بچه
بچه مورچه زشتی نیستم
مثل شماها نفس میکشم
فرقم با خودم اینست
موقع خشم و ناراحتی و دعوا
پهن زمین می شوم
تا آسمان ها وسعت دارم
روبرویتان کوچکم
ولی از پشت سر تان بزرگ می شوم
تاریخ را دو بار و چند بار در طی روزها خواندم
ودر ارامش شبها سهیمم
در غار تنهایی ها پنهانم
اگر گفتی کیستم
اشتباهی در سطر اولین نوشته ام اگر بخوانید
باید مینوشتم
بچه جوجه اردک زشتم
بیا بگو چی نوشتم
نن
مطلبی دیگر از این انتشارات
میگفت:«برمیگردم»
مطلبی دیگر از این انتشارات
دهه شصتی ها و قصه ، دهه نودی های بی قصه
مطلبی دیگر از این انتشارات
جشن سده ? | به مناسبت انتشار صد یادداشت در صد روز