چیزهایی که هر دانشمند داده باید از هنر بیاموزد

هنرمندان می‌توانند چیزهای زیادی به شما یاد بدهند.
هنرمندان می‌توانند چیزهای زیادی به شما یاد بدهند.

بزرگ‌ترین درد یک دانشمند داده چیست؟ با توجه به این پست در Quora، دردناک‌ترین بخش داده‌ها است: چون ناقص یا غیرقابل‌اعتماد است. وقتی به پایین این پست می‌روید، واکنش‌های دیگر این است که متقاعد کردن رهبران کسب‌وکار برای خرید در کار یک دانشمند داده سخت است.

پاسخ‌های ارایه شده در YCombinator’s hacker news هم تقریبا مشابه هستند. یکی از پاسخ‌دهنده‌ها، بزرگ‌ترین درد از طرف کسانی است که به آمار و اطلاعات علمی احترام نمی‌گذارند. از طرف دیگر، وقتی مردم از آن‌ها جواب‌های ساده سیاه و سفید برای سوالات پیچیده می‌خواهند، وحشتناک است.

هنر می‌تواند همه این مشکلات را حل کند

هنر مثل یک مسکن درد است. باور ندارید؟ به خواندن این مقاله ادامه دهید.

اگر حرف مرا باور کنید، در پایان این مقاله همه چیز را به طور خلاصه خواهید یافت.

۱. داده‌های ناقص

شما اطلاعات ناقص یا از دست رفته دارید؟ الان در ذهنتان چه می‌گذرد؟ احتمالا در حال فکر کردن در مورد ایجاد درون‌یابی یا برون‌یابی هستید تا از پس این مشکل بر بیایید و داده‌ها را کامل و تمیز کنید. و در عین حال نگران این هستید که نتایج زیبای شما رد شوند، زیرا برای هر غیر دانشمند داده‌ای، این نتایج براساس حدس و گمان ساخته شده‌اند.

نگران نباشید. انسان‌ها آن طور که شما باور دارید مستعد تفکر منطقی نیستند. حداقل، آن انسان‌هایی که دانشمند داده نیستند.

داده‌های خود را زیبا کنید

می‌دانید که درون‌یابی و برون یابی یک نقص نیست و قطعا صرفا یک حدس و گمان نیست. اما بقیه مردم این را نمی‌دانند. بنابراین شما باید آن‌ها را به روش‌های دیگری متقاعد کنید.

داده‌های خود را زیبا کنید. از همه مهم‌تر، نتایج خود را زیبا کنید!

بیشتر دانشمندان داده از علوم کامپیوتر یا زمینه‌های مرتبط می‌آیند. آن‌ها یاد گرفته‌اند که چطور با ماشین‌ها صحبت کنند، اما نه اینکه چگونه انسان‌ها را متقاعد کنند. خبر خوب این است که ابزارهای زیادی برای کمک وجود دارد. شما شگفت‌زده خواهید شد از این که چقدر افراد - حتی افراد نسبتا منطقی - از نتایج شما قدردانی خواهند کرد اگر آن‌ها را با کمی رنگ و شکل در مکان‌های مناسب بچینید.

https://blog.tarjomyar.ir/%DB%B9-%D8%A7%D8%A8%D8%B2%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D9%87%D9%85-%D9%85%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%D9%87%D8%A7-qhiv1edlzrda

۲. داده‌های نامعتبر

بسیاری از دانشمندان داده به داده‌های متناقض و غیرقابل‌اعتماد به عنوان یک درد اشاره می‌کنند چون بسیار زمان بر است. وقتی اولین موج اشتیاق نسبت به کار شما از بین برود، شما بیشتر احساس می‌کنید یک سرایدار هستید و خیلی کم‌تر احساس یک دانشمند خواهید داشت.

نا امید شدید؟ به تمام نقش‌های شغلی قبلی خود فکر کنید و ببینید که آن‌ها چقدر پر زرق و برق (یا شاید هم نه) به نظر می‌رسیدند. سپس به تمام کاره‌ای کثیفی که پشت عنوان پر زرق و برق شغل پنهان شده‌بودند، فکر کنید.

