دانشجوی کامپیوتر، علاقهمند به سینمای کلاسیک
در باب کوتاهنویسی یا ایجاز
به نظرم این موضوع میتونه شروع خوبی برای نوشتن من در این سایت باشه، چون هم یکی از دغدغههای جدی من بوده و هم اینکه میتونه نشون دهندهی این باشه که این نویسنده احتمالا اگر خواست به نوشتن ادامه بده سبک نویسندگیش به چه شکل خواهد بود.
تعداد بسیار زیادی از دفعات بوده که کتاب یا مقالهای رو خوندم و بعدش این احساس بهم دست داده که تمام آوردهی این نوشته برای من رو میشد تو یکدهم این زمان به دست آورد. خیلی کم بودن کتابهایی که واقعا هر پاراگراف اونها حاوی یه مطلب جدید بوده و نمیشده به این سادگی حتی از یک پاراگرافش هم عبور کرد. البته به نظرم باید رمانها رو از این مقوله جدا کرد. وقتی رمان میخوانیم، اگر نویسنده کاردرست باشد، هر خطی از رمان باید در تولید حس خوب به ما کمک کند. روی سخنم بیشتر به کتابهای تحلیلی و آموزشی مانند حوزههای روانشناسی و مدیریت و ... است.
برای مثال الان مدتی هست که باید مقالهای رو آماده کنم که مرتبط به رشتهی تحصیلیم میشه. اما هر موقع میرم سراغش به شدت بیحوصله میشم چون برای آماده کردن مقاله باید کلی مطالب تکراری بنویسم. همون حسی که موقع خوندن اکثر کتابها دارم رو اینجا به شکلی دیگه تجربش میکنم. خودم کاملا آگاهم که تمام کارهای جدیدی که در این پژوهش انجام دادم رو میشه نهایتا در دو صفحه به نحو کاملی توضیح داد. اما به خاطر قالب مقاله و عرف پژوهشی باید دوباره خیلی از مطالب تکراری رو نوشت.
تا حالا به خبرهایی که در سایتها منتشر میشه دقت کردید؟ به نظرم متن همهی اخبار رو میشه حداقل به نصف کاهش داد. یک مثال از دنیای ورزش براتون میزنم. خبر انتقال رونالدو از رئال به یوونتوس. تمام متن این خبر از نظر من میتونه نهایتا سه خط باشه:
به گزارش فلانی، رونالدو که بعد از فینال لیگ قهرمانان گفته بود باید برای ماندن در رئال باید فکر کند تصمیمش را گرفت و از مسئولان باشگاه خواست تا با انتقالش به باشگاه یوونتوس با مبلغ فلان میلیون یورو موافقت کنند. اقای فلانی، رئیس باشگاه هم گفت باشه و شنبه رونالدو در یوونتوس خواهد بود.
اما وقتی خبرگزاری یا سایتی قصد گزارش این خبر رو داره از سالهای خوب رونالدو در دوران نوجوانی شروع میکنه و بعد به درخشش او در منچستر یونایتد میپردازه تا بعد از حدود چهار پاراگراف به موضوع اصلی که انتقال رونالدو به یوونتوس هست برسه. بعد هم که موضوع رو مطرح میکنه، گمانهزنیها برای نحوهی استقبال هواداران یوونتوس از او در ورزشگاه و رفتار همتیمیهای جدیدش با او شروع میشه که به نظرم همه باد هواست!
یکی از نویسندههای بزرگ تاریخ، ارنست همینگوی، به شدت طرفدار کوتاهنویسی و ایجاز بوده. حتی این نوع نوشتن رو در داستانهاش هم دخالت میداده از توضیح جزئیات اضافی در داستانهایش پرهیز میکرده. انتقال خبرها در زمان جنگ از طریق تلگراف با کمترین کلمات ممکن او رو به وجد میاورده. شاید اگر الان در قید حیات بود از توئیتر استقبال میکرد. چون مبنای توئیتر کوتاهنویسی است. استاد نجف دریابندری در مقدمهی کتاب «پیرمرد و دریا»، یکی از داستان ماندگار تاریخ، به تفصیل به شرح عقاید همینگوی پرداخته. شاید توضیح کوتاهی در باب تفکرات او موضوع مناسبی برای نوشتهی بعدی باشد.
لطفا بیرحمانه نقد کنید :)
پایان
مطلبی دیگر از این انتشارات
قیژ قیژ مفصل های آدم آهنی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا باید دهه۶۰ را دهه اوج موسیقی کلاسیک ایرانی بدانیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
درباره هنگدرام؛ هنگدرام ساز گرانیست به هرکس ندهند!