وبلاگ تینت
چطور ایده معرکهای برای استارتاپ بعدیتان پیدا کنید
این پست ترجمهای است از این مقاله نوشته آرون دینین که یک مهندس نرمافزار و مدرس حوزه کارآفرینی است. او بهطور خلاصه میگوید که تلاش برای یافتن راهحل مسائل و مشکلات قدیمی با استفاده از تکنولوژیهای جدید و بهروز میتواند ایدههایی عالی برای پایهگذاری یک کسبوکار انقلابی به شما بدهد.
مسیر کسبوکار تجاری و کارآفرینی، یک پیوستار و مسیر دنبالهدار است. به این معنی که هر استارتاپی از اعتبار و یافتههای استارتاپهای قبل از خود کمک میگیرد و در نهایت خودش هم به سکوی پرتاب و مجموعهای از دادهها برای شکلگیری و رشد استارتاپ بعدی تبدیل خواهد شد.
ممکن است شما هرگز قبلا درباره این واقعیت فکر نکرده باشید که چطور کل مسیر دانش و تکنولوژی همواره از ایدهها و یافتههای پیشین برای رشد تغذیه میکند. اما همیشه یادتان باشد که وظیفه شما تمرکز بر ساختوساز شرکت فعلیتان است، نه شرکت قبلیتان و نه شرکتهایی که در آینده جایگزین شما خواهند شد؛ فقط کسبوکار فعلی خودتان.
با اینحال برای کسی که هنوز پروژه خود را شروع نکرده باشد یا کارآفرینانی که به دنبال این هستند که ببینند کسبوکار بعدی که باید شروع کنند چه میتواند باشد، بسیار مفید خواهد بود که سرگذشت و مسیری که دیگر کسبوکارها داشتهاند را مطالعه کنند و از تجربیاتشان بیاموزند؛ همین امر به یافتن ایدههای جدید و فکرهای نو کمک خواهد کرد.
برای مثال فرض کنید که میخواهم در این مقاله داستانی را با شما در مورد یک دانشجوی دانشگاه هاروارد در میان بگذارم که ایده انقلابیاش را از اتاقش به جهان معرفی کرد و آن را گستراند؛ ایدهای که توانست مردم را از سراسر دنیا به وسیله کامپیوترهایشان و از راههای شخصیتری به یکدیگر متصل کند. طی فقط چندماه این ایده به دیگر اقامتگاههای دانشجویی و خوابگاهها در گوشه و کنار کشور آمریکا سرایت و یک تجارت سودآور ایجاد کرد و بنیانگذارش به یکی از معروفترین افراد جهان فناوری بدل شد.
میدانم که شما خیال میکنید فهمیدهاید که در حال بازگو کردن داستان زندگی چه کسی هستیم؛ یکی از معروفترین استارتاپهای تاریخ که حتی درباره آن فیلمی نیز ساخته شده است که در آن ماجرای اپلیکیشن فیسبوک و مارک زاکربرگ روایت میشود.
اما حدستان درست نبود! ماجرایی که قرار است با مطرح کردن آن در این مقاله، درسهای مهمی بگیریم، موضوع دیگری است.
داستان «جف تار» (Jeff Tar) جوان در سال 1965، که از خوابگاه دانشجوییاش در دانشگاه هاروارد، در حال بنیانگذاری شرکتی بود که او را بسیار مشهور ساخت و میلیونها دلار درآمد برای او به ارمغان آورد. این برنامه Operation Match نامیده شد که اولین برنامه کامپیوتری و آنلاین پرطرفدار دوستیابی در تاریخ تکنولوژی و فناوری بود.
دادهها + کامپیوتر = عشق
کامپیوترها در سالهای 1960 ظاهر بسیار متفاوتی داشتند؛ یکی از مهمترین خصوصیتشان اندازههای غولپیکر بود که باعث میشد مردم قادر نتوانند کامپیوترهایشان را در کیفهایی با اندازه نهچندان کوچک جابهجا یا حمل کنند. این ماشینهای کاربردی عظیم در آن زمان درصد خیلی کمی از قدرت محاسبه دادهای برنامههای آنلاین کنونی را داشتند.
با اینحال در همان زمان این ابرماشینها برای تحلیل مجموعه دادههای عظیمی استفاده میشدند. جف تار دانشجوی دانشگاه هاروارد، یک راه منحصربهفرد برای استفاده از این قدرت تحلیل، پیدا کرد. در حالی که خیلی از محققین برای جمعآوری دادههای پزشکی، اقتصادی و مهندسی از کامپیوترها استفاده میکردند، اما او تصمیم گرفت استفاده شخصیتر و احساسیتری از قدرت پردازش کامپیوترها داشته باشد: او تصمیم گرفت دادههایی از علایق و روابط شخصی آدمها را تحلیل کند. این فکر به ذهن جف تار رسید تا با طراحی پرسشنامههاییو دریافت داده از افراد مختلف، در یافتن شریک زندگی ایدهآلشان کمک کند.
جف تار میگوید: «یک پرسشنامه شامل 75 سوال درباره اینکه مردم در روابط دوستانه با شریکهایشان به دنبال چه چیزی هستند، نوشتم. جواب مرتبط را برای هر دو طرف یعنی یک شخص و دوست ایدهآلش طراحی کردم و بدین ترتیب 150 سوال برای نظرسنجی داشتیم. فردی را برای ساختن برنامهای به منظور مقایسه کردن پاسخها بین نظرسنجیها استخدام کردم تا از این بین همانندیها را ساخت و پرداخت کند و زوجهای مناسب را برای هم بیابد»
جف پرسشنامه طراحیشده را با همکلاسیهایش در سطح دانشکده و خوابگاه به اشتراک گذاشت. او اینطور عنوان کرده بود که در ازای پر شدن فرم این نظرسنجی و پرداخت سه دلار، هر فرد حداقل 6 پیشنهاد بهعنوان برای دوستی دریافت میکند.
