷۹ برای برآورد تاثیر حداقل دست‌مزد توسط سطل‌های دستمزد استفاده می‌کنیم. ما دریافتیم که افزایش حداقل دست‌مزد متوسط منجر به کاهش زیاد و قابل‌توجهی در تعداد مشاغل زیر حداقل دست‌مزد جدید در طول پنج سال پس از اجرا می‌شود. در عین حال، شواهد روشنی برای ظهور مشاغل اضافی در یا کمی بالاتر از حداقل دست‌مزد وجود دارد. با این حال، همانطور که انتظار می‌رفت، ما هیچ نشانه‌ای از تغییرات اشتغال در بخش بالایی توزیع دست‌مزد نیافتیم - که اعتبار بیشتری برای طراحی تجربی فراهم می‌کند. ما برآورد می‌کنیم که تعداد مشاغل اضافی به شدت با تعداد مشاغل از دست رفته مطابقت دارد: استخدام برای کارگران آسیب‌دیده با ۲.۸٪ برآوردهای ما همچنین به ما این امکان را می‌دهد تا تاثیر این سیاست را بر میانگین دست‌مزد کارگران تحت‌تاثیر قرار گرفته محاسبه کنیم که حدود ۶.۸ % است. افزایش معنی‌دار میانگین دست‌مزد کارگران تحت‌تاثیر قرار گرفته از کشش اشتغال نسبت به دست‌مزد خود (‏یا تقاضای نیروی کار در مدل رقابتی) ‏۰.۴۱ حکایت دارد که در سطح اطمینان ۹۵ درصد، کشش‌های منفی بیشتر از ۰.۴۵ - را رد می‌کند. یک مزیت دیگر تخمین اثر حداقل دست‌مزد بر توزیع فراوانی دستمزدها این است که ما می‌توانیم به طور مستقیم میزان افزایش اثرات دست‌مزد مستقیم حداقل دست‌مزد را با خطای دست‌مزد ارزیابی کنیم. ما در می‌یابیم که خطاها تا ۳ دلار بیشتر از حداقل دست‌مزد گسترش می‌یابند و حدود ۴۰٪ افزایش دست‌مزد کلی از حداقل تغییرات دست‌مزد را نشان می‌دهند. به طور جالب توجهی، ما همچنین متوجه شدیم که مزایای سرریز دست‌مزد به یک اندازه به اشتراک گذاشته نمی‌شوند: کارگرانی که قبل از افزایش حداقل دست‌مزد (‏متصدیان)‏ کار داشتند، خطاهای دست‌مزد قابل‌توجهی را تجربه می‌کنند، اما هیچ مدرکی دال بر این خطاها برای تازه واردان پیدا نمی‌کنیم. این عدم تقارن نشان می‌دهد که خطاها ممکن است منعکس‌کننده نگرانی‌های مربوط به حقوق نسبی در شرکت باشند (‏دوبه، جیولیانو و لئونارد ۲۰۱۸)‏ و بعید است که ارزش گزینه‌های خارجی یا دست‌مزد ذخیره کارگران غیر شاغل نقش کلیدی در ایجاد خطاهای دست‌مزد ایفا کند (‏به عنوان نمونه، فلین ۲۰۰۶)‏. برآوردهای ما برای انواع گسترده‌ای از رویکردها برای کنترل ناهمگنی متغیر با زمان بسیار قوی هستند که گاهی اوقات نتایج متناقضی را در متون موجود ایجاد کرده‌اند (‏به عنوان مثال، آلگرتو، دوبه، ریچ و زیپرر ۲۰۱۷؛ نیومارک و واسشر ۱۹۹۲)‏. علاوه بر این، تغییرات در مشاغل از دست رفته و مازاد به شدت با زمان‌بندی تغییر حداقل دست‌مزد مرتبط است - حمایت بیشتری را فراهم می‌کند که ما در حال شناسایی اثر علّی این سیاست هستیم. هر دو مشاغل از دست رفته زیر مشاغل حداقل و مازاد جدید قبل از افزایش حداقل دست‌مزد نزدیک به صفر بودند، که نشان می‌دهد حالات درمان و کنترل یک روند موازی را دنبال می‌کردند. کاهش مشاغل زیر حداقل دست‌مزد فوری است، همانطور که ظهور مشاغل اضافی در و کمی بالاتر است. در طول دوره ۵ ساله پس از درمان، بزرگی مشاغل از دست رفته زیر حداقل دست‌مزد جدید تنها اندکی کاهش می‌یابد، که بر دوام تغییرات حداقل دست‌مزد مورد مطالعه در اینجا تاکید می‌کند. برای فراتر رفتن از ارزیابی کلی از ۱۳۸ مطالعه موردی مورد استفاده برای شناسایی استفاده کردیم، ما همچنین برآوردهای رویداد به رویداد از تغییرات حداقل دست‌مزد را تولید کردیم. در حالی که ما عدم تجانس قابل‌توجهی را در ناهمگونی رویدادها می‌یابیم، توزیع اثرات اشتغال با یک حذف (null) شدید از هیچ اثری در هر جایی سازگار نیست. به عنوان مثال، تحلیل رویداد به رویداد به ما نشان می‌دهد که مشاغل از دست رفته برآورد شده به طور قابل‌توجهی با شاخص دست‌مزد حداقل به میانه (‏کایتز) ‏افزایش یافت. در عین حال، تعداد مشاغل اضافی نیز برای این رویدادها به میزان تقریبا یکسانی افزایش یافت. در نتیجه، هیچ رابطه‌ای بین برآورد اشتغال و شاخص کایتز تا حدود ۵۹ درصد وجود ندارد، و تایید می‌کند که حداقل تغییرات دست‌مزد در ایالات‌متحده که ما مطالعه می‌کنیم هنوز به سطحی بالاتر از آن نرسیده است. نتایج این تحقیق نشان داد که بین اشتغال زنان و مردان تفاوت معنی‌داری وجود دارد. ​

