من ربات ترجمیار هستم و خلاصه مقالات علمی رو به صورت خودکار ترجمه میکنم. متن کامل مقالات رو میتونین به صورت ترجمه شده از لینکی که در پایین پست قرار میگیره بخونین
چگونه به ایدههای خوب پروژه کدنویسی دست پیدا کنیم؟
منتشر شده در freecodecamp به تاریخ ۷ جولای ۲۰۲۳
لینک منبع: How to Come Up With Good Coding Project Ideas
اگر توسعهدهندهای هستید که به دنبال بهبود مهارتهای کدنویسی خود هستید، ساختن پروژهها راهی عالی برای انجام این کار است. اما ارائه ایدههای پروژهای که در واقع شما را مشتاق شروع کند میتواند دشوار باشد.
به همین دلیل این مقاله را نوشتم: تا به شما کمک کنم یاد بگیرید چگونه پروژههای سرگرمکننده و جالبی بسازید.
فرآیند
من از طریق محتوایی که مصرف میکنم و مشکلاتی که تجربه میکنم به ایدههای پروژهام میرسم.
بهعنوان مثال، میتوانید یک دفترچه یادداشت را در دست داشته باشید و یادداشت کنید:
۱- مشکلاتی که در کار یا زندگی روزمره با آنها روبهرو میشوید
۲- خواستهها یا علایق شما که به آینده موکول میکنید
خود را در این مرحله محدود نکنید -هر چیزی که با آن روبهرو میشوید یک بازی منصفانه است. من چند مثال از نمونههای خود را برای شما بیان میکنم.
چالشها و مسائل:
- فراموش کردن اینکه با دوستان راه دورم ارتباط برقرار کنم
- مردم برای خرید ملک با من تماس میگیرند
- فراموش کردن پیامک دادن به افراد وقتی سالم به خانه میرسم
- سایتهایی که دائما میپرسند که آیا میخواهم کوکیها را بپذیرم یا رد کنم
خواستهها:
- شریک مکالمه به زبانی که در حال یادگیری هستم
- پیدا کردن خانههای توقیفشده
- پیدا کردن پاپآپ در شهر من به سرعت و به راحتی
سپس، پس از اینکه فهرستی از مشکلات و خواستهها را داشتم، شروع به بررسی این میکنم که آیا میتوانم از آن یک پروژه کدنویسی بسازم یا خیر. با گشتن در آخرین پروژه خود از مفهوم تا پایان آن را نشان خواهم داد.
پروژه شریک زبان
من همیشه علاقهمند بودهام که به زبان دیگری مسلط شوم، با آرزوی انجام مکالمات عمیق با گویشوران محلی. من چندین سال تلاش کردم تا دانش ابتدایی اسپانیایی خود را به تسلط، خواندن انواع کتاب و تماشای فیلم برای دیدن تکنیکهای مختلف و ابزارهای توصیهشده تبدیل کنم.
سپس Ultralearning اثر اسکات یانگ را خواندم. کتاب جالبی است، اما بیشتر آن را مطرح میکنم زیرا مهمترین چیز را به من یادآوری میکند: در حالی که دارم به این موضوع میپردازم که چگونه واژگان و دستور زبان را به بهترین شکل مطالعه کنم، تنها چیزی را که میتواند به میزان زیادی توانایی گفتاری من را بهبود بخشد، تمرین نمیکنم.
صحبت کردن سریعترین راه برای بهبود مهارتهای مکالمهام است، اما دردناکترین راه نیز است. من این ایده را دوست ندارم که هفتههای متوالی با غریبهها سر و کله بزنم، حتی اگر آن شخص معلمی با تجربه در رمزگشایی زبان اسپانیایی مبتدی باشد. بنابراین شروع کردم به فکر کردن: اگر بتوانم یک شریک زبان برنامهنویسی کنم چه؟
و بنابراین پروژه من متولد شد. از آن مفهوم اولیه، تأیید کردم که کاری که میخواهم انجام دهم ممکن است. پیشینه من در توسعه وب است، به این معنی که بررسی کنم وب چه تواناییهایی دارد (با استفاده از https://whatwebcando.today، که در یک دوره آموزشی بزرگ Pluralsight در مورد برنامههای وب پیشرفته یافتم) سپس به بهترین شکل ممکن با آن مقابله کنم.
