ویرگولیسم

چه خوش باشَد آنکه هَمیشه مَحَلی برای نِوشتَن داشته باشیم...

گُذَشته ها که قَلَم، نِی بود و کاغَذ، پوستی! امّا آنچه بود و آنچه اَز آن ماند هَنوز هَم طَراوت و تازگی دارَد، که از ادبیّاتش هَرچه مَن گویم کَم اَست...
چه خوