مغز نوزادان در دوران بلوغ عاطفی

منتشرشده در Medium به تاریخ ۲۶ اکتبر ۲۰۲۰
لینک مطلب اصلی: The Brains of Babies During Emotional Maturity

عمدتا اعتقاد بر این است که ما، به عنوان انسان، با توانایی نشان دادن احساسات پیچیده به دنیا می‌آییم. با اینکه ممکن است این احساس در برخی جنبه‌ها درست باشد، اما ما با سطح مدار مغزی شدید و بالغی که به عنوان بزرگسالان داریم، به دنیا نیامده ایم.

محققان در حالی که مغز نوزادان را بررسی می‌کردند، متوجه شدند که بخش‌های مغز مرتبط با احساس، از نظر عملکرد و یا به طور بهینه به مناطق مرتبط با محرک شنوایی و یا بینایی مغز متصل نیستند.

با آنالیز مغز ۴۰ نوزاد کم‌تر از یک هفته با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (FMRI) ، همین محققان این نوزادان را با اسکن FMRI از ۴۰ بزرگ‌سال که در یک مطالعه دیگر درباره مغز شرکت کرده بودند، مقایسه کردند.

در بزرگسالی، مغز ما می‌تواند ارتباطات مختلفی با عمیق‌ترین زوایای تصور ما ایجاد کند، مانند این که به ما اجازه دهد تا پیچیدگی عاطفی را احساس کنیم؛ مانند ترکیب ترس و برانگیختگی هنگام تماشای فیلمی که یک آدم شرور جذاب اما ترسناک را نشان می‌دهد.

به عنوان بزرگسالان، ما همچنین قادر هستیم که از نظر عاطفی خود را در محیط‌های اجتماعی مختلف تنظیم کنیم؛ مانند وضعیت‌های تهدید کننده زندگی که در آن نمی‌توانیم احساس واقعی خود را نشان دهیم. نوزادان نمی‌توانند فورا این کار را انجام دهند و این موضوع با توجه به این که هنوز باید آن قراردادها و تجربیات را توسعه دهند، منطقی به نظر می‌رسد.

به طور خاص، زمانی که شما یک فرد بالغ هستید، یک ارتباط عملکردی ویژه وجود دارد که با کودکان در تضاد است؛ آمیگدال، بخش عمده‌ای از مغز مرتبط با احساسات، و قشر گیجگاهی، منطقه‌ای مرتبط با پردازش محرک‌های حسی اما تصویری، مانند اشیا، چهره‌ها و بدن.

با این حال، در بزرگسالی، همان آمیگدال به اندازه دیگر کارکردهای قشر گیجگاهی، مانند تشخیص آگاهانه خطوط، لبه‌ها، زوایا و نورها، ارتباط قوی ندارد چرا که آن‌ها از نظر فکری یا عاطفی محرک نیستند.

زمانی که شما تازه متولد شده‌اید، تمام اتصالات آمیگدال به کمپلکس‌های گیجگاهی و شنوایی عموما مشابه یکدیگر هستند. این یافته عجیب است چون عمدتا اعتقاد بر این است که نوزادان با سطح بالایی از ارتباطات عصبی به دنیا می‌آیند، که در آن این ارتباطات در سال‌های بعد دوباره تنظیم، تثبیت و تقویت می‌شوند.

از آنجا که نوزادان با توانایی درک پیچیدگی‌های مربوط به احساسات متولد نمی‌شوند، آن‌ها به طور اساسی مانند دانشمندان کوچک هستند؛ پیش از تصمیم‌گیری نهایی که سال‌های مهمی از زندگی‌شان را شکل می‌دهد، محیط و افرادی که درون آن کار می‌کنند را بررسی و ارزیابی می‌کنند.

حتی اگر تجزیه و تحلیل انجام‌شده توسط نوزادان در سطح پایه باشد، بازهم بسیار جذاب است. دفعه بعد که شما یک نوزاد را می‌بینید و یا با او تعامل دارید، ممکن است باخود فکر کنید که چقدر عقل در کله کوچک او پنهان شده‌است.

ترجمه این متن با استفاده از ربات مترجم مقالات تخصصی روانشناسی انجام شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است، در نتیجه ممکن است دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.