هنر یکی از حوزه‌هایی است که در آن اختلاف بین نقاط درخشان بیرونی و درونی شوم در همه جا حاضر است. به پنج هنرمند برتر از نظر خودتان فکر کنید - چه در موسیقی، نقاشی، ادبیات و یا هر منطقه دیگری. شرط می‌بندم که تعداد زیادی از اینها با قیودی مواجه شده‌اند که بدتر از هر چیزی هستند که تا به حال تجربه کرده‌اید

مطمئنا، بیشتر این هنرمندان آن را بزرگ کرده‌اند. آن‌ها تجربیات وحشتناکی در زندگی داشته‌اند، اما حالا به خاطر هنرشان مشهور شده‌اند و زندگی پر زرق و برقی دارند. در حالی که شما هنوز دارید داده‌ها را تمیز می‌کنید

شما یک هنرمند نیستید، اما می‌توانید از یک هنرمند یاد بگیرید.
شما یک هنرمند نیستید، اما می‌توانید از یک هنرمند یاد بگیرید.

حالا به هنرمندانی فکر کنید که ممکن است شخصا آن‌ها را بشناسید، که ممکن است آن را بزرگ نکرده باشند. واقعیت این است که برای هر هنرمندی که آن را بزرگ کرده‌است، ۱۰۰۰ هنرمند در زیر زمین هستند که هرگز آن را نخواهند ساخت.

هنرمندانی که چیزهای شگفت انگیزی خلق می‌کنند که هیچ‌کس آن‌ها را نخواهد دید. که هیچ‌کس به آن گوش نخواهد داد. آثار آن‌ها، هر قدر هم درخشان باشند، در پرده زمان محو خواهند شد. نام آن‌ها تنها ورودی دیگری در فهرست طولانی قبرستان هنرمندان گرسنه خواهد بود.

حالا به خودتان نگاه کنید. شغل شما به عنوان یک سرایدار داده، دقیقا الهام‌بخش نیست؟ مشتریان شما حتی از کارهای کثیف شما سپاسگزار هم نیستند. اما در پایان روز، این می‌تواند به شما کمک کند تا مدل‌هایی بسازید که برای مشتریان شما بینش به ارمغان بیاورند. و اگر مدل‌ها این کار را نکنند، حداقل دست‌مزدتان را دریافت می‌کنید.

بر خلاف میلیون‌ها هنرمندی که هر روز آثار الهام‌بخش خلق می‌کنند که هرگز به کسی الهام نخواهند بخشید. چون هیچ‌کس آن را نخواهد دید.

دفعه بعد که از تمیز کردن داده‌ها شکایت کردید در مورد آن فکر کنید.

https://blog.tarjomyar.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D8%AB%DB%8C%D9%81%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%BA%D9%84-%D9%82%D8%B1%D9%86-%DB%B2%DB%B1%D8%A7%D9%85-xfyna5wsntke

۳. تهیه پاسخ‌های ساده برای سوالات پیچیده

این یک درد است که تقریبا هر دانشمند داده‌ای زمانی در حرفه خود با آن مواجه خواهند شد. یک مشتری مقدار زیادی داده پیچیده به شما می‌دهد و از شما می‌خواهد که پاسخ را به شکل سیاه و سفید و ساده تولید کنید. به عنوان یک دانشمند، این برخلاف شخصیت شما است که بیش از حد ساده کنید. پس چگونه یک پاسخ ساده تولید خواهید کرد؟

دوباره در مورد آن فکر کنید. آیا مشتری واقعا یک پاسخ ساده می‌خواهد؟ نه. مشتری پاسخی می‌خواهد که بتواند آن را درک کند.

بنابراین کار شما ساده کردن نتایج نیست. وظیفه شما این است که آن‌ها را قابل‌درک کنید. این جایی است که شما از یک هنرمند می‌خواهید کمکتان کند.

شما می‌توانید به یک نقاشی نگاه کنید یا به یک آهنگ بدون دانش قبلی گوش دهید و هنوز هم ارتباط برقرار کنید. شما نمی‌توانید این کار را با علم انجام دهید علم تا زمانی که به نتیجه برسید، مطالعات طولانی و دشواری نیاز دارد. هنر درباره آزمایشات بازیگوشانه است تا جایی که شما به چیزی برسید که بین شما و دیگران طنین می‌افکند.

