پرونده ویژه - در جستجوی هیئت علمی!
بررسی پدیدهای که دانشکده را به ویرانی نزدیک میکند
متنی که می خوانید، مطلبی است که با همین نام در شماره دوم نشریه تورینگ (نشریه انجمن علمی دانشکده کامپیوتر دانشگاه علم و صنعت) منتشر شده است.
هشدار! این متن از زاویه دیدِ شخصی نوشته شده است. هر چند در جریان مطالب آن با افراد و صاحب نظرانی صحبت شده، اما در نهایت نظر نویسنده غالب است.
چشمانتان را ببندید و سعی کنید مهم ترین دغدغهها و مشکلاتی که به نظرتان در دانشکده وجود دارد را به خاطر بیاورید. احتمالا چند مورد از این مسائل به ذهنتان آمده باشد: کیفیت پایین ارائه بعضی دروس، به روز نبودن برخی اساتید، کم بودن ظرفیت پروژهی پایانی در فیلدهای پرتقاضا، نرسیدن واحدهای دلخواه و ... . این موضوعات شاید در نگاه اول متفاوت به نظر بیایند، اما در حقیقت همگی از یک جا سرچشمه میگیرند؛ ناتوانی در به روز کردن هیئت علمی...!
داستان از چه قرار است؟
قرار نیست بیانصافی کنیم، دانشکدهی ما اساتید دلسوز و توانا کم ندارد. اما در عین حال نمیتوان انکار کرد که اساتید انگشت شماری هم وجود دارند که در کمال احترام، از نظر علمی یا شاخصهایی مثل انتقال مطلب و بهروز بودن، شایستهی دانشجوهای نخبهای که به اینجا میآیند نیستند. حتی اگر فرض کنیم اینطور نیست و همهی اعضای هیئت علمی از شایستگی مناسب برخوردارند، این حقیقت وجود دارد که تعداد زیادی از ایشان امسال یا سالهای پیشرو بازنشسته خواهند شد. در کنار این موارد، اساتیدی هم داریم که سرشان در پستهای دولتی یا جاهای دیگر شلوغ است و تنها یک اسم از آنها در اینجا وجود دارد.
جدا از همهی موارد بالا، باتوجه به محبوبیت رشتهی کامپیوتر و تعداد زیاد دانشجویان تغییر رشتهای و مهمان و ... ، نیاز به جذب اساتید خصوصا در فیلدهایی که تقاضای آنها بالا رفته است وجود دارد. اما مشکل اینجاست که در دو سال گذشته، دانشکده تنها موفق به جذب سه عضو جدید هیئت علمی شده است که این تعداد حتی بدون در نظر گرفتن کیفیت، از نظر کمّی هم آمار پایینی محسوب می شود.
یک عضو هیئت علمی چگونه جذب می شود؟
برای اینکه درک بهتری از ماجرا داشته باشیم، لازم است بدانیم که فرایند جذب چگونه است. اینطور شروع میشود که اساتید و فعالان آکادمیک، رزومه را به دانشکده ارسال می کنند و درخواست جذب شدن به اینجا را میدهند. بعد از آن، رزومهی آنها توسط دانشکده بررسی میشود و در صورت تایید اولیه، جلسات و بررسیهای بیشتری هم برای جذب عضو جدید صورت میگیرد. در نهایت اگر دانشکده آن فرد را تایید کند، درخواست وارد مرحلهی عبور از فیلترهای هیئت جذب دانشگاه می شود.
حقیقتی تلخ در مورد تعداد درخواستها
درست است که مراحل جذب طولانی و طاقتفرسا هستند، اما اشکال اصلی ماجرا همان ابتدا و در اولین مرحله یعنی درخواست است. طبق گفته دکتر مزینی (رئیس دانشکده)، در شش ماه اخیر تنها چهار نفر درخواست جذب شدن به دانشکدهی ما را داشتهاند! نه تنها این تعداد درخواست بسیار کم است، بلکه همانطور که حدس میزنید هیچکدام از این چهار نفر هم رزومهای درخور دانشکده ما را نداشتهاند و در مراحل ابتدایی رد شدهاند.
