داستاننویس تماموقت، تجربهنویس (UX writer)، تبلیغنویس (کپیرایتر) پارهوقت | نوشتههای دیگرم در: Https://hmotahari.com
انسان در طراحی تجربه کاربری: دربارۀ آنچه در کنفرانس یوایکس شیراز گفتم+منابع
کمتر از یک ساعت است که از سفر و کنفرانس یو اکس شیراز برگشتهام خانه. معمولاً وقتی از یک رویداد عبور میکنیم و در بستر زمان پیش میرویم، خودمان را قضاوت میکنیم. مثلاً میپرسیم «اگر فلان چیز را گفته بودم بهتر نبود؟» یا «کاش فلان حرف را هم زده بودم» و… از این دست چیزها.
اگر شنوندۀ حرفهایم در کنفرانس یواکس شیراز بوده باشید، این متن برایتان ارزشِ «کاملکننده» دارد. اگر هم در آن نشست حضور نداشتهاید، در ادامه کموبیش متوجه میشوید در شیراز دربارۀ چه موضوعی و با چه رویکردی حرف زدهام.
در لابهلای متن هم سعی میکنم منابعی را که در سخنرانی از آنها وام گرفتهام لینک کنم.
وسواس روی زبان فارسی یا روی اصالت و هویت؟
درست است که در یو ایکس شیراز دربارۀ تسلط بیشتر بر زبان فارسی و بهرهگیری از کلمههای فارسی حرف زدم، اما اصرارِ اصلیام بر مسئله «اصالت» و «هویت» است. با یک مثال سعی میکنم موضوع را شفافتر کنم:
قنات (که در سخنرانیام از آن یاد کردم) یک نمونه از «طراحی» مبتنی بر «نیاز» و «فرهنگ» و «جغرافیا» و «اقتصاد» کاملاً بومی است. در مقابلِ قنات، چاهِ عمیق وجود دارد که از حدود ۵۰ سال پیش در ایران مرسوم شد.
قنات کاملاً متناسب و مناسب جغرافیا و فرهنگ ما بود و با «تفکر روی نیاز بومی» طراحی شده بود. اما چاه عمیق کاملاً وارداتی بود و هیچ تناسبی با ویژگیهای اقلیمی و فرهنگی ما نداشت.
برای اینکه بدانید پدران و اقوام و هموطنانِ ما (یعنی خودِ مردم) با حفر چاههای عمیق چه بلایی سر کشور و من و شما آوردند، توصیه میکنم حتماً حتماً فیلم مستند مادرکشی را تماشا کنید.
اگر در صحبتهایم روی زبان تمرکز بیشتری داشتم به دو دلیل بود:
- کسب و کارِ من نوشتن است و طبیعیست که بیشتر در این زمینه نظر بدهم
- زبان مادرِ تفکر و حرکت فرهنگ است و در عینِ حال بچۀ اجتماع و فرهنگ و اقتصاد هم هست. (عینِ ماجرای مرغ و تخم و مرغ)
مسؤولیت ما در برابر زبان
همانطور که معین فخرآور عزیزم با ساختنِ واژۀ «همآفرینی» در ارائهاش همگی را سر ذوق آورد، معتقدم هر یک از ما در حوزۀ تخصصمان برابر زبان فارسی مسؤولیت داریم.
ما نباید فقط مصرفکننده باشیم و میتوانیم مثلِ نجّارها برای صنعت خودمان واژهسازی کنیم. (کُندهگی، رندهگی، فارسیبُر و… واژههای کاملاً فارسی در کار نجّاری هستند).
بهگواه محاسبههای دکتر حسابی، زبان ما ظرفیت حیرتانگیزی برای خلق واژههای جدید دارد. اگر دایرۀ واژگانمان را گستردهتر کنیم، یقیناً به کشف و خلقهای تازهای میرسیم.
در اینجا بیشتر دربارۀ مسؤولیتمان برابر زبان فارسی توضیح دادهام.
خالق بودن بله، عمله و کارگر بودن نه
یادمان باشد که عمله بودن نه هنر است، نه کنفرانس و نشست و بحث لازم دارد. این خالق بودن و «طراحی» است که نیازمند پرورش تفکر، گسترش بینش و پیدا کردنِ نگرشِ سازنده است. ما برای همین دور هم جمع شدیم.
ما در یوایکس شیراز جمع شدیم تا دربارۀ انسان و چیزی که روی انسان اثر میگذارد حرف بزنیم. چطور ممکن است محصولی برای انسان بسازیم بدون آنکه این موجود را بشناسیم و ابعاد مختلف وجودش (روح و احساسات و بدنش) را در نظر بگیریم؟
نادیده گرفتنِ انسان در طراحی، ناشی از کوتهبینی و تنگنظری است. یک طراح واقعی بدون شناخت انسان و رعایتِ وجودِ انسان دست به خلق نمیزند.
عمله بودن از همه برمیآید. کافیست فن (تکنیک) را یاد بگیریم. در بهترین حالت به ماهرترین فناور (تکنسین) تبدیل میشویم نه یک خالقِ الهامبخش.
ولنگاری زبانی عینِ بیسوادی است، نه باسوادی
قبلتر از این دربارۀ ولنگاری زبانی متنی نوشته بودم. خیلی اوقات میشنوم که میگویند باید جهانی بشویم یا زبان انگلیسی راحتتر است یا با آلودگی زبانی مفهوم را بهتر میرسانیم.
همانطور که در سخنرانی هم گفتم، بهعقیدۀ من اینها همه بهانه است. کسی که زبانِ آلوده دارد و مثلاً میگوید امروز هَپیترم یا میخواهم در فلان مسئله دیپتر بشوم، نه زبان مادریاش را درست بلد است نه زبان انگلیسی را. در هر دو زبان بیسواد است.
مقالۀ جیمز هاربک به ما میگوید برچسبهای ناروایی که به زبان فارسی میچسبانند، در مورد زبان انگلیسی هم کموبیش صادق است.
مسؤولیت من بهعنوانِ نویسنده تجربه کاربری
ممکن است بخواهید به نویسندۀ تجربه کاربری تبدیل شوید یا به چنین فردی در کارتان نیاز پیدا کرده باشید.
من تجربهبرنویس (UX writer) هستم. وقتی میخواهم متنهای یک محصول را خلق کنم، باید به خدمتِ طراح و «اهداف محصول» در بیایم. یعنی چه؟
یعنی باید مناسبترین حجم متن، لحن کلمات و آواها و صورتهای نوشتاری را به کار بگیرم تا کاربر بهسادگی از محصول بهره ببرد. نباید دستوپاگیر باشم. باید طرح را کامل کنم و در صورت لزوم، تشخیص بدهم چطور میتوان از حجم متن کم کرد و کار را سادهتر کرد.
اما اینها کافی نیست. من باید در زمان نوشتن متن تجربه کاربر، کاربرم را بشناسم و متناسب با فرهنگ و ویژگیهای زیستی او دست به انتخاب کلمهها بزنم.
نکات ظریفی دربارۀ نویسندگی تجربۀ کاربر (UX Writing) بهنظرم میرسد که آنها را در اینجا نوشتهام.
در طول ارائهام از تعریف خانم لیزا سانچز (رهبر گروه طراحی دراپباکس و… و بنیانگذار کوکن) بهره بردم که میتوانید آن را در حساب مدیوم ایشان بخوانید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
طراحی تجربهٔ کاربر (UX Design) چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک گردهمایی بهنفع جامعه | شما هم دعوتید
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور برندبوک بسازیم؟