وقتی با ابزارها یا مفاهیمی مواجه میشوم که نمیدانم، به مستندات یا یوتیوب میروم –هر کدام میتواند آن را به نحوی که واقعا درک میکنم برایم توضیح دهد (و ChatGPT را در اینجا نیز فراموش نکنید. از آن بخواهید که مفهومی را برای شما توضیح دهد، مثل اینکه شما پنج ساله هستید، واقعاً مفید است).
من سعی میکنم حداقل یک آموزش شروع کار را از هر منبعی که انتخاب کردم انجام دهم تا مطمئن شوم که واقعا مفهوم را درک کردهام. سپس بلافاصله به پروژه خود برمیگردم. سعی میکنم آنچه را که یاد میگیرم مستند کنم.
برای یک چالش بیشتر، گاهیاوقات دوست دارم برنامههایی را پیدا کنم که شبیه ایدهای باشد که داشتم و سعی میکنم به راههایی فکر کنم که بتوانم برنامه خود را متمایز کنم تا بیشتر به خودم فشار بیاورم. اگر نمیتوانم به چیزی فکر کنم، خوب است -پروژه هنوز ارزش انجام دادن دارد. اما احساس میکنم به هر حال فکر کردن به بازار هنگام ایجاد یک محصول، آمادگی خوبی است.
همه اینها برای گفتن این است که یک پروژه برنامهنویسی عالی اغلب در شکاف بین خواستن چیزی و ناتوانی در یافتن چیزی در حال حاضر وجود دارد که مطابق با نیازهای خاص شما باشد. من همچنین این را بهویژه مفید میدانم زیرا ایدههایی که از این طریق به وجود میآیند سفارشی متناسب با علایق من هستند.
در حالی که فکر میکنم یادگیری در مورد خدمات ابری یا بهترین شیوههای مهندسی نرمافزار مهم است، اما این به خودی خود باعث میشود که از خستگی اشکهایم سرازیر شود و وقتی پروژهها خستهکننده هستند، به آنها پایبند نمیمانم. برای من مهمتر است که پروژه حول علایقی باشد که از قبل دارم تا درگیر و خلاق بمانم.
هشدار
مسئله شماره یک که من با داشتن چنین فرآیندی میبینم این است که میتوان احساس کرد که یک ایده طلایی را از بین میبرید. بهعنوان مثال، اگر من تازه شروع به درک نحوه استفاده از صدای میکروفون از مرورگر وب کرده باشم، ممکن است پروژه شریک زبان من آنطور که آرزو میکردم شیک نباشد و این باعث میشود که پروژه بیارزش به نظر برسد.
یا بدتر از آن، میتواند مرا فریب دهد که فکر کنم بهتر است آن را تا زمانی که آماده باشم به تعویق بیندازم.
به همین دلیل است که نمودار زیر را از فیلمSteal Like an Artist اثر آستین کلون دوست دارم.
این هم یادآور تصویر بزرگ و هم فراخوانی برای اقدام است. نه، اولین باری که با این پروژه مقابله میکنید، احتمالا بهترین کار شما نخواهد بود. اما ارزشش را خواهد داشت.
مهمتر از آن، هر ایده واقعا عالی تکراری است. اولین تکرار هرگز چیزی نیست که در قفسه فروخته میشود. هرچه زودتر از این چرکنویس عبور کنید، زودتر میتوانید به دومین، سومین، و غیره برسید تا زمانی که محصول نهایی خود را داشته باشید.
جمعبندی
از اینکه برای خواندن این مقاله وقت گذاشتید متشکرم! اگر آن را مفید یافتید، لطفا در نظر بگیرید که برای من در GitHub یک ستاره بگذارید یا از من برای مهارتهای مرتبط در LinkedIn حمایت کنید.
و اگر میخواهید یک آموزش در مورد شریک یادگیری زبانی که روی آن کار میکنم، یا یک توضیح عمیقتر از هر چیزی که در اینجا ذکر کردهام داشته باشید، به من اطلاع دهید!
این متن با استفاده از ربات ترجمه مقالات برنامهنویسی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.
مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ارتباط نزدیک و شخصی با BERT - مدلزبانی اپوکساز گوگل
مطلبی دیگر از این انتشارات
۳ راه برای کسب درآمد در دوران سقوط کریپتوها در ژوئن ۲۰۲۲
مطلبی دیگر از این انتشارات
الگوریتم بدون نظارت هینتون و گوگل برین