سخت گیریهای علموصی، پای ثابت مشکلات
و اما اشکال کار کجاست؟ چرا استادی دانشکدهی ما را برای تدریس انتخاب نمیکند؟ یکی از دلایلی که اصولا به ذهنمان میرسد و همهجا هم هست، میتواند سختگیری زیاد و نوعی از "خاص گزینی" باشد که در علم و صنعت وجود دارد. این سابقه و تصویری که از اینجا در اذهان عمومی وجود دارد، احتمالش زیاد است که افرادی را از تدریس در اینجا منصرف کند. اما این همهی ماجرا نیست و جالب است بدانید که دانشگاههای دولتی دیگر که هم ردهی ما هستند هم تقریبا با مشکل کم بودن درخواست هیئت علمی (شاید فعلا با دوز کمتر) مواجه هستند.
مهاجرت، مثل کوه یخ
کوههای یخی، یک قلهی کوچک بیرون از آب دارند، اما بخش بزرگی از آنها درون آب است و اتفاقا همان هم هست که موجب برخورد و غرق شدن کشتیها میشود. کوه یخ نماد پدیدهای است که وجه پنهانش، بیشتر از آنچه انتظار میرود تاثیرگذار است.
پدیدهی مهاجرت هم تا حدی شبیه کوه یخ است. شاید در چند سال قبل، زمانی که تب مهاجرت بین دانشجوهای ایرانی در حال اوج گرفتن بود، کسی این روزها را نمیدید. روزهایی که در کنار مسئلهی کم شدن نیروی دانشجو و یادگیرنده، حالا نیروی استاد و یاد دهنده هم دچار کمبود شود. اکثریت افرادی که مقاطع ارشد و دکتری را در خارج از کشور میگذرانند، در ادامه هم همانجا میمانند و زندگیشان را با آرامش بیشتری ادامه میدهند و این یک دلیل پررنگ است که در موضوع مورد بحث ما، نمیتوان نادیدهاش گرفت.
ترازوی صنعت سنگینی میکند
و اما یک دلیل تاثیرگذار دیگر این است که در رشتهی کامپیوتر و هر زیر شاخهای از آن که بگویی، فضای صنعتی درآمد بهتری از فضای آکادمیک دارد. کسی که مدرک دکتری دارد و متخصص هم هست، چرا باید کار کردن، لید کردن یا مشاوره دادن به شرکتهای حوزهی تک را رها کند و وقتش را به تدریس در دانشگاه بگذراند؟ آن هم در حالی که درآمدش به شکل قابل توجهی از حقوقی که در شرکت میگیرد کمتر است.
در آخر، چه کار باید کرد؟
به عنوان ایده برای بهتر کردن این اوضاع، می توان به چند مورد اشاره کرد. در سادهترین حالت شاید بشود بودجهی بیشتری به هیئت علمی اختصاص داد بلکه تدریس در دانشگاه برایشان نفع بیشتری داشته باشد. هر چند این اتفاق در عمل خیلی دور به نظر می رسد.
راهحلی دیگر این است که آن تحصیل کردههای متخصصی که در صنعت مشغول هستند، به دانشگاه متصل شوند و به ازای وقتی که برای تدریس میگذارند، در عوض بتوانند نیروهای شرکتشان را از دانشجوها جذب کنند تا این یک معاملهی دو سر برد شود. کاری که خوشبختانه تعدادی از اساتید در دانشکدهی ما انجام می دهند؛ اما نیاز داریم تا اساتید صنعتی بیشتری به اینجا جذب شوند.
به عنوان آخرین پیشنهاد خوب است دانشگاه ها و تصمیم گیران آنها قدر اساتید شایسته را بیشتر از همیشه بدانند؛ حداقل چیزی که در این وضعیت انتظار میرود این است که اساتید توانا و دلسوز بی دلیل کنار گذاشته نشوند!
مطلبی دیگر از این انتشارات
با دکتر مزیّنی، بدونِ ممیزی
مطلبی دیگر از این انتشارات
پروندهی ویژه؛ بالاخره طلایی شدیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماجراهای من و علموص