قوانین فیزیک چگونه می‌توانند هوش مصنوعی را از داشتن احساس باز دارند

منتشر شده در thenextweb به تاریخ ۲۸ دسامبر ۲۰۲۱
لینک منبع How the laws of physics could prevent AI from gaining sentience

یک کارشناس مشهور علم کامپیوتر نظری اخیراً یک مقاله پیش‌چاپ فیزیک حیرت‌انگیز منتشر کرده است که به بحث آتشین در مورد اینکه آیا انسان‌ها می‌توانند از کرم‌چاله‌ها برای عبور از کیهان استفاده کنند یا خیر، دامن می‌زند.

نگران نباشید، من توضیح خواهم داد که این چه ربطی به ربات‌های خود آگاه دارد.

لذت بردن از فیزیک

با این حال، ابتدا اجازه دهید با نگاهی گذرا به این نظریه کرمچاله کاملاً جدید، پایه و اساس حدس و گمان خود را بسازیم.

مقاله پیش از چاپ توسط پاسکال کوین محقق فرانسوی نوشته شده‌است. با توجه به آن‌ها، اگر شما یک معیار ریاضی نظری متفاوت را برای درک ما از جاذبه در لبه یک سیاهچاله به کار ببرید، خروجی نظری متفاوتی خواهید داشت. چه کسی فکرش را می‌کرد؟

طبق مقاله‌ای از اخترفیزیکدان پل ساتر در LiveScience:

کویران دریافت که با استفاده از متریک ادینگتون-فینکلشتاین، می‌تواند مسیر یک ذره را از طریق یک کرم‌چاله فرضی ردیابی کند. او دریافت که ذره می‌تواند از افق رویداد عبور کند، وارد تونل کرمچاله شود و در زمان بسیار کمی از آن عبور کند. معیار ادینگتون-فینکلشتاین در هیچ نقطه‌ای از آن مسیر بد رفتار نکرد.

مفاهیم

تا به حال، تفسیر شوارتزشیلد از سیاهچاله‌ها اینطور به نظر می‌رسید که کرمچاله‌ها با هر شکلی از ماده غیرقابل برگشت هستند - لطیفه قدیمی "هیچ چیز نمی‌تواند از سیاهچاله فرار کند، حتی نور"

اما نظریه جدید چیز دیگری می‌گوید. و به نظر می‌رسد که باید عالی باشد. در چند هزار سال دیگر گونه ما می‌تواند با استفاده از تفنگ‌های جادویی کرم‌چاله پورتال à la Rick Sanchez به لبه زمان، مکان و واقعیت سفر کند.

اما بیایید نگاه دقیق‌تری به این تحقیق بیندازیم.

بر اساس مقاله پیش چاپ کویران:

نشان می‌دهیم که ذره برای مقدار محدود t'1 از نشانگر زمانی t' به گلوی کرم‌چاله می‌رسد و مسیر خود را در سراسر گلو برای t'>t'1 ادامه می‌دهد. چنین رفتاری در زمان شوارتزشیلد معنی ندارد زیرا به معنای ادامه مسیر ذره «فراتر از پایان زمان» است.

دو روش مختلف برای شبیه‌سازی مسیر بالقوه یک ذره که از یک کرم‌چاله عبور می‌کند ممکن است نیاز به تفسیرهای کاملاً متفاوتی از نحوه عملکرد زمان در جهان ما داشته باشد.

اگر هیچ چیزی نتواند از یک سیاه‌چاله فرار کند، می‌توانیم فرض کنیم که ورودی هر کرمچاله برای همیشه در زمان و مکان در سکوت نامحدود گیر کرده‌است.

با این حال، اگر فرض کنیم که چیزی می‌تواند از یک سیاهچاله فرار کند، ممکن است نیاز به تجدید نظر در درک کلی خود از فضا-زمان داشته باشیم.

در جهانی که در آن زمان خودش می‌تواند از یک سیاه‌چاله از طریق فرآیندهای فیزیکی گسسته فرار کند، برخی از فرضیات ما در مورد نظریه ناظر (که بیان می‌کند ذرات، وقتی مشاهده می‌شوند، همانند امواج رفتار می‌کنند) می‌تواند ناقص باشد.

حالا به مسائل هوش مصنوعی برسیم

شبکه‌های عصبی مصنوعی مدرن، مانند انواعی که فناوری دیپ‌فیک، GPT-3، و سیستم‌های تشخیص چهره را تقویت می‌کنند، تلاشی ابتدایی برای تقلید از تدبیرهای شبکه عصبی ارگانیکی هستند که در داخل مغز انسان ما اجرا می‌شوند.

هدف نهایی دستیابی به هوش مصنوعی عمومی (AGI) در سطح انسانی است. با این حال، برجسته‌ترین متخصصان پیشرو جهان نمی‌توانند کاملا بر سر این که ما چگونه باید به این هدف دست یابیم، به توافق برسند.

