نرخ تسعیر ارز و مدیریت مسجد نیمه ساخت

?افزایش نرخ تسعیر ارز در وضعیت اقتصادی امروز کشور منو یاد خاطره نماز خواندن در مسجدی نیمه ساز انداخت.چند روز پیش در مسیر برای نماز جماعت به مسجدی بزرگ و کم جمعیت رفتم که با تجربه جالبی روبرو شدم.ویرشت رو بخونید شاید شما هم با من هم نظر بشوید.

وقتی وارد شدم بر تعجب من اضافه شد، همون‌طور که در عکس ها می بینید ستونهای داخل مسجد و کتیبه ها و محراب بصورت کامل کاشی کاری شده بودند، در حالیکه درب ورودی و بقیه محیط بیرون و درون مسجد در وضعیت سفتکاری،کم نور و بی روح بود.اما نکته اینجاست که با پول کاشی کاری داخل تقریبا تمام مسجد تکمیل می شد.

خیلی طول نکشید دلیل این تعارضات رو فهمیدم.مسجد روحانی نداشت و پیرمردی نماز را امامت کرد،صف دوم و سوم نماز این مسجد خالی را صندلی های بزرگ نماز تشکیل داده بود و روی حدود۱۵صندلی موجود پیرمردهایی که بیشترشان، خیلی هم پیر نبودند (حدود۶۰ساله) نشسته بودند، جوانی در مسجد ندیدم.

در کنار من مردی حدودا ۴۰ ساله و پسرش که ۷یا ۸ ساله می خورد نشسته بود، در طول نماز مغرب وقتی پسر بچه با صدای بلند شروع به خندیدن کرد متوجه رفتارهای غیر معمول او شدم ، بعد از نماز مشخص شد پسر بچه اوتیسم دارد ولی نکته اینجا بود که بلافاصله بعد از تمام شدن نماز یکی از همان عزیزان سالمند در حالتی مالک گونه با صدایی بلند شروع به پرخاشگری به پدر این پسر کرد که متوجه نشدم چی خواندم و از این حرفا، پدر بیچاره با چهره‌ای برافروخته و پر از غم فقط یک کلام گفت که دست خودش نیست و بعد نماز عشا را با غم و خشمی عمیق فردی خواند و رفت.نماز عشا را خواندم و موقع خروج از مسجد دوباره از بیرون به این مسجد عجیب نگاه کردم.

تازه متوجه شدم که این مسجد اتفاقا پولدار هم باید باشد چرا که زیر زمین بزرگ و یک مغازه آن در منطقه ای گران اجاره داده شده بود.اینجا بود که یاد مدل مدیریت اقتصاد کشور افتادم، شیوه ای که نتیجه آن شده توسعه نامتوازن،هزینه در محل نامناسب برای رضایت اقلیت پر مدعای پر سر و صدا، بدون توجه به مستضعفین واقعی.

عده ای از مالکان و سهامداران بزرگ که تا حلقوم از منافع ملت خورده اند وقتی سهام اونها در بورس قرمز است با صدای بلند شروع به فریاد می کنند و با زد و بند حرف خود را به کرسی می نشانند و مثل این مسجد ستون و صندلی ها را پر زرق و برق می کنند ولی محیط کلی اقتصاد را تاریک و نیمه ویرانه می سازند.