عسل طبیعی آزمایش نمیخواد (راهنمای صادقانه خرید عسل طبیعی))


خرید بعضی چیزها مثل عسل طبیعی بیشتر از اینکه نیاز به اطلاعات داشته باشه نیاز به اعتماد داره، نیاز به شناخت منبع تامین کننده، نیاز به شناخت طبیعت زنبورستان، نیاز به شناخت محلی که کندوهای زنبور اونجا زیست میکنند.

عسل کارگر
عسل کارگر
https://tiavar.ir/product/%D8%B9%D8%B3%D9%84-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%84

اما همه وقت ندارن برای خرید مایحتاج با کیفیت زندگیشون بیوفتن دنبال تامین کننده یا زنبورستانی که وسط دل طبیعت باشه، اصلا شدنی نیست، پس باید تامین کننده ای رو پیدا کنیم که بهش اعتماد داشته باشیم، این اعتماد هم از داستان زندگی تامین کننده میاد، کسی که بیشتر از تجارت دنبال تحقق رسالتش باشه، وقتی کسی رسالت زندگیش احیاء جنگلهای هیرکانی باشه، دنبال عسل تقلبی نمیره، میره میگرده عسلی پیدا میکنه که به قول کتاب یک عاشقانه آرام نوشته نادر ابراهیمی، شک در خلوص عسلش گناه کبیره است.

زنبورستان عمو موسی وسط جنگل های هیرکانی
زنبورستان عمو موسی وسط جنگل های هیرکانی


https://tiavar.ir/product/%D8%B9%D8%B3%D9%84-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%84

ما برای تامین محصولات محلی تیاور از شرق تا غرب گیلان رو سفر کردیم، انقدر به روستاها و آدمهای مختلف سر زدیم تا بالاخره توی هر محصول کشاورزی رو پیدا کنیم که شک توی خلوص نیتش گناه کبیره باشه، برای عسل طبیعی رفتیم توی دل جنگلهای هیرکانی، املش حوالی جنگلهای هالیدشت، اگر رفته باشید میدونید از چه بهشتی با شما صحبت میکنم، جنگلهایی سراسر اصالت، اساسا موزه طبیعی ملی ایران است.

تیم تیاور و بهروز عزیز از زنبورداران قدیمی املش و رفیق خوب ما
تیم تیاور و بهروز عزیز از زنبورداران قدیمی املش و رفیق خوب ما

زنبورستانی با قدمت 30 سال که به همت عمو علی و عمو موسی زنده و پایدار وسط دل طبیعت، لابه لای اکوسیستم و زیست بوم غنی هیرکانی رشد کرده تا امروز که بیش از 100 کندو رو مدیریت میکنن، محیط و اکوسیستمی که این زنبورها در اون زندگی میکنند به قدری غنی و کامل است که اصلا نیازی به تغذیه شکری در این زنبورستان وجود نداره، و در فصل زمستان کندو کوچ داده میشه به ییلاق و بهار دوباره برمیگردن به دل جنگل، وقتی از اعتماد و موقعیت جغرافیایی زنبورستان صحبت میکنیم منظور ما اینه که منطقه کندوها باید چنان پوشش غنی و قدرتمندی از طبیعت داشته باشه که زنبور دار نیازی به تغذیه زنبورها به وسیله شکر نداشته باشه.

مهمان شدیم به عسل و چای درجه یک
مهمان شدیم به عسل و چای درجه یک


https://tiavar.ir/product/%D8%B9%D8%B3%D9%84-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%84

عسل طبیعی تیاور، شامل عسل ییلاق و عسل جنگل میشه، در بسته بندی عسل طبیعی تیاور، از ظرف پت قابل بازیافت با درب فلزی و پلمپ سیل دو لایه استفاده شده تا طراوت و تازگی عسل طبیعی حفظ بشه.

عسل طبیعی تیاور
عسل طبیعی تیاور


باهم بخشی از کتاب یک عاشقانه آرام نادر ابراهیمی در ستایش عسل اصل رو بخونیم:

از کودکی، عسل را بسیار دوست داشتم. این، شاید، یک قطعه خیالِ خالصِ چسبنده‌ی شیرینِ طلایی رنگ بود. کودکانِ کم سال، قدرتِ انتخاب ندارند. کودک، عاشقِ مادر نیست، محتاج مادر است. عشق، احساسی و کلامی کودکانه نیست. یک قطعه خیالِ خالصِ طلایی به نام عسل را دوست داشتم و بعدها، این دوست داشتنِ خیالی، گرفتارم کرد.

زمانی عسلی خریدم که عسل نبود. دلم شکست. برانگیخته شدم. دربه در به دنبالِ عسلِ اصل گشتم، نیافتم. عسل فروشان، پیوسته فریبم می‌دادند. عسل فروشان، چیزی را می‌فروختند که «مثلِ» عسل بود. دلم بیشتر شکست. دلم برای کودکی‌هایم سوخت. دلم برای خلوصم سوخت. نمی‌خواستم از کودکی تا نوجوانی، تا جوانیِ تمام، چیزی را با لذت، یک لقمه درصبح، در دهان نهاده باشم که دروغ بوده باشد. هرجا که رفتم، حتی کنار بسیاری از کندوها، عسلِ راست نیافتم و زنبورانِ بی‌شماری را افسرده و متاسف یافتم و گریستم.

برای ساختن یک جهان جعلی که در آن هیچ‌چیز، همان چیزی نباشد که باید گروهانی از آدم‌ها، سرسختانه تلاش کرد‌ند و ایشان به احترام همین تلاش جان فرسای غول‌آسای کمرشکن، دَمی به صداقت بازنخواند گشت؛ دَمی.

روزی زنبوری به من گفت: به ما آموخته‌اند که عسلی بسازیم که از جنسِ شیر‌ی گل‌ها نباشد و فشرده‌ی عطرِگل‌ها را در خود نداشته باشد.

- اگر عسل واقعی بسازید، اعدامتان می‌کنند؟

- اعدام؟ چه حرف‌ها! در میان همه‌ی جانوران جهان، فقط انسان‌ها اعدام می‌شوند- به وسیله‌ی انسان‌ها. دیگر هیچ جانوری اعدام نمی‌شود و نمی‌کند.

اگر پدرم، آن‌وقت‌ها که زنده بود، از کندوهای جنگلی، گهگاه برایمان عسل ناب معطر نیاورده بود، من به خاطر آن که عسل فروشان، عمری فریبم داده بودند، ممکن بود خودکشی کنم یا عسل‌فروشان را قتل‌عام کنم و اگر نکردم، به جای آن در خلوت بسیار گریستم و گریستم.

روزی از مردی که می‌گفت عسل اصل را می‌شناسد، پرسیدم: عسلی که بی‌تردید کارمایه‌ی زنبوران درستکار بی‌ریای عاشق گل باشد، کجا می‌توانم بیابم؟

عسل شناس گفت: در کوهپایه‌های آن گُل‌باران سبلان؛ جایی که- اگر بخواهی، نشانی‌اش را به تو می‌دهم- گُل، مثل دریا تو را در خود غرق می‌کند. من در ساوالان دوستی دارم، شکِّ در خلوص عسلش گناه کبیره است.

عمو علی زنبوردار عزیز
عمو علی زنبوردار عزیز