حرکت از نو یک پادکست برای حرکت کردن به سوی موفقیته و در هر قسمت میتونیم به محتوای ارزشمندی دست پیدا کنیم.
پادکست حرکت از نو - قسمت پنجم - رنج
شاید شما هم تا به حال برایتان اتفاق افتاده باشد که به خاطر رنج کشیدن ناامید شده اید و از زندگی خود خسته شده اید. در خود رنج کشیدن زیاد تفسیری نیست اما این که انسان ها به اندازه های مختلف رنج میکشند به آنها فشار می آورد. زنی که کفش ندارد ناله میکند که چرا او کفش ندارد و در همان لحظه کسی دیگر از اینکه پا ندارد در حال گلایه کردن است. رنج های انسان ها متفاوت هستند و هر کس در گلایه های خود میگوید : چرا من.
خوب مطمئنا این موضوعات ذهن شما را نیز درگیر کرده است اما بهتر است این رنج را با همدیگر بیشتر بررسی کنیم. رنج واقعیت غیر قابل انکار جهان است. این که ما چگونه به این موضوع نگاه کنیم خیلی در زندگی ما تاثیر بسزایی دارد. آیا رنج را انکار میکنید؟ یا با آن روبرو میشویم؟ امید واقعی داریم یا امید کاذب؟
بهتر است سخن را با یک افسانه از اساطیر یونان شروع کنیم.
پاندورا (اولین زن جهان) که بهدلیل دزدیده شدن آتش به دست پرومته بخشی از جریمه بشریت محسوب میشد،(پرومته از اجبار با پاندورا نامزد کرده بود). وی جعبهای از زئوس دریافت کرد تا به انسانها هدیه دهد و سفارش کند که هرگز آن را نگشایند؛ ولی پاندورا پس از ازدواج با برادر پرومته، یعنی ایمپتئوس، خود جعبه را گشود و بلاها و شوربختیها از داخل آن سرریز کرده و بر روی زمین پراکنده شدند؛ زمینی که تا آن زمان هیچگونه مشکل و بدبختی نمیشناخت.پس از آن که همه بدی ها شیوع پیدا کرد، تنها امید در جعبه باقی ماند تا تسلای بشر باشد بهگفتهٔ «گیزلا فوکس» این اسطوره در دوران باستان مورد توجه چندانی قرار نگرفت و ابتدا در دوران رنسانس معروفیت یافت. امروزه اصطلاح «جعبه پاندورا» بهعنوان ضرب المثل در رابطه با مواردی استفاده میشود که فلاکتی بیعلاج بهبار آمده باشد
فلاسفه از این افسانه دو برداشت مختلف کردند. دسته اول معتقد بودند که امید مایه تسلا و تسکین رنج انسان ها بود که خدایان در جعبه گذاشته بودند و دسته دوم معتقد بودند که امید خود رنج است و امید باعث میشود انسان بیشتر رنج بکشد. این که کدام دیدگاه درست است میطلبد تا چند کلامی همراه ما باشید.
امید اگر بدون شواهد و واقعیت و بدون تعقل باشد قطعا باعث رنج ماست و میتواند ما را از پای در بیاورد. این امید که گاها همه ما آن را تجربه کرده ایم نوعی خوش بینی خیالی است. کسی که دست نداره و دست هاشو از دست داده نمیتونه یک والیبالیست موفق بشه چرا که اولین پیش نیاز های این ورزش رو نداره. اگر این شخص امید داشته باشد که روزی بلاخره میتواند والیبالیست شود قطعا ضربه روحی شدیدی میخورد.
یک مدل دیگر از امید، امید واقع بینانه است که در عین واقعیت و کمی هم تلخه. امیدی که ما رو تلخ کام میکنه ولی ما رو تسکین میده و باعث میشه بهتر شرایط رو ببینیم. مثل دارویی که تلخه ولی باعث میشه ما تسکین پیدا کنیم.
ما قدرت این رو نداریم که به صورت آگاهانه رنج رو نبینیم و اون رو انکار کنیم چون به صورت ناخودآگاه رنج در زندگیمون وجود داره و ما نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم.
در این که دنیای ما رنج آلوده دلایل زیادی وجود دارد. از نظر دینی و روانشناسی و فلسفه وجود رنج ثابت شده است و جزو لاینفک زندگی ماست. یکی از دلایلی که وجود رنج را برای ما اثبات میکند عدم قطعیت است. ما هیچ گاه نمیتوانیم تضمین کنیم که فردا چه اتفاقی خواهد افتاد. حتی نمیتوانیم 1 ساعت دیگر را پیش بینی کنیم. این یکی از دلایلی است که ما را با رنج عجین میکند.
کسی که امروز انسان شاد و بی آزاری بوده است فردا میتواند یک قاتل باشد و انسانی که عمر خود را در گمراهی بوده در یک شب میتواند انسان خوبی شود. این عدم قطعیت به طرزی زندگی را رنج آلود کرده و از وجه دیگری زندگی را برای ما مرموز و زیبا و پیش بینی ناپذیر کرده است.
دلیل دیگر رنج ناک بودن جهان تخیل ما انسان هاست. ما انسانها یک تفاوت اساسی با بقیه جانداران این سیاره داریم و آن این است که میتوانیم همه چیز را تخیل کنیم. ما میتوانیم عدالت را تخیل کنیم در صورتی که عدالتی وجود ندارد. ما میتوانیم عشق را تخیل کنیم در صورتی که روابطمان در حال فروپاشی و نابودی است. در این که تخیل ما را پیشرفت داده و به اینجا کشانده است شکی نیست، اما همین تخیل اسباب رنج ما را نیز فراهم آورده است.
تخیل برای کمک به تسکین درد های ما خیلی خوب است. شرطی در اینجا هست که اگر آن را رعایت کنیم تخیل به ما کمک میکند تا زندگی بهتری داشته باشیم و آن قبول واقعیت است. تخیل ما باید واقعی باشد. واقعیت جهان را آنگونه که هست ببینیم نه آنگونه که دوست داریم.
نتیجه گیری:
دنیای ما پر از رنج و درد است و قبول این حقیقت نه تنها ما را ناامید نمیکند بلکه امید واقعی را در ما زنده میکند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
پادکست حرکت از نو - قسمت چهارم - سفر قهرمانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اگر بهشتی وجود داشته باشد
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه مسیر خود را پیدا کنیم؟