غیر ممکن است که بگوییم آیا ما در واقع در حال پیشرفت به سمت AGI هستیم یا نه. این ممکن است فردا، در ۱۰۰ سال آینده و یا هرگز اتفاق بیفتد.

با این حال، یک حدس علمی که می‌توانیم بکنیم این است که بعید است با یک شبکه عصبی باینری که الگوریتم‌های کلاسیک را اجرا می‌کند، به آنجا برسیم.

ما در یک جهان کوانتومی زندگی می‌کنیم. این که شما به کرمچاله ها اعتقاد دارید یا نه، برای این واقعیت که هر تلاشی برای بازسازی شبکه عصبی آلی مغز انسان از طریق نمایش دودویی، به یک تصویر عملکردی منجر نمی‌شود، بی‌اهمیت است.

روی هم رفته این یک دنیای کوانتومی است

اما حتی یک شبکه عصبی کوانتومی پیشرفته نیز اگر قوانین فیزیک مانع از تولید AGI شوند، قادر به تولید AGI نخواهد بود. اگر راهی وجود نداشته باشد که ماشینی گذر زمان را تجربه کند، چه؟

درک فعلی ما از زمان برای چگونگی تفسیر ریاضیات فیزیک ضروری است. به عنوان مثال، واحد اندازه‌گیری به نام «متر» که برای فاصله اعمال می‌کنیم، در حال حاضر با میزان مسافتی که نور در خلاء در 1/299،792،458 ثانیه طی می‌کند، تعریف می‌شود.

بنابراین فاصله یک متر در لبه سیاهچاله چقدر است؟ در جهانی که در آن واحدهای گسسته زمان-فضا نمی‌توانند از یک سیاه‌چاله فرار کنند، فضای بین دو نقطه در افق رویداد تکینگی از نظر عملیاتی نامحدود است.

فیزیک اطراف این نسخه از جهان ما نشان می‌دهد که زمان می‌تواند مختل شود. و مثل همه چیزهای تغییر ناپذیر در جهان ما، باید تابع نظریه ناظر باشد.

در اصل، با تعریف یک هوش مصنوعی کوانتومی، ممکن است مشاهدات لازم را برای نشان دادن یک موج زمانی در قدرت پردازش ربات خود تولید کنیم. و این به لحاظ نظری به این معنی است که ماشین می‌تواند لحظه منحصر به فردی از خودآگاهی را تجربه کند. از این رو اصطلاح "تکینگی هوش مصنوعی" به وجود آمده است.

در این نسخه از جهان، ما به دنبال یک پارادایم هستیم که در آن هیچ چیز نمی‌تواند از یک سیاهچاله فرار کند.

به این دلیل است: (حداقل از نظر تئوری) زمان یا باید برساختی از واقعیت باشد - ما چیزها را مشاهده می کنیم، آن مشاهدات توالی دارند، آن توالی‌ها به طور مداوم در گذشته اندازه‌گیری می‌شوند، ما موافقیم که زمان گذشته است - یا باید گسسته باشد: یک «چیز» که در جهان به سادگی پروتون‌ها و الکترون‌ها وجود دارد.

اگر بتواند از یک سیاهچاله فرار کند، به این معنی است که مستقل از ناظر است و در نتیجه به احتمال زیاد گسسته است.

در جهانی که فضا-زمان به اندازه اتم‌ها واقعی است، ترفند احساس ممکن است شامل کشف روشی باشد که از طریق آن بتوان به همان روشی که ظاهراً انسان ها انجام می‌دهند، به حقیقت زمینی فضا-زمان دست یافت.

می‌دانید که اگر زمان و تاریخ کامپیوتر شما به درستی تنظیم نشود، برخی برنامه‌ها چطور کار نخواهند کرد؟ آن، اما برای کل جهان.

یک راه دیگر برای بیان آن این است: شما می‌توانید آن را قطعه گم‌شده، سوال کوانتومی، یا یک روح بنامید … اما جهانی که زمان خود مستقل از مشاهدات ما وجود دارد، جهانی است که به هر دلیلی، زیست‌شناسی خاص ما به‌طور غیرقابل توضیحی خاص است.

خیلی دور، درست است؟

بعد دوباره، شاید کوایران اشتباه می‌کند. شاید قوانین فیزیک از لحاظ نظری عبور از یک کرمچاله را غیر ممکن ساخته‌است. شاید حتی وجود هم نداشته باشند!

در این صورت، نه، نمی‌توانید ۱۰ دقیقه آخر زندگی خود را به عقب برگردانید.

این متن با استفاده از ربات ترجمه مقالات فیزیک ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است. در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.
مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.