هنر به تو حس درک می‌دهد، حتی وقتی که آن را نفهمیدی.

برای اینکه مشتری خود را خوشحال کنید، نتایج خود را با برخی تکنیک‌های هنری پردازش کنید. نیازی نیست پیچیدگی را کاهش دهید. تنها چیزی که نیاز دارید این است که آن را به چیزی تبدیل کنید که برای مشتری طنین بیندازد.

مشتری شما باید قادر به فهم نتایج شما باشد، بدون این که خود یک دانشمند داده باشد. هنر ابزاری برای دستیابی به آن - تجسم تفکر- است؛ اما با جنبه‌های خلاق گسترده‌تر.

این شامل برخی کارهای اضافی خواهد بود. اما مشتری عاشق شما می‌شود.

خلاقیت پادشاه است.
خلاقیت پادشاه است.

۴. برخورد با غیر دانشمندان داده

شما یک دانشمند داده هستید. سرگرمی مورد علاقه شما نشستن به تنهایی در جایی همراه با لپ‌تاپ و ایجاد یک مدل زیبا براساس مجموعه داده است. جهانتان ساده است: شما، لپ‌تاپ شما و مدل شما.

اما شما انسان هستید و باید با مردم ارتباط برقرار کنید. پس با چه کسی بیرون می‌روید؟ البته که با دیگر دانشمندان داده. شما منافع مشترک زیادی دارید و مهارت‌های مختلف شما یکدیگر را تقویت می‌کنند. شما از یکدیگر یاد می‌گیرید. شما با همدیگر رشد می‌کنید.

اما دانشمندان داده به یکدیگر نیازی ندارند.

شما به رهبران کسب‌وکار نیاز دارید. شما به افرادی نیاز دارید که برای کارتان به شما پول بدهند.

مشکل این است که آن‌ها نمی‌دانند برای چه چیزی به شما پول می‌دهند. آن‌ها یک مشکل دارند - برای مثال، گرفتن مشتریان بیشتر. و آن‌ها می‌دانند که راه‌حل جایی در انبوه داده‌های موجود مشتری است. اما نمی‌دانند چطور شما باید آن را استخراج کنید.

اما شما یک دانشمند هستید. می‌دانید که تحقیق سخت است و زمان زیادی طول می‌کشد. شما می‌دانید که به محض اینکه یک سوال را حل کردید، با سوال دیگری مواجه خواهید شد. می‌دانید کاری که می‌کنید پیچیده است. واقعا پیچیده. به همین دلیل است که از ضرب العجل‌ها متنفرید. از تعیین اهداف بدتان می‌آید. شما دوست دارید در اطراف پرسه بزنید و آزادانه به دنبال لحظات یافتم-یافتم باشید.

هنرمندان هم عاشق پرسه زدن در اطراف هستند. آن‌ها دوست دارند آزاد باشند که هرکاری که می‌خواهند انجام دهند. آن‌ها هم از ضرب‌العجل‌ها متنفرند. ولی آن‌ها یک امتیاز نسبت به شما دارند:

خلاقیت.

وقتی یک دانشمند با یک قانون تجاری مواجه می‌شود، فلج می‌شود. به محدودیت‌های زمانی و یا اهداف شرکت فکر کنید. اگر هدف ارائه گزارشی در این جمعه باشد، آن‌ها آن را ظرف شش ماه به پایان خواهند رساند. دانشمندان داده نمی‌خواهند با این نوع مسائل برخورد کنند.

وقتی یک هنرمند با یک قانون مواجه می‌شود، خلاق می‌شود. شاید قانون رو زیر پا نگذارد، اما دور و برش کار می‌کند. اگر آن‌ها باید تا روز جمعه گزارشی را تحویل دهند، حتی ممکن است آن را یک روز زودتر تحویل دهند. اما مطمئن می‌شوند که یک فونت فانتزی انتخاب کرده‌اند و آن را بر روی کاغذ صورتی روشن چاپ می‌کنند. نمی‌توانی آدم معمولی باشی!

