گردشگری ممنوع! توقف بی‌جا مانع کسب است...

گردشگری ممنوع! توقف بی‌جا مانع کسب است...
گردشگری ممنوع! توقف بی‌جا مانع کسب است...
۲۵۰۰ آژانس گردشگری تعطیل شدند

خبری کوتاه اما فاجعه‌آمیز که شاید حتی لابلای اخبار پرتنش و پرآشوب روزهای کرونایی تیرماه گم شده باشد. در روزهایی که رسانه‌های خبری حقیقی و مجازی مدام و پی‌در‌پی در حال تولید و انتشار اخبار متعدد (موثق یا غیرموثق) هستند به نظر می‌رسد آنالیز و تحلیل صحت و سقم آن‌ها کمی دشوار شده و برخی خبرها در میان انبوه اخبار از نظرها دور می‌مانند. آنچه مدیران و صاحبان کسب‌وکارها در این روزها به شدت بدان نیازمندند، قدرت تحلیل فضای واقعی و دور از تشویش و اضطراب حاکم بر شرایط جامعه است

فارغ از نوسانات قیمتی یورو، دلار، سکه و ارز و حتی بورس اوراق بهادار که همه‌ی اقشار جامعه را درگیر خود کرده است، هوشمندی، نگاه موشکافانه به اخبار و رخدادهای داخلی و خارجی و تفکیک و جداسازی خبر سره از ناسره است. گاهی برخی اخبار چنان هراس‌ناک و مهیب بر سرمان آوار می‌شوند که مواجهه‌ با اصل موضوع مطروحه شبیه به کابوس است و در تصور نمی‌گنجد!

در ادامه‌ی تیتر ساده و کوتاه خبری که به نقل از همشهری در ابتدای این نوشتار آوردم، توضیح مختصری آمده است؛ رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران گفته است که؛ «آژانس‌های مسافرتیِ تعطیل‌شده، به بازار بورس، دلار و سکه مهاجرت کردند»!

خبر این‌گونه ادامه یافته: «شش ماه از شیوع کرونا در ایران می‌گذرد. بسیاری از مشاغل به‌دلیل تعطیلات ناشی از کرونا فرصت کار را از دست داده‌اند و بر اساس آمار ارائه‌شده، نیمی از پنج هزار شرکت خدمات مسافرتی و آژانس‌های گردشگری کشور تعطیل شده و دفاتر خود را بسته‌اند! سیاستگذاری غلط وزارت میراث فرهنگی در مدیریت بحران گردشگری و ناتوانی معاونت گردشگری در هدایت وضعیت بحرانی موجود نیز آتش بحران گردشگری را تشدید کرد و بدین ترتیب کرونا توانست ۲۵۰۰ شرکت آژانس کشور را برای همیشه تعطیل کند. و به گفته‌ی رئیس انجمن، مدیران و کارکنان شرکت‌های خدمات مسافرتی تعطیل‌شده که شش ماه از گردش مالی خود را از دست دادند، در این شرایط یا جذب بازار بورس شدند یا به بازار نابه‌سامان سکه و ارز در بازار آزاد پیوستند».

۲۵۰۰ آژانس مسافرتی! ۲۵۰۰ بنگاه اقتصادی با میانگین هر کدام، ۱۰ نفر پرسنل که آماری قریب به ۲۵ هزار نفر بیکار را در پی دارد! ۲۵ هزار نفر بیکار یعنی به‌طور میانگین و تقریبی، قریب به یکصد هزار خانوار بی‌درآمد! شوکه‌کننده نیست؟

آیا مسئولان گردشگری کشور هم این خبر و اخبار متعدد مشابه را می‌بینند؟ می‌خوانند؟ آیا در جریان امور قرار دارند و با این حال همچنان این‌قدر منفعل‌اند؟!

