شانس در بازی‌ها

حقایق جالب در مورد تاثیر پدیده‌ی شانس بر بازی‌های کامپیوتری

امیرمحمد دورپوش (ورودی ۱۴۰۰)

هممون تاحالا تو بازی‌هایی بودیم که به نظر می‌رسه یک پرتاب تاس سرنوشت همه چیو مشخص می‌کنه. این جور موقعیت‌های هیجان‌انگیز بدون وجود شانس توی بازی‌ها ممکن نیست. شانس از ابتدای تاریخ نقش اساسی‌ای رو توی بازی‌ها ایجاد کرده، به همین دلیله که امروزه توی انواع بازی‌ها از مارپله و منچ گرفته تا بازی های کامپیوتری مدرن دیده میشه. چیزی که باعث اهمیت شانس میشه غیرقابل پیش‌بینی کردن بازیه. فرض کنید داستانی وجود داشته باشه که توش نقشه‌ی شخصیت اصلی بدون هیچ مشکلی اجرا بشه. مشخصه که داستانی که از اول سر تا تهش معلوم باشه جذابیتی نداره. به این دلیله که بازی‌سازها از شانس به عنوان یکی از اصلی‌ترین راه‌های اضافه کردن عدم قطعیت به بازیشون استفاده می‌کنند.

در بازی سیاه‌چاله‌های داسی (Dicey Dungeons) بازیکن ابتدا سه تاس می‌اندازد و بعد می‌تواند این تاس‌ها را روی اعمال مختلف خرج کند.
در بازی سیاه‌چاله‌های داسی (Dicey Dungeons) بازیکن ابتدا سه تاس می‌اندازد و بعد می‌تواند این تاس‌ها را روی اعمال مختلف خرج کند.


شانس و مهارت: دو روی یک سکه

باور غلطی که بین اکثر افراد وجود داره اینه که شانس و مهارت توی بازی‌ها مخالف هم هستن. در صورتی که اگه دقیق‌تر نگاه کنیم متوجه می‌شیم که این دو ویژگی از هم دیگه مستقل اند. فرض کنید آخر هر بازی شطرنج یک تاس پرتاب بشه و در صورت یک اومدن کسی که باخته برنده بشه. مشخصه که این قانون جدید، شانسی بودن بازی رو افزایش میده ولی هیچ کدوم از استراتژی‌های لازم برای بردن یک بازی شطرنج تغییری نکرده! پس چیزی از مهارت بازی هم کم نشده. کسی که توی شطرنج به لول‌های بالایی برسه، توی این نسخه‌ی جدید هم می‌تونه جزو بهترین‌ها باشه، فقط ازش زمان بیشتری می‌بره. در واقع کاری که اضافه کردن شانس انجام داد کم کردن بهایی بود که بازی به یه بازیکن در ازای مهارت‌هاش میده.


شاید سوال پیش بیاد که چرا باید بخوایم با اضافه کردن شانس بهای مهارت رو توی بازیمون کم کنیم. درنهایت توی بازی‌های رقابتی بازیکن‌ها انتظار دارن بعد ساعت‌ها تمرین توی بازی موفق باشن و قطعا از کم شدن جایزه ای که می‌گیرین ناراحت میشن. علی‌رغم این، کم‌رنگ کردن مهارت می‌تونه فواید زیادی داشته باشه. به طور مثال توی بازی‌هایی که شانس توشون وجود داره افراد معمولا شکست‌هاشون رو تقصیر شانس و برد هاشونو پای مهارتشون میگذارن. این موجب میشه که ضربه‌ای به غرور تازه‌کارها وارد نشه و افراد رو تشویق به ادامه‌ی بازی می‌کنه. یه مشکل دیگه که با وجود شانس توی بازی‌ها حل میشه، پیدا کردن افراد هم سطح برای بازی هست. درسته که یه بازی چالشی با فردی که سطح مهارتش با ما یکیه خیلی لذت‌بخشه؛ ولی همیشه افرادی که دوست داریم باهاشون بازی کنیم هم سطح ما نیستن. به طور مثال بازی‌های دورهمی معمولا شانسی‌ترن تا افراد کم تجربه‌تر توانایی رقابت با بقیه رو داشته باشن. به طور کلی اضافه کردن شانس به بازی باعث بزرگ‌تر شدن مخاطبین اون بازی میشه و هر چقدر تعداد بازیکن‌های یک بازی بیشتر باشه، پیدا کردن هم‌بازی هم راحت‌تره.


