چالش نوشتن بلندترین شب سال…

تا به حال دقت کرده‌اید که هر یک از ما بعد از یک تجربه مشترک، یک دیدار دوستانه و یا یک جشن خانوادگی چه احساسات و خاطرات متفاوت و منحصر به فردی را نسبت به دیگری در ذهن خود به یادگار نگه می‌دارد؟

مثلا همین یلدا…


یلدا برای تو می‌تواند دختر جوانی باشد که وسط کتاب‌های تستی خود نشسته و با خودش عهد کرده که تا خودِ خودِ خودِ صبح کنکور بخواند، اما حالا دلش غنج می‌زند برای یک ساعت دور شدن از آن حال و هوا؛ اما….

یلدا برای تو می‌تواند پسر جوانی باشید که تمام شیرینی فروشی‌های شهر را زیر و رو کرده تا بزرگترین کیک دنیا را پیدا کند و به همه‌ی هم‌اتاقی‌هایِ خود در خوابگاه بگوید بالاخره بله را گرفته، اما چیزی بیشتر از یک جعبه کیک یزدی نصیبش نشده…

یلدا برای تو می‌تواند دختری باشد که در میان جمع خانواده‌ خود، به سرباز تنها مانده در زیر برف بالای برجک نگهبانی پادگان ۰۳ عجب‌شیر که به هزار بدبختی و ترس گوشی‌‌اش را همراه خود برده، مدام پیام می‌دهد تا بداند در تاریک‌ترین شب سال هم تنهایش نمی‌گذارد…

یلدا برای تو می‌تواند پدری باشد که پشت در اتاق زایمان یک لنگه پا ایستاده و ماما با خنده به او می‌گوید: «بچه سرتقِ شما تا صبح به دنیا نمی‌آید!» و او طاقت یک دقیقه بیشترِ این شب را هم ندارد…

یلدا برای تو می‌تواند مادری باشد که کنار وب کم بعد از سال‌ها، سر سفره نصفه نیمه‌ی چله‌ای خود، در کنار دختر و نوه‌هایش در آن سر دنیا، نشسته و برایشان حافظ می‌خواند…

یلدا برای تو می‌تواند پیرمردی باشد که کنار سنگ قبرِ تازه گذاشته همسرش، سفره شب چله‌اش را پهن کرده تا بعد از چهل و هشت سال زندگی مشترک، در تاریکترینِ شب‌ها هم تنهایش نمی‌گذارد…




یلدا پر از آیین و رسوم است، اما در این میان، زیباترین بخش شبِ یلدا خاطرات و داستان‌‌هایی است که برای یکدیگر بازگو می‌کنیم. چیزی که همه را سر یک سفره جمع می‌کند و آجیل را خوشمزه‌تر و هندوانه را شیرین‌تر می‌کند، خاطراتی است که بازگو می‌شود و می‌شنویم.

این خاطرات، ژنتیک رفتار ما هستند. این خاطرات هستند که ما را به ما بدل می‌کنند، این خاطرات هستند که انتخا‌ب‌های ما را معنا می‌بخشند، این خاطرات هستند که گفتار ما، عشق ما، کار ما را شکل می‌دهند.

نوشتن خاطرات، مروری است بر گذشته، برای رنگ زدن آینده‌…

و چه زمانی بهتر از طولانی‌ترینِ شب‌ها؟

یلدا، این بلندترین شبِ سال!


حالا، چند سالی است که خانواده‌ها کوچکتر شده‌ و فاصله‌ها بیشتر...

یک نفرمان پشت میز دارد کد می‌زند، دیگری آن سر دنیا عکس‌های دوستانش را از پس موبایل نگاه می‌کند و دیگری سفره یک نفره‌اش را با هزار رنگ زیباتر می‌کند تا تنهایی را پس بزند.

اما امسال می‌خواهیم نزدیک‌تر و صمیمی‌تر خاطراتی را بنویسیم و بخوانیم که یلدا را برای ما، یلدا می‌کند.


خاطرات خود از شب یلدا را با تگ یلدا در ویرگول بنویسید و پای خاطرات بقیه بنشینید.