«حدود ۸۰ درصد کسب‌وکارهای کشور از شیوع بیماری کرونا متضرر شدند اما دولت کمک قابل توجهی برای اصناف آسیب‌دیده ارائه نکرد. اوایل فروردین‌ماه ۹۹، دولت در طرح حمایت از کسب‌و‌کارهای آسیب‌دیده‌ی کرونا از ارائه‌ی تسهیلات ۷۵ هزار میلیارد تومانی و تخصیص بودجه‌ی ۱۲ تا ۱۶ میلیون تومانی به‌ازای هر نفر شاغل دارای لیست بیمه با بازپرداخت ۲۴ ماهه و نرخ ۱۲ درصد خبر داد اما در کل کشور تنها ۱۲ درصد از مشاغل و کسب‌وکارها موفق به دریافت تسهیلات شدند». این‌ها صحبت‌های «قاسم نوده فراهانی»، رئیس اتاق اصناف تهران در گفتگو با خبرگزاری ایلناست.

شرایط بسیار بحرانی‌تر از آن چیزی‌ست که به نظر می‌رسد! سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ (۲۰۲۵ میلادی) در برنامه‌ ششم توسعه بر رشد ۳۰ درصدی گردشگری کشور تا سال ۱۴۰۴ تأکید می‌کند! اما اگر با همین فرمان پیش برویم، دستیابی به چنین هدف، خیالی باطل است!

به نظر می‌رسد که روند مدیریتی و نظارتی حاکم بر اکوسیستم گردشگری کشور به وضوح عکس اهداف ترسیم‌شده را دنبال می‌کند. تسلسل حذف فعالان حرفه‌ای و متخصص حوزه‌ی گردشگری از دایره‌ی کسب‌وکار بی‌رونق این روزها، نمود بی‌کفایتی در تصمیم‌گیری و مدیریت بحران است و ناگفته پیداست که این راه ما را به ترکستان خواهد برد.

آمار ورودی گردشگر به ایران از ۵۰۴۴۰۰۰ نفر در سال ۹۳ به ۸۶۰۰۰۰۰ نفر در سال ۹۸ رسید اما روشن است که حتی اگر این روند با همان شیب ملایم هم رو به جلو حرکت می‌کرد باز هم دستیابی به چشم‌انداز جذب ۲۰ میلیون نفر گردشگر خارجی در سال ۱۴۰۴ خیلی بعید به نظر می‌رسید! بماند که نیمه‌ی دوم سال ۹۸، نقطه‌ی آغازین افول صد درصدی و فروپاشی نظام اقتصاد گردشگری کشور محسوب می‌شود. ورودی گردشگران خارجی در بهار ۹۸ با ۴۰ درصد رشد نسبت به زمان مشابه آن در سال ۹۷ روبرو بود. آماری که اتفاقاً در تابستان ۹۸ بهبود هم یافت اما در ادامه، ماجرا به شکل دیگری پیش رفت و گردشگری کشور، نیمه‌ی دوم سال را در شرایطی بسیار بد و با صدماتی جبران‌ناپذیر از سر گذراند.۱

گردشگری بی‌رمقی که با جذب گردشگران حداقلی از کشورهای اطراف، به سختی روی پای خود ایستاده بود، از ابتدای سال ۹۹ دیگر حتی نای بلند شدن ندارد.

فارغ از آنچه نیمه‌ی دوم سال ۹۸ اما گردشگری کشور را دچار چالش‌های بسیار کرد، چیزی که اکنون حائز اهمیت است، نوع نگرش این روزهای مدیران و مسئولان برای ایجاد ثبات و هوشمندی در تعریف درست و کاربردی ارکان اقتصادی کشور در شرایط بحرانی‌ست. باز هم از میان اخبار پرحاشیه‌ی اخیر خبری بیرون می‌کشم تا در موضوع مورد بحث کمی عمیق شویم؛

۲۲ تیرماه ۹۹ رئیس مجلس شورای اسلامی ایران از «بسته‌ی اقتصاد مردمی» رونمایی کرد. بسته‌ای که به گفته‌ی ایشان برای «تحول اقتصادی به نفع مردم» در پنج محور تدوین شده که ذیل هر محور، مجموعه‌ای از طرح‌ها و اقدامات تقنینی و نظارتی تعریف می‌شود. اما این پنج محور کدام‌اند؟