بعد از اولین سری از ایمیل مارکتینگ برای این برنامه که اسم آن را Operation Match گذاشته بود، جف هفت هزار و هشتصد پرسشنامه تکمیلشده با 23000 دلار درآمد دریافت کرد که در قیاس ارزش پول آن زمان با این روزها، نزدیک به 200.000 دلار تخمین زده میشود. او خیلی زود دریافت که فرصت خوبی به چنگ آورده است. او بیش از 100.000 پرسشنامه پر شده دریافت کرده بود که ارزششان حدود 2.4 میلیون دلار تخمین زده میشود. جف مطمئن شده بود که یک تجارت موفق را پایهریزی کرده است.
اما چه نکتهای باعث محبوبیت این نرمافزار شد؟
حل مشکلات با استفاده از فناوری
کامپیوتر تنها چیزی نبود که در سالهای 1960 میلادی شکل متفاوتی داشت؛ روابط دوستانه و ارتباطات نیز از این قاعده مستثنی نبودند. بر طبق گفته جف؛ بخش اعظمی از فرهنگ دوستی در دانشگاهها در آن سالها، پیدا کردن یک نفر با هدف ازدواج بود.
در سالهای 1960 هدف از رفتن به دانشگاه پیدا کردن شغل و همچنین پیدا کردن فردی مناسب برای پیوند ازدواج بود. در نتیجه، شرکتها و کارآفرینان به دنبال میزبانی مراسمهایی بودند که بتواند گروههای مختلفی از دختران و پسران دانشجو را به یکدیگر پیوند دهد، اما در مورد ازدواج که امری سرسری نیست و بر پایه علایق مشترک با طرف مقابل است، شاید موفق عمل نمیکردند.
در طول مدت زمانی که مردم برای پر کردن فرم نظرسنجی جف وقت میگذاشتند، الگوریتم کامپیوتر او مشغول شناسایی افراد با سلیقههای مشترک و پیوند دادن آنها با یکدیگر بود و همین فرآیندِ پیدا کردن یک شخص مناسب را آسانتر و بهینهتر کرده بود.
استارتاپها فناوری روز را برای حل مسائل قدیمی به کار میگیرند
داستان جف و اپلیکیشنی که طراحی کرد، یک درس مهم داشت: که کارآفرینان چطور میتوانند به ایدههای جدیدی برای راهاندازی استارتاپ برسند. به خاطر داشته باشید که وظیفه یک کارآفرین کمک به مردم در حل مشکلات خودشان از طریق راههای بهینه و تازه است. در حقیقت، شما باید به دنبال راهحلهایی جدیدتر و بهینهتر از راهحلهای موجود باشید.
درست مانند کاری که جف انجام داد. در میانه سالهای دهه ۱960 دانشجوها به دنبال بستری بهتر برای آشنایی با افراد جدید بودند و جف برای کمک به آنها از تکنولوژی تحلیل داده کامپیوتر استفاده کرد تا سازوکار ملاقات با افراد جدید بهبود یابد. ایدهاش جواب داد و بهتر از راهحلهای قبلی کار کرد و همین موضوع منتج به یک کسبوکار موفق برای جف تار شد. نکته اینجاست که حتی همین راهحل و ایده جف کاملا بینقص و عیب نبود و شاید جا برای پیشرفت داشت. روند پیوستاری ایدههای کسبوکار دقیقا همینجاست. دیگر تکنولوژیها مثل وبسایتهای دوستیابی، اپلیکیشنهای پیامرسان، اینترنت و شبکههای اجتماعی نیز به میدان آمدند تا همین پروسه را بهبود و تسریع بخشند.
تکنولوژی بهتر به شکلگیری یک استارتاپ بهتر کمک میکند و پروژه فیسبوک مارک زاکربرگ نیز مطمئنا از اپلیکیشن دوستیابی جف الهام گرفته است. هر استاراتاپ موفقی توسط استارتاپ بعدی که با فناوری جدیدتر همراه باشد، جایگزین خواهد شد تا بتواند همان مشکلات قدیمی را اما به نحوی بهتر حل کند. بهترین کارآفرینان این نکته را میدانند و به همین دلیل است که به محض پیدا کردن یک ایده، شروع به شناسایی فناوریهایی میکنند که میتواند به آنها در این زمینه کمک کند و درصدد یافتن راهی بهینه برای برطرف کردن مشکلات قدیمی برمیآیند.
پس اگر شما هم در حال جستجو برای یافتن ایده هستید، باید همین کار را انجام دهید. شما باید به جستجو در بین برترین تکنولوژیهای روز دنیا مثل بلاکچین، چاپ سهبعدی، هوش مصنوعی، توالییابی ژن و... بپردازید. در همین حین، از یاد نبرید که باید به دنبال تکنولوژی جدیدی باشید که برای مسئلههای قدیمی نیز کاربرد داشته باشد. زمانی که کارآمدترین راهحل را برای یک مسئله قدیمی پیدا کردید، شما ایده کسبوکار بعدی خود را یافتهاید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا فریلنسر حرفهای به نیچ مارکتینگ نیاز دارد؟ راهنمای پیدا کردن نیچ مناسب
مطلبی دیگر از این انتشارات
3 طرز فکری که از جف بزوس دزدیدم، با اینکه از او خوشم نمیآید
مطلبی دیگر از این انتشارات
تونی شِی، رئیس زاپوس، فرمول جذب مشتریهای شدیداً وفادار را کشف کرد