لعنتی های فانی

اهی عمیق میکشد:《ان احمق های فانی برای کار های احمقانه اشان اسم انتخاب کردند و حالا طوری ان ها را در جامعه اشان رواج داده اند که انگار نه انگار.

غرور؟برای اینکه غرورم را نشکنم نمی پذیرم که اشتباه کرده ام.

هوش؟امتحانی که همه سوال و جواب هایش را داشتم بیست شدم و نمره ام را در چشم این و آن فرو کردم پس باهوشم.

رفاقت؟برای انجام کار هایم به کسی نیاز دارم،هربار که نیازش داشتم به سراغش میروم و مرتبا او را رفیق و دوست خود خطاب میکنم و هر بار که به او نیاز نداشتم به حال خود رهایش می‌کنم.

دروغ مصلحتی؟مرتبا به این و آن دروغ میگویم از آنجایی که دروغ مصلحتی است خب اشکالی ندارد.

اعتماد به نفس؟با وجود اینکه میدانم حرف هایم پوچ و بیخود هستند همچنان حرف میزنم و خود را نخود تمام اش ها میدانم پس از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستم.

دوست داشتنی؟مرتب به این سو و ان سو میروم و مردم مرا تحمل میکنند و به من علاقه نشان میدهند به خاطر موقعیت اجتماعی و مالی ام پس دوست داشتنی هستم.

خیر و مهربان؟برای جلب توجه رسانه ها و مردم به کودکان کار و بچه های بی سرپرست و خیریه ها پول اهدا میکنم پس بخشنده هستم.

با سیاست؟رشوه میدهم تا دروغ بگویند،شایعه پراکنی میکنم و بین افراد را بهم می ریزم پس فردی با سیاست هستم.

موفق؟خب یکبار در مسابقه ی نقاشی در مدرسه برنده شدم پس مرتبا برای این و آن نسخه موفقیت می پیچم.

افسرده؟غمگین؟ناراحت؟خب یکبار ناخنم شکست پس قطعا افسرده هستم.

باحال؟هر بیماری روانی که وجود دارد را به خودم ربط میدهم تا باحال تر به نظر برسم.

آدم های فانی با آن مغز های کوچک نخودی اشان قرار است فرزندان و ایندگانشان را همینطور به سمت جهل و تباهی هدایت کنند.بیخودی برای سر به راه کردنشان تلاش نکن،عزیزکم.سر به راه نمی شوند که نمی شوند.نابودی تقدیرشان است اگر تلاشی برای تغییر نکنند.》



این متن رو بهمن ماه ۱۴۰۱توی وبلاگم منتشر کردم و دلم نیومد اینجا نذارمش