  • محور اول؛ اصلاح ساختار بودجه‌ریزی کشور
  • محور دوم؛ نوسازی نظام مالیاتی کشور
  • محور سوم؛ بهبود معیشت اقشار کم درآمد
  • محور چهارم؛ رونق کسب‌و‌کار و ایجاد اشتغال
  • محور پنجم؛ توسعه‌ی تجارت خارجی و صادرات غیرنفتی

همان‌گونه که شما در محورهای اصلی بسته‌ی ارائه‌شده‌ی مجلس، اشاره‌ای به حوزه‌ی گردشگری نمی‌بینید، من نیز چیزی به چشمم نخورد! ناامید نشدم و به سراغ ذیل هر محور رفتم تا با طرح‌ها و اقدامات هر کدام بیشتر آشنا شوم. و اما دریغ! دریغا که هیچ‌یک از محورهای اصلی بسته‌ی اقتصاد مردمی حتی گوشه‌چشمی به توسعه و رونق گردشگری کشور ندارند و ابداً بدان‌ها پرداخته نشده است. در ذیل محور پنجم که به نظر می‌رسد کلیدی‌ترین بخش طرح پیشنهادی مجلس باشد آمده است:

«... حوزه‌ی تجارت خارجی و صادرات غیرنفتی کشور نیازمند تغییر راهبرد و نوسازی اساسی‌ست. حقیقت آن است که این حوزه دچار نقص‌های جدی است. کم‌توجهی متولیان سیاست خارجی کشور به حوزه‌ی تعامل با همسایگان، بازاریابی منطقه‌ای و تسهیل صادرات، ظرفیت‌های عظیمی را معطل نگه داشته است. روشن است که در وضعیت تشدید تحریم‌ها، باید و به‌منظور مصون‌سازی اقتصاد کشور، بی‌اثرسازی سیاست فشار حداکثری دشمن، ورود به فاز جدید مقاومت فعال و تثبیت جغرافیای مقاومت، اقدامات مؤثرتری در حوزه‌ی اقتصاد و تجارت خارجی صورت گیرد که این اقدامات مکمل راهبردهای دفاعی، سیاسی و امنیتی نظام خواهد بود. حتماً اخذ راهبرد سیاست خارجی متعادل، به‌ویژه درس‌آموزی از تجربه‌ی شکست‌خورده‌ی غرب‌گرایی، تعامل عزتمندانه با اروپا و ایجاد روابط قوی راهبردی با شرق، به‌ویژه چین و روسیه می‌تواند کانال‌های اقتصادی متعددی به‌منظور تأمین کالای اساسی، مواد اولیه و صادرات محصولات داخلی به کشورهای حوزه‌ی جنوب غرب آسیا، آسیای میانه، شبه قاره و شرق آسیا فعال کند. این امر به‌طور اساسی در دستور کار مجلس است». تمام.

محور پنجم را با تمام جزئیات آن ذکر کردم تا نتیجه‌ی تلخی را مورد بررسی قرار دهیم؛

مگر نه اینکه مجلس شورای اسلامی به‌عنوان قوه‌ی مقننه‌ی کشور می‌بایست نقطه‌ی اتکای قابل اعتماد ملت و مردم برای برون‌رفت از شرایط ویژه‌ی این روزها باشد؟

آیا اکوسیستم گردشگری که سال‌هاست با حداقل امکان‌ها و حمایت‌های دولتی، برای کشور ارزآوری و درآمدزایی می‌کند هیچ جایی در طرح پیشنهادی آقایان نداشته است؟ یعنی حتی به ظرفیت‌های آن فکر هم نکرده‌اند؟ یا فکر کرده‌اند و بر این باورند که گردشگری هیچ کمکی به اقتصاد ایران‌مان نمی‌کند؟ عجیب نیست؟

اساساً گویا بنا نیست که فعالان حوزه‌ی کلان گردشگری کشور در هیچ برهه‌ی زمانی مورد توجه قرار بگیرند!