انواع شانس

حالا که با مزایای استفاده از شانس آشنا شدیم، خوبه که روش‌های پیاده‌سازیش توی بازی‌های مختلف رو بررسی کنیم. معمولا دو نوع شانس توی بازی‌ها داریم.

1. شانس خروجی: وقتی که شانس بعد از تصمیم‌گیری بازیکن نقشش رو ایجاد می‌کنه، می‌گیم که اینجا از شانس خروجی (Output Randomness) استفاده شده. به طور مثال توی بازی ایکس کام (XCom) وقتی که تصمیم می‌گیرید به دشمنی شلیک کنید با شانسی، تیر شما خطا میره.

2. شانس ورودی: وقتی که شانس قبل از شروع نوبت بازیکن تاثیر خودش رو ایجاد می کنه می‌گیم که از شانس ورودی (Input Randomness) استفاده شده. به طور مثال توی بازی‌هایی مثل ماینکرفت، دنیای بازی قبل از شروع به صورت رندوم ساخته میشه. یا اول بازی مافیا، نقش‌ها رندوم بین بازیکن‌ها پخش میشه.

در بازی ایکس کام (XCom) هر تیری که شلیک می‌کنید ممکن است به طور شانسی به خطا برود. این نمونه‌ی خوبی از خروجی تصادفی (Output Randomness)  است.
در بازی ایکس کام (XCom) هر تیری که شلیک می‌کنید ممکن است به طور شانسی به خطا برود. این نمونه‌ی خوبی از خروجی تصادفی (Output Randomness) است.


شانس خروجی کنترل رو از دست بازیکن می‌گیره (یه جورایی میشه گفت فضای بازی رو غیرقطعی - Nondeterministic - می‌کنه) و اکثر اوقات می‌تونه حس بی‌عدالتی رو به افراد بده. در مقابلش، شانس ورودی باعث متنوع شدن فضای بازی و حتی مهارتی‌تر شدنش هم میشه. حالا شاید بپرسید که شانس ورودی چه ویژگی خاصی داره که باعث بالاتر رفتن سطح مهارت بازی میشه؟ کافیه هر بازی کارتی‌ای رو بدون مکانیک بر زدن در نظر بگیریم. توی همچین بازی‌هایی افراد می‌تونن خیلی راحت ترتیب اولیه کارت‌ها رو حفظ کنن و یه استراتژی بهینه براش بچینن. در صورتی که بر زدن و استفاده از شانس باعث میشه که بازیکن‌ها بجای حفظ کردن، بازی کردن رو یاد بگیرن تا با هر ترکیب اولیه‌ای از کارت‌ها بیشترین شانس برد رو داشته باشن. یا مثلا بازی‌های شبه روگ (Rouge Like) با هر بار مرگ بازیکن دنیای بازی رو از اول تولید می‌کنن تا افراد، تشویق به تجربه کردن سبک های مختلف بازی بشن.


شانس خروجی معمولا عمق بازی رو کم و شانس ورودی عمق بازی رو زیاد می‌کنه. البته این به این معنی نیست که استفاده از شانس خروجی فایده‌ای نداره. شانس خروجی هر دست می‌تونه صرفا شانس ورودی نوبت بعدی بازیکن باشه. به طور مثال یک مهارت مهم تو بازی‌های استراتژیک اینه که همیشه یه نقشه‌ی پشتیبانی برای وقتی که تیرهات خطا میره داشته باشی. بی‌نقص اجرا شدن نقشه‌های بازیکن در نهایت باعث میشه افراد ساعت ها به صفحه کامپیوتر زل بزنن و بهترین استراتژی ممکن رو انتخاب کنن. اگه دوس ندارید بازیتون به یک شبیه ساز حساب‌کتاب تبدیل بشه، باید آماده باشید که یه مقدار عدم قطعیت بهش اضافه کنید.


