معدلم رو چند فروختم؟

روایت دانشجویی که بین کار و تحصیل، اولی را انتخاب کرد

نگارنده: مهدی مصطفوی - ورودی ۱۳۹۸

سلام! من مهدی مصطفوی هستم. ورودی ۹۸ مهندسی کامپیوتر دانشگاه علم و صنعت. از سال ۱۴۰۰ توی دیوار به عنوان کارآموز ‌مهندسی نرم‌افزار مشغول به کار شدم و الان هم تیم‌لیدر یک تیم زیرساختی هستم.

از وقتی وارد کار شدم، خیلی‌ها از من پرسیدن که تعادل بین کار و درس رو چطور مدیریت کردم و من همیشه یک جواب ثابت داشتم؛ نمیشه! توی صحبت‌هایی که با بچه‌ها داشتم همواره یک مثال ثابت می‌زدم و روند زندگی رو به صورت زیر توصیف می‌کردم.



زندگی همیشه برای من سه بخش بوده. بخش اول تفریحاتم بود. وقت گذروندن با خانواده و دوستان همیشه برای من و احتمالاً شما لذت بخش بوده و هست و حذف این قسمت از زندگی من رو تبدیل به یک آدم رباتیک و افسرده می‌کنه. برای همین همواره تلاش کردم این قسمت رو نگه دارم و بهش اهمیت بدم و نذارم توی زندگیم کم‌رنگ بشه. برای من این قسمت از زندگی و انسان‌هایی که باهاشون ارتباط دار مهم‌ترین قسمت خیلی مهمه.

قسمت دیگه اما کاره. من کار رو بیشتر از تحصیل ترجیح میدم. ذاتاً کار هم داخل خودش قطعاً یادگیری با دیدگاه متفاوت‌تری (دیدگاه عملی) داره. من دوست دارم خروجی کارم روی زندگی مردم تأثیر بذاره و این تأثیر رو به چشم خودم ببینم. وقتی توی مترو نشستم و می‌بینم یکی دیوار رو باز کرده و داره ازش استفاده می‌کنه حس خوبی بهم دست می‌ده. گاهی هم باهاشون هم کلام می‌شم و سعی می‌کنم دغدغه‌هاشون رو بفهمم و تأثیر کارم رو بهتر روی جامعه حس کنم. در کنار تمام این قضایا انگیزه‌ی مالی هم برام وجود داشته و داره. توی این سن من هم مثل خیلی‌های دیگه برنامه‌هایی توی ذهنم دارم که نیازه وضعیت مالیم هم متناسب با همین برنامه‌هام باشه. برای همین کار کردن بخش مهمی از زندگی امروز منه.

تحصیل اما از دو رأس دیگه جا مونده. تحصیل برای من هم همیشه ارزشمند بوده و هست و من واقعاً از آموختن لذت می‌برم و تا پایان ترم چهارم واقعاً تلاش کردم تا بتونم به تحصیلاتم هم برسم. از لحظه‌ای که وارد کار شدم؛ ولی این تعادل بهم خورد و من مجبور شدم تحصیل و معدلم رو به کار بفروشم. در واقع اگر این جمله‌ رو بگم که من معدلم رو به پول فروختم جمله‌ی نسبتاً درستیه چون نمودار معدل من دقیقاً از وقتی که سر کار رفتم کاهشی شد. شاید اگر روزهام ۳۰ ساعته بود برای تحصیلاتم هم وقت بیشتری کنار می‌ذاشتم و بابت اینکه این‌قدر از این فضا دور شدم خوشحال نیستم، هرچند بابتش پشیمون هم نیستم.

شاید در انتها سؤال این باشه که اگر برگردم این مسیر رو انتخاب می‌کنم؟ جوابی که بهش می‌دم آره هست! توی این مسیر قطعاً اشتباهاتی داشتم و به طور مثال توی ۳ترم اول می‌تونستم بیشتر روی تحصیل وقت بذارم ولی به دلیل شرایط کرونا این کارو نکردم. اگر برگردم قطعاً این کارو انجام می‌دم ولی بابتش پشیمون نیستم. من حس نمی‌کنم یادگیری رو از دست داده باشم و فقط مدلش برام عوض شده که این مدل برای من حتی گاهی جذاب ترم هست. من همیشه دنبال مسئولیت بودم و ازش استقبال می‌کردم. توی تحصیلات مسئولیت‌های خاصی جلوت وجود نداره و این کار هست که سعی می‌کنه تو رو بیشتر به چالش بکشه. همه‌ی این موارد باعث شده من امروز توی اون رأس‌های مثلث از تحصیلم فاصله بگیرم و مایل بشم به سمت تفریح و کارم. شاید توی زندگی بعدی روی تحصیل بیشتر وقت بذارم!