گردشگری ایران با سابقه و قدمتی طولانی، پس از فراز و فرودهای بسیار در طول سالیان، تازه یکی دو سالی‌ست که برای کابینه‌ی کشور به‌عنوان یک صنعت جدی مطرح شده است.

دو سال است که لایحه‌ی تشکیل فراکسیون گردشگری در مجلس شورای اسلامی دست به دست می‌شود و اخیرا اخباری از تشکیل این فراکسیون به گوش رسیده است. آیا در طرح پیشنهادی مجلس ، نظر این فراکسیون لحاظ شده است؟ اگر جواب مثبت است که وا مصیبتا ! اگرهم جواب منفی است بازهم وا مصیبتا!

زمان با شتاب سرسام‌آوری در حال گذر است و باید در نظر داشته باشیم که ضرورت پرداختن به مسئله‌ی گردشگری موضوعی مهم، کلیدی و اجتناب‌ناپذیر است زیرا که گردشگری در حوزه‌های مختلفی از جمله حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و البته اشتغال‌زایی بسیار حائز اهمیت است.

وقتی گردشگری‌مان شبیه به توپ فوتبال، مدام در زمین سیاست پاس‌کاری می‌شود؛ وقتی مجلس شورای اسلامی کشور، بسته‌ای برای برون‌رفت از بن‌بست اقتصادی ارائه می‌دهد و در آن هیچ اثری از توجه به حوزه‌ی گردشگری نیست؛ وقتی تصمیم‌گیرنده‌های اقتصاد کلان کشور اساساً این صنعت را به‌عنوان بازوی کارآمد و درآمدزا و ارزآور کشور به حساب نمی‌آورند؛ دیگر چه انتظاری از بخش خصوصی - که به دشواری برای زنده نگاه داشتن کسب‌وکارش می‌جنگد - می‌توان داشت؟

گویی هنوز نمایندگان مجلس‌مان درنیافته‌اند که توجه به صنعتی چنین استراتژیک که ده‌ها شغل کلیدی بدان وابسته‌اند و کاهش سطح درآمدی آن صدها و هزاران نفر را از کار بیکار می‌کند چقدر حیاتی و مهم محسوب می‌شود!

وقتی در محور پنجم طرح ارائه‌شده به مجلس با توسعه‌ی تجارت خارجی و صادرات غیرنفتی روبرو می‌شویم، آیا صنعت گردشگری حتی در توضیح ذیل آن نباید جایی داشته باشد؟

کشوری که سالیان سال خود را وابسته صنعت نفت و منابع زیرزمینی کرده است نمی‌تواند این حقیقت را بپذیرد که این منابع در حال نابودی و اضمحلال‌اند! واقعیت این است که خیلی پیش‌تر از این‌ها می‌بایست به فکر توسعه‌ی اقتصادی در زمینه‌هایی نظیر گردشگری می‌افتادیم! اما نکته اینجاست که هنوز هم با وجود تحریم‌ها و بن‌بست‌های پیش روی اقتصاد نفتی، مسئولان و تصمیم‌گیران کشور اصرار دارند تا به جای بهره‌گیری از منابع تجدیدپذیر و پایدار، نوک پیکان را بر احیای مراودات اقتصادی نفتی میزان کنند.