نتیجه‌گیری

همون طور که دیدیم شانس نقش اساسی‌ای رو توی بازی‌ها ایجاد می کنه (مثل تنوع، تعادل بین بازیکن ها، اضافه کردن عمق و...) اما چون می‌تونه روی هر بخش بازی، از هم‌ عرض‌سازی بازیکن‌ها گرفته تا بهم‌ریزی نقشه هاشون، تاثیر بذاره، بازی‌سازها برای استفاده ازش باید دقت خاصی به خرج بدن. مهم‌ترین چیز، فهمیدن فرق بین شانس خروجی و شانس ورودیه اما اینم مهمه که بدونیم استفاده از هیچ کدوم از این دو تا قرار نیست به تنهایی بازیمون رو خراب یا درست کنه. بلکه هر دو ابزارهایی هستن که در صورت استفاده درست می‌تونن یک تجربه پرخاطره برای افراد بسازن و یا با استفاد هی غلط کلی ناسزا براتون به ارمغان بیارن.


بازی‌ای بدون شانس وجود دارد؟

اگه از هرکسی بپرسیم که "توی چه بازی ای شانس وجود نداره؟" به احتمال بالا جواب شطرنج رو دریافت می کنیم. فرض کنید دارید با مگنوس کارلسون (استاد بزرگ شطرنج) بازی می‌کنید. درسته که اقای کارلسون خدای شطرنج هستند ولی در نهایت مثل همه‌ی ما انسان هستن برای همین امکان نداره کل درخت بازی رو توی ذهنشون داشته باشن. در نتیجه در صورتی که شما تمام حرکاتتون رو شانسی بازی کنید باز هم احتمال برد در برابر بهترین بازیکن جهان رو دارید. (هرچند که این احتمال به صفر میل میکنه) پس خوبه که بدونیم شانس فقط نتیجه‌ی اعداد تصادفی و تاس و... نیست. البته مقدار شانس توی یه بازی بستگی به خود بازی و بازیکن هاش هم داره.

* حالا شاید براتون سوال پیش بیاد که چجوری شانس رو توی بازی‌ها اندازه‌گیری کنیم. چند تا مقیاس خوب می تونه اینا باشه:

۱. بهترین بازیکن چند درصد مواقع می‌تونه بدترین بازیکن رو شکست بده؟

۲. مقدار سطح‌های مهارتی که میشه برای بازی تعریف کرد (هر سطح بتونه با شانس بالای 75 درصد سطح پایینیشو شکست بده.)

۳. سیستم سطح‌بندی شطرنج یا ELO که توی خیلی از بازی‌های رقابتی هم استفاده میشه.

تو بازی‌های مسابقه‌ای مثل ماریو کارت (Mario Cart) افراد عقب‌تر معمولا شانس بالاتری برای دریافت قدرت های بهتر رو دارن. تو همچین بازی‌هایی معمولا شانس طرفدار افرادیه که واقعا بهش احتیاج دارن

در بازی‌هایی مثل ماریو کارت (Mario Cart) افراد عقب‌تر  شانس بیش‌تری برای گرفتن تقویت (Power Up) دارند. این موجب می‌شود که افراد تازه‌کار هم شانسی برای رقابت داشته باشند.
در بازی‌هایی مثل ماریو کارت (Mario Cart) افراد عقب‌تر شانس بیش‌تری برای گرفتن تقویت (Power Up) دارند. این موجب می‌شود که افراد تازه‌کار هم شانسی برای رقابت داشته باشند.