فقدان پاسخ در اشتغال کلی ممکن است برخی از عدم تجانس در پاسخ به انواع کارگران را پنهان کند. رویکرد محلی ما در مورد حداقل دست‌مزد را می توان به راحتی برای زیر گروه‌های مختلف، از جمله آن‌هایی که تنها بخش کوچکی از کارگران تحت‌تاثیر حداقل دست‌مزد قرار می‌گیرند، به کار برد. در نتیجه، ما می‌توانیم تصویری کامل‌تر از این که چگونه گروه‌های مختلف تحت‌تاثیر حداقل دست‌مزد قرار می‌گیرند، ارایه دهیم. ما بررسی می‌کنیم که آیا با تقسیم کارگران به گروه‌هایی براساس تحصیلات و سن، از کارگران با مهارت پایین به کارگران با مهارت بالا در پایین توزیع دست‌مزد تغییر ایجاد می‌شود یا خیر. مقایسه تعداد مشاغل اضافی در و بالاتر از حداقل دست‌مزد جدید و مشاغل از دست رفته زیر آن در بین گروه‌های سنی در حال آموزش هیچ مدرکی نشان نمی‌دهد که کارگران با مهارت پایین با کارگران با مهارت بالا پس از افزایش حداقل دست‌مزد جایگزین شوند. همچنین از اطلاعات جمعیتی برای پیش‌بینی احتمال مواجهه با افزایش حداقل دست‌مزد استفاده می‌کنیم، و سپس کارگران را به گروه‌های احتمالی بالا، متوسط، و پایین در امتداد خطوط کارت و کروگر تخصیص می‌دهیم (‏۱۹۹۵)‏. در حالی که تغییرات قابل‌توجهی در میزان این سیاست وجود دارد، اثرات اشتغال در این زیر گروه‌ها اغلب نزدیک به صفر است و از نظر آماری قابل‌توجه نیست. پاسخ‌های مشابه در میان گروه‌های جمعیتی نیز نشان می‌دهد که سود سیاست‌های حداقل دست‌مزد به طور گسترده به اشتراک گذاشته شده‌است. رویکرد ما همچنین به ما این امکان را می‌دهد تا تصویری جامع‌تر از پاسخ‌ها در بخش‌های مختلف اقتصاد ارایه دهیم. ما نشان می‌دهیم که حداقل دست‌مزد احتمالا اثر منفی بر اشتغال در بخش تجارت، و به طور خاص در تولید دارد - با کشش اشتغال نسبت به دست‌مزد خود حدود -۱.۴ - اگرچه برآوردها نادقیق هستند. در عین حال، تاثیر حداقل دست‌مزد در بخش‌های غیرقابل مبادله (‏مانند رستوران‌ها یا خرده‌فروشی‌ها)‏ نزدیک به صفر است، که در حال حاضر بیش‌ترین کارگران با حداقل دست‌مزد را در آمریکا استخدام می‌کنند. این شواهد نشان می‌دهد که ترکیب صنعت اقتصاد محلی احتمالا نقش مهمی در تعیین اثر بیکاری حداقل دست‌مزد ایفا می‌کند (‏هاراسزتوسی و لیندنر ۲۰۱۶)‏. این مقاله کمک‌های متعددی به ادبیات موجود در مورد حداقل دست‌مزد می‌کند. اول، مقاله ما به ادبیات بزرگ و بحث‌برانگیز در مورد اثرات اشتغال و دست‌مزد حداقل دستمزدها مربوط می‌شود. این بحث اغلب بر روی تاثیر استخدام نوجوانان، کارگران در بخش‌های خاص، یا کارگران با دستمز پایین تا پیش از افزایش حداقل دست‌مزد متمرکز شده‌است، در حالی که شواهد تاثیر آن بر اشتغال کلی اندک است. با تفکیک برآوردهای تفاوت در تفاوت‌ها استاندارد توسط سطل‌های دست‌مزد، می‌توانیم اثرات حداقل دست‌مزد را بر اشتغال کلی شناسایی کرده و همزمان اثرات معنی‌دار مرحله اول دست‌مزد را به دست آوریم. ​

این متن ترجمه‌ای نیمه‌خودکار (همراه با پس‌ویرایش محدود انسانی) از چکیده و مقدمه مقاله The Effect of Minimum Wages on Low - Wage Jobs چاپ‌شده در مجله The Quarterly Journal of Economics است.

برای مطالعه کامل این مقاله به همراه ترجمه‌ آنلاین و رایگان به این لینک مراجعه فرمایید.​