برند سازی شخصی | بخش اول | تیر ماه ۱۴۰۱

سال ۷۶ بود که اولین طوفان زندگیم رو تجربه کردم، آنقدر سهمگین که برای یک پسر همیشه خندان (که تمام زندگیش تو سیستم کامپوترش، کدنویسی و رویای رفتن از ایران خلاصه می‌شد) غیر قابل درک بود، من باید انتخاب می‌کردم بین رفتن و ماندن در خانه‌ای که ویران شده بود، خانه ما ویران شد; و من باید هم خودم و هم خانواده‌ام را از زیر آوار بیرون می‌کشیدم، من ماندم گویی که باید می‌ماندم برای تبدیل شدن به یک جان سخت!

در تمام طول عمرم، در جاهای مختلفی خودم را تقریبا به هزاران شخص جدید معرفی کردم، از زمانی که به عنوان یک شاگرد در آشپزخانه‌ای کار می‌کردم تا روزی که جانشین مدیرعامل در هفت پروژه ملی بودم، در جلسه‌هایی که مشاوره دادم و جلسات کوچینگ که کوچ می‌کردم. هر بار مکالمه‌ای را با یک غریبه که روبروی من نشسته بود داشتم، به طور مداوم سعی می‌کردم از روش‌های خلاقانه برای معرفی خودم بهره ببرم.

به نظرتون امروز و اینجا چه باید به شما بگم
سلام و درود، ...........
من حمید ..... هستم، ......

۴ سال پیش متوجه شدم هر چیزی که دنبالش بودم شبیه اونی که می‌خواهم نیست، نمیدونم شاید برای شما هم این شکلی بوده باشه.

یادش بخیر کارشناسی انفورماتیک خوندم (عشق کامپیوتر) و مدارک عالی در امنیت شبکه گرفتم، بعد متوجه شدم این راه من نیست! رفتم MBA خوندم گرایش استراتژی و به شکل عجیبی فهمیدم که نفهمیدم!
ارشد مدیریت اجرایی را تجربه کردم بعد هم برای مقطع دکترا، کارآفرینی اقدام کردم که اونجاها هم فهمیدم که هیچی به هیچی!
این نفهمی از عدم همخوانی دانش با سیستم وجودی من بود، کمی روانشناسی خوندم، کمی عرفان، بعد رفتارشناسی بعد کوچینگ تا رسیدم به همون ۴ سال پیش که گفتم.

یه روز به صورت اتفاقی یک پادکست از محمدرضا شعبانعلی گوش می‌دادم که با شخصی در مورد برند صحبت می‌کرد، یادم میاد دو تا مصاحبه بود با شخصی به نام دکتر شهریار شفیعی و من حدود ۱۲ و نیم بار گوشش دادم و بار هشتم یا نهم بود که متوجه شدم این همونه که من دنبالش میگردم، چیزی که درش اصالت هست و وجود واقعی هر چیزی رو نشون میده و می‌تونست خود واقعی من باشه و امروز ۴ ساله که عضو آکادمی برند هستم و سعی کردم اکثر دوره‌های تخصصیش رو بگذرونم و افتخار شاگردی اساتید بزرگی رو داشتم و از همه تاثیرگذارتر دکتر شهریار شفیعی.
امروز که این متن رو برای شما می‌نویسم تا تولد ۴۲ سالگی من ۲۷ روز باقی مونده، مطابق هر سال می‌خوام یک هدیه به خودم بدم و اون آغاز یک مسیر تازست، قدم گذاشتن در مسیر تخصصی برندینگ و به خصوص پرسونال برندینگ (با اجازه بزرگان، خفن‌ها و درجه یک‌ها)
چیز زیادی نمی‌دونم در حد همین ۴ سال یادگیری و مطالعه و ۲۵ سال تجربه کاری که دارم، اما قراره کنار هم بیشتر یاد بگیریم.
این رو هم بگم، از اونجایی که من هیچ وقت کارمند خوبی نبودم از این ۲۵ سال فقط سه سال و نیم بصورت کارمند کار کردم و باقیش رو یا پیمان مدیریت داشتم یا کلا شرکت خودم بود(حدود ۲۰ سال شرکت داری کردم)

خب…
سلام و درود، امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه
من حمید آقاجانی هستم، بنیان‌گذار و مدیرعامل شرکت مشاوره مدیریت تنوتاس

پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی

هدف خیلی از شما تاثیرگذاری است و غالبا هم موفق هستید اما تفاوت اصلی در میزان تاثیرگذاری و چرایی آن است، به نظر من این تاثیرگذاری به بزرگی و کوچکی آدم‌ها نیست و در قدم اول بدانیم برند شخصی دامنه تاثیرگذاری بیشتر و بسیار فراتر از معروف بودن و مشهور بودن است.

روشنایی یک شمع را در نظر بگیر و به یاد بیار که چه مردان بزرگی زیر نور همین شمع پرورش یافتند،
حال خورشید را ببین، که زندگی جهان هستی در گرو تابش و بخشندگی آن است.
به نظر شما کدام تاثیر بیشتری را در تکامل بشر و زندگی امروز ما داشتند؟

مهم است که یک فرد تاثیرگذار خود ساخته باشد پس باید حواستان به خودتان و برندتان باشد، شما همین حالا هم یک برند شخصی دارید حتی اگر هیچ وقت به دنبال ساخت آن نبوده‌اید.
برند بودن و تاثیر گذاشتن مهم است ولی نه به هر قیمت و روشی.

برند شخصی یعنی: اصالت، تخصص، تمایز و یک خدمت از شما که برای دیگران گره‌گشا و کارگشا باشد، در واقع پرسونال برند خوب یعنی با مهربانی بتابی و منش و روش درست داشته باشی.

با این صحبت‌ها می‌شود گفت در حال حاضر بهترین و کاراترین ابزار شما در موفقیت فردی و کسب و کار، قطعا برندسازی شخصی است، با این شرط که بر اساس داشته‌های خودتان قدم بردارید و سعی نکنید نسخه‌ای حتی کم از فردی دیگر باشید.

مدل‌های زیادی برای ایجاد و توسعه برند شخصی مطرح است که می‌توانید از آن استفاده کنید.در اینجا من با توجه به تجربیاتم سعی میکنم مطالبی را بیان کنم که برای موفقیت و توسعه فردی و شغلی شما موثر خواهد بود.
در پایان، من به دنبال تاثیر یک درصدی در زندگی و کسب و کار شما هستم.

می‌بینمتون - برند باشین