این صفحه به منظور نقد و بررسی اکوسیستم گردشگری ایران ایجاد شده است
نفت، بلای جان گردشگری...
در سالهای میانی دههی ۷۰ میلادی، «تری لین کارل» (Terry Lynn Karl) دانشجوی آمریکایی مقطع دکتری دانشگاه استانفورد طی پژوهشی میدانی به مقولهی نفت و اثرات آن بر اقتصاد کشورهای نفتخیز میپردازد. حاصل این پژوهش کتابی میشود به نام «معمای فراوانی؛ رونقهای نفتی و دولتهای نفتی»۱.
کارل ضمن تحلیل ابعاد چند لایهی سیاسی و اقتصادی متأثر از نفت در کشورهایی نظیر ایران، نیجریه، ونزوئلا، الجزایر و اندونزی تلاش میکند تا به این پرسش پاسخ دهد که چه چیزی نفت را جام زهرآلود میسازد؟
چرا مردمان زیادی در عین حال که بر روی میلیاردها بشکهی نفت نشستهاند – بهویژه طی سالهای رونق نفتی دههی ۷۰ میلادی – زندگی فقیرانهای دارند؟
سؤالی که بیشتر کشورهای صادرکنندهی نفت طی دهها سال از خود میپرسند بدون اینکه پاسخ قانعکنندهای برای آن بیابند!
چرا رونقهای نفتی، دولتها را بیثبات میکند و در عین حال توهم رفاه و آبادانی به وجود میآورد؟
لین کارل ریشهی این ویژگی مشترک را در همزمانی بهرهبرداری از نفت و فرآیند دولتسازی مدرن در این کشورها جستجو میکند. در مدل او اقتصادهای صادرکنندهی نفت و دولتهای نفتی، بیانگر شکل افراطی اقتصادهای وابسته به منابع طبیعیاند. این افراطیگری خصوصاً در وابستگی بسیار بالای اقتصاد به یک منبع واحد به نام درآمد نفت بازتاب پیدا میکند.
منابع طبیعی فراوان، اختلالات اقتصادی و سیاسیای را تحمیل میکند که رشد اقتصادی را در درازمدت کاهش میدهد؛ اگرچه رونق و رفاه کوتاهمدتی به وجود میآورد. معدود کشورهایی نفتی پیدا میشوند که رشد اقتصادیشان بالاتر از میانگین کشورهای فاقد منابع طبیعی باشد.
وقتی دلارهای نفتی و نقدینگی وارد اقتصاد این کشورها میشود، قیمت کالاها و خدمات غیرقابل مبادله (نظیر ساختمانهای مسکونی و تجاری، خدمات واسطهای، مشاورهای و آموزشی) که قابل وارد کردن نیست بالا میرود. وقتی قیمت این کالاها و خدمات بیش از حد گران میشود، انواع محصولاتی که از آنها در تولید استفاده میشود قادر به رقابت در صحنهی بینالمللی نیستند؛ تولیدات کشاورزی و صنعتی برای صادرات کاهش مییابد؛ دولت سعی میکند با درآمد نفت به این کارخانهها یارانه بدهد و با سایر دخالتها و اختلالات در بازار، عدم مزیت هزینهای صنایع نوزاد را خنثی کند. بدین ترتیب صنایع نوزاد هرگز بالغ نمیشوند بلکه با یارانههای دولتی هر روز فربهتر و کُندتر میشوند.
بر همین اساس، کشوری که سالها بر ستون منابع طبیعی خود بهعنوان اقتصاد مادر تکیه کرده، مدام با توهم اینکه کشوری ثروتمند است هرگز نمیتواند برنامهریزی و بودجهبندی اساسی بر مبنای ظرفیتهای بالقوهاش طرحریزی کند.
اگر از زاویهی دیگری به موضوع نگاه کنید به سادگی میتوانید صنایع و درآمدهای جایگزین نفت را نام ببرید. ایران کشوری پهناور است با چالشها و تنشهای بسیار در حوزهی کار و اشتغال.
چگونه سیاستگذاریهای کلان اقتصادی میتوانست طی این سالها بر آمار رو به افزایش بیکاری غلبه کند؟
قصد دارم تا در ادامهی این بحث بهطور شفاف به وزنهی ارزشمندی بپردازم که به دلیل وجود اقتصادی نفتی - که در پوست و گوشت و استخوان کشور رخنه کرده - همواره مهجور و مغفول واقع شده است؛ گردشگری.