بهترین است هر دو جنبه را ترکیب کنید. وجود شما به شاد کردن مشتریانتان بستگی دارد. پس باید به قوانین آن‌ها پایبند باشید. مهلت‌های زمانی را مراعات کنید. اهداف شرکت را از دست ندهید. اما قوانین را کمی تغییر دهید - نه خیلی زیاد، فقط به اندازه کافی - برای اضافه کردن حس شخصی‌تان. به هر حال، این کار شما است.

۵. رهبران کسب‌وکار را متقاعد کنید

شما یک دانشمند هستید، نه یک فروشنده. با اضافه کردن حس شخصی خود به کارتان مشکلی ندارید - چه یک شوخی داخلی باشد، چه یک موضوع خنده‌دار باشد و چه هر چیزی که الهام‌بخش شما باشد. اما شما نمی‌توانید و نمی‌خواهید مثل یک تاجر فکر کنید.

شما می‌ترسید که این کار شغل شما را به خطر بیاندازد. شما یک دانشمند هستید و انسجام شخصیت شما ریشه در فکر کردن مثل یک دانشمند دارد. منطق کسب‌وکار تنها ذهن شما را آشفته می‌کند.

دوباره فکر کنید.

من از شما نمی‌خواهم تا زمانی که مشغول تمیز کردن یا تجزیه و تحلیل داده‌ها هستید مانند یک تاجر فکر کنید. اگر برای این کار به منطق کسب‌وکار نیاز داشتید، مشتری شما خودش این کار را انجام می‌داد.

اما سوال این است که شما چگونه کارتان را ارائه می‌کنید. یک تاجر شما را استخدام کرده‌است، بنابراین ارائه نهایی نتایج شما باید متناسب با نیازهای آن‌ها باشد. آنچه بین گرفتن کار و ارائه نهایی اتفاق می‌افتد، کار شماست. اما هدف شما همیشه باید اضافه کردن ارزش به مشتری باشد.

حتی در حین آماده کردن ارائه نهایی، لازم نیست در منطق کسب‌وکار فکر کنید. اما باید به شرایطی فکر کنید که برای مشتری منطقی باشد.

سعی نکنید افراد کسب‌وکار را تحت‌تاثیر قرار دهید. بلکه انسان‌‌های پشت این نمای تجاری را تحت تاثیر قرار دهید.

به بخش عاطفی مغز آن‌ها توجه کنید.

فکر نکنید: «وقتی این نتیجه را ببینند چه فکر خواهند کرد؟»

به جای آن فکر کنید: «وقتی این نتیجه را ببینند چه احساسی خواهند داشت؟»

از قلم‌ها، رنگ‌ها، اشکال، و جلوه‌های بصری استفاده کنید. کار خود را تا جایی که ممکن است مرتب کنید. مشتری شما را به خاطر آن دوست خواهد داشت.

کمی ادویه به کارتان اضافه کنید.
کمی ادویه به کارتان اضافه کنید.

علم داده را با هنر ترکیب کنید. خروجی کارتان را اغواگرانه کنید

شما دانشمند هستید و تحقیق علم بهترین کاری که انجام می‌دهید.

اما گاهی اوقات ارزش دارد که افق خود را به رشته‌های دیگر گسترش دهید. این به شما دیدگاه جدیدی در مورد شغلتان می‌دهد. یادگیری هنر به شما کمک می‌کند:

  • مطمئن باشید که با وجود این دردها، شغل شما بهتر از بسیاری دیگر است.
  • داده‌های خود را زیبا کنید. این خیلی جالب‌تر از تمیز کردن آنها است
  • ارزش اضافه کنید. دقت کنید که مشتری از دور نتیجه شما را نظاره کند.
  • خلاق باشید. قوانین را نقض کنید، اما آن‌ها را زیر پا نگذارید.
  • نتایج خود را به دست آورید. آن‌ها را با مشتری خود هماهنگ کنید.

شما یک هنرمند نیستید، اما می‌توانید از آن‌ها یاد بگیرید. و از هر دو رشته بهترین استفاده را بکنید.


این متن ترجمه‌ای است از مقاله‌ای در سابت towardsdatascience.com منتشرشده در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۲۰ که با استفاده از موتور ترجمه هوشمند ترجمیار ترجمه شده است.