چطور پس از گذشت این همه سال و با وجود این همه ظرفیت‌های پیدا و پنهان موجود در گردشگری، هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم؟

آیا وقت آن نرسیده که سیاست‌های توسعه‌محور و درآمدی کشور را از سمت منابع زیرزمینی به سوی گسترش توانمندی‌های اکوسیستم گردشگری که امکانی موجود و تمام‌ناشدنی‌ست سوق دهیم و به بهره‌برداری حداکثری از داشته‌های لایتناهی کشور اقدام کنیم؟

شاید به نظرتان، حرف زدن درباره‌ی توسعه‌ی اقتصاد گردشگری در روزهایی که با شیوع بیماری کرونا دست و پنجه نرم می‌کنیم کمی دور از ذهن باشد. شاید به این فکر می‌کنید که در جامعه‌ی بحران‌زده‌ی کرونایی - که اتفاقاً در این‌باره با وضعیت کل جهان تقریباً هم‌تراز هستیم – جایی برای برنامه‌ریزی و سیاست‌ورزی در حوزه‌ی گردشگری وجود ندارد. شاید با تعجب بپرسید که کدام گردشگر؟ کدام سفر؟ کدام اقتصاد؟

آنچه به‌عنوان دغدغه‌ام بدان اشاره می‌کنم صرفاً دغدغه‌ای امروز نیست؛ جان کلام را در ذیل محور چهارم برنامه‌ی ارائه‌شده‌ی مجلس هم می‌توان جستجو کرد! گرچه در آنجا نیز چیزی درباره‌ی فعالان گردشگری (به‌طور خاص) نیامده است.

وقتی از حذف ۲۵۰۰ فعال جدی حوزه‌ی گردشگری حرف می‌زنیم؛ وقتی ده‌ها کارگاه صنایع دستی تعطیل می‌شوند؛ وقتی صدها نفر در این اکوسیستم (از راهنمایان تور، مترجم‌ها، کارمندان هتل، کارمندان آژانس‌های مسافرتی، رستوران‌ها و مراکز پذیرایی، فعالان حوزه‌ی حمل‌ونقل تا ده‌ها شغل مرتبط دیگر) تعدیل و یا از کار بیکار می‌شوند؛ خوب است کمی اندیشه کنیم. نه فقط برای همین امروزمان! کمی دورتر را نظاره کنیم.

در وضعیتی که گردشگری‌مان به لحاظ ورودی و خروجی تقریباً در شرایطی یکسان با جهان ایستاده، بهترین زمان برای برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری آینده‌ی این صنعت است. تمرکز بر گردشگری آنلاین و توسعه‌ی زیرساخت‌های آن در سطح جهانی می‌تواند دست‌آورد بزرگی از این دوره‌ی دشوار باشد.

وزارت نوپای گردشگری کشور نسبت به زمانی که سازمان بوده تغییر محسوسی نداشته است؛ با همان ابزارها و همان اختیارات مشغول به انجام همان تکالیف است! وزارتخانه‌ی بی‌ابزار و بی‌اختیار، وزارتخانه‌ای نمایشی‌ست. مسئولیت در کنار اختیارات معنا می‌یابد؛ و توسعه‌ی گردشگری کشور به شدت نیازمند تصمیم‌گیرنده‌های کلیدی با سطح اختیارات و عملکرد بالاست.

پیش از این هم در نوشته‌هایم بر این موضوع تأکید کرده‌ام که راه برون‌رفت از شرایط نابه‌سامان اقتصادی کشور، توجه عمیق به مقوله‌ی گردشگری و فراهم کردن یک نقشه‌ی راه دقیق برای آینده است.

و این مهم ممکن نمی‌شود مگر با گردآوری نخبگان صنعت و اکوسیستم گردشگری برای خلق راه‌کارهای خلاقانه و نوآورانه...

آقای وزیر!

نمایندگان محترم مجلس!

و مسئولان ارجمند امر گردشگری کشور!

صنعت گردشگری در آینده‌ای بسیار نزدیک، صنعت جایگزین نفت خواهد بود؛

این‌قدر مهجور و تنها و بی‌استفاده‌اش نگذارید! با آن مهربان باشید؛

که اين تنبور محبت زخمه‌اش نوازش است نه سیلی...۲


۱- آماره ارائه‌شده، برگرفته از اقتصاد آنلاین؛ ۲۶ فروردین ۹۹

۲- دیالوگی از فیلم مادر (۱۳۶۸)، ساخته‌ی علی حاتمی