سکوت!

بعضی وقتا انقدر از حرف زدن لذت می‌برم که نمیتونم متوقفش کنم و ساکت بمونم

مثلا ۵شنبه که یه عالمه با شادی حرف زدم و وقتی سوار اسنپ شدم که از مدرسه برم افطاری بنیاد داشتم به ازن فکر میکردم واسه چی باید این همه حرف بزنم و این همه احساساتمو به بقیه بگم؟

از این فکرا بدتر وقتی بود که استادغلامی دیشب از فواید سکوت گفت! =)

کاش میتونستم بیشتر سکوت کنم

کاش بجای زبونم از چیزای دیگه استفاده کنم

کاش لذتی که ابرازگر بودن داشت رو درونگرایی و سکوت هم داشت

کاش میتونستم بعد از حرف زدن با آدما حافظه‌شونو پاک کنم

کاش

کاش

کاش...