کمتوجهی به اکوسیستم گردشگری و ظرفیتهای بالقوهی طبیعی و تاریخی آن و در نظر نگرفتن پتانسیلهای اقتصادی نهفتهی این صنعت پُربها در ایران، ریشهای تاریخی دارد. گردشگری و سفر بهعنوان مؤلفهای درآمدزا و قابل توسعه در ایران – که اتفاقاً متکی بر منابع طبیعی و البته تاریخی کشور است – سابقهای بسیار طولانی دارد؛ از زمان راهها و چاپارخانهها و کاروانسراهای بین راهی دورهی هخامنشیان و سلوکیان و اشکانیان و جادهی ابریشم بهمثابهی شاهراه تجاری جهان تا به امروز اما هرگز به قدر شایستگیاش بدان پرداخت نشده است.
در حالی تنها قریب به ۱۰۰ سال از کشف و بهرهبرداری نفت، این عنصر زیرزمینی میگذرد. در واقع این ویلیام دارسیِ بریتانیایی بود که در سال ۱۹۰۱ میلادی، پس از مذاکره با مظفرالدین شاه، فرآیند استخراج نفت در ایران را کلید زد و پس از حدود هشت سال، در تاریخ ۲۶ می ۱۹۰۸ میلادی توانست نخستین چاه نفت خاورمیانه را در عمق ۳۶۷ متری کشف و ثبت کند؛ چاهی در منطقهی مسجد سلیمان کنونی (در استان خوزستان) که به نام «چاه شمارهی یک» خوانده میشود. حدود ۱۱۲ سال پیش! مقایسه کنید با قدمت چند هزارسالهی سفر و گردشگری در ایران!
همانطور که در مقدمهی این نوشتار اشاره شد، صنعت نفت با توجه به هزینهفرصتهای استخراج و ارائهاش به بازار، توهم رفاه و آبادانی را به دولت و مردم القاء میکند، در صورتی که این تصور هرگز بر هیچ ایدهی برندهای سوار نبوده و نیست. فقط کافیست کمی در مقام قیاس، امکانهای بالقوهی دو صنعت نفت و گردشگری را در کنار هم قرار دهیم تا به خوبی دریابیم که کدامیک از قابلیت رشد و توسعهی بیشتری برخوردارند؟!
نفت بهعنوان یکی از منابع و ذخائر مهم زیرزمینی به هر حال روزی تمام خواهد شد که اتفاقاً زمان آن خیلی هم دور نیست! وقتی دربارهی توسعه و رشد آیندهمحور حرف میزنیم بهتر است تا بساطمان را جایی پهن کنیم که به زودی با خاک یکسان نشود! منبعی که اینقدر غیرقابل اتکاست و به زودی رو به زوال خواهد رفت، بیتردید امکان سرمایهگذاری و برنامهریزی درازمدت بر روی آن وجود ندارد؛ همانگونه که تا به امروز نیز هیچ برنامهی مُدونی در این زمینه وجود نداشته است!
جهان امروز با همان سرعتی که نفت را بهعنوان انرژی رو به افول، منسوخ و تمامشدنی قلمداد میکند، با شتاب فزایندهای به سمت بهرهگیری از منابع و انرژیهای تجدیدپذیر و پایدار در حرکت است.
و ما همچنان و هنوز رؤیای فروش چند بشکه نفت بیشتر به دنیا را در سر میپرورانیم!
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور، ۲۴ خردادماه سال ۹۸ در مراسمی اعلام کرد که: «ما کشوری بودیم که در یک سال 100 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم اما کل درآمد نفتی کشور در سال 98 حدود 8 میلیارد دلار ]طبق آمار دقیقتر؛ 9/8 میلیارد دلار[ بوده که این کاهش درآمد، بر همهی بخشها از جمله بودجهی دولت تأثیر میگذارد»۲.
خب طبیعیست که وقتی نفت، میشود معیار تعیین بودجهی یک مملکت، با هر تلنگر بیرونی، بودجهبندی کل کشور مختل و دچار مشکل میشود.
با توجه به آمار ارائهشده، اگر میزان درآمد نفتی کشور در سال 98 را 9/8 میلیارد دلار در نظر بگیریم، کل درآمد دولت از محل صادرات نفت خام و میعانات گازی در سال گذشته با کسر سهم 20 درصدی صندوق توسعهی ملی و همچنین سهم 5/14 درصدی شرکت ملی نفت ایران، بالغ بر 8/5 میلیارد دلار بوده است.
حال با لحاظ کردن همین فرض بیایید موضوع درآمدی کشور را با نگاه به صنعت گردشگری بررسی کنیم؛
صنعتی که طبق سند چشمانداز ۱۴۰۴ کشور میبایست تا پنج سال آینده بیش از ۲۰ میلیون نفر گردشگر ورودی داشته باشد.
آبانماه ۹۷، معاون توسعهی مدیریت و پشتیبانی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اعلام کرد که: «در سال ۹۶، پنج میلیون و ۲۰۰ هزار گردشگر ورودی داشتهایم و بهطور میانگین، هر گردشگر رقمی بالغ بر ۱۳۴۰ دلار در ایران هزینه کرده است»۳.
با فرض اینکه دو سال از مصاحبهی مذکور گذشته است و امروز به جای سازمان، وزارتخانهی در خوری برای صنعت گردشگریمان داریم؛ و با لحاظ کردن این مهم که ایران میتواند با تلاش و همت خویش، زیرساختهای تفریحی، حملونقلی، اسکان و بهطور کلی بستری مناسب برای جذب گردشگر فراهم کند؛ و با ایمان داشتن به هدف سند چشمانداز ۱۴۰۴ برای جذب همان تعداد ۲۰ میلیون گردشگر مندرج در آن (و نه بیشتر) در پنج سال پیش رو؛ میتوان آیندهی گردشگری کشور را اینگونه تفسیر کرد که اگر متر ما همان معیار حداقلی سال ۹۶ باشد و هر گردشگر حدود ۱۵۰۰ دلار با خود به ایران بیاورد و در حوزههای مختلف وابسته به صنعت گردشگری خرج کند؛ رقمی بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار درآمد خالص از این صنعت خواهیم داشت؛ تقریباً چهار برابر کل درآمد نفتی ایران در سال ۹۸!
فقط کافیست که کمی همت کنیم؛ اگر بر این اصل که ایران طبیعتی چهارفصل و یکی از مهمترین مقاصد گردشگری تاریخیست باور داشته باشیم، میتوان کاری کرد کارستان.
آقایان مسئول!
آنچه قریب به یک قرن است که از زیر خاک بیرون میکشید و به دنیا میفروشید، نماد تنبلی و تنپروری اقتصادیست. بیبرنامگی و از هم گسیختگی اقتصاد کشورمان، حاصل وابستگی بیچونوچرا به همین به اصلاح، طلای سیاه است. نفت، بلای جانمان شده! از همین خاک و همین زمین حاصلخیز ایران بهرهبرداری کنید اما از روی آن و نه از زیرزمیناش!
میلیاردها دلار گنج پنهان بر بستر این خاک هست و نمیبینید.
گردشگری یک فرصت بلاشک است؛ آن را دریابید و برای رشد و شکوفاییاش طرحی نو دراندازید.
بس است اقتصاد مبتنی بر منبع فانی نفت! سر کلاف، گم شده است؛ شما را قسم میدهم برای حفظ و نگهداشت این سرزمین اندکی بیندیشید.
چگونه است که در مبادلات و تعاملات اقتصادی نفتی، هزار راه نرفته را امتحان میکنید تا تحریمها را بشکافید و از میان آن بشکهای نفت بفروشید اما سنگلاخهای مسیر گردشگری را نمیبینید؟
یا میبینید و برای برداشتن آنها زحمتی به خود نمیدهید!
چرا وقتی بحث گردشگری میشود همهی مسئولانمان به راه دیگر میزنند؟ نشنیده میگیرند! چرا این صنعت را جدی نمیگیرید آقایان؟!
فقط کافیست تا حجم فرصتهای قابل توسعهی گردشگری را روی کاغذ بیاورید و با حوزهی نفت مقایسه کنید؛ کدام صنعت همچون صنعت گردشگری میتواند اینگونه میزان اشتغالزایی و درآمدزایی کلان کشور را افزایش دهد؟ از هر ۱۳ شغل، یکی از آنها به صنعت گردشگری و توریسم ارتباط دارد.
این اکوسیستم را دریابید که سهلترین راه درآمدزایی برای کشور همین گردشگریست. کمی در وضع قوانین دستوپاگیر انعطاف به خرج دهید تا راه جذب گردشگران خارجی (بخوانید دلارهای خارجی) به ایرانمان هموار شود. کمی نوآور باشید؛ یا از نخبههای اکوسیستم گردشگری کمک و مشورت بگیرید تا شاید نوری بر اقتصاد خستهی ایران بتابد.
مناطق آزاد را با تعریف اصول و قواعد مشخص، آزاد کنید تا ارزآوری شود. راه را برای ورود گردشگر خارجی باز کنید تا ببینید که فعالان دلسوز گردشگری کشور چگونه از هر حوزهای بیشتر برای ایران ارزآوری خواهند کرد. زیاده عرضی نیست. باقی بقایتان...
۱- معمای فراوانی؛ رونقهای نفتی و دولتهای نفتی/ نوشتهی تریلین کارل/ ترجمهی جعفر خیرخواهان/ نشر نی
۲- خبرگزاری فارس
۳- اقتصادآنلاین
مطلبی دیگر از این انتشارات
چتر گردشگری
مطلبی دیگر از این انتشارات
گردشگری هوشمند: آینده گردشگری
مطلبی دیگر از این انتشارات
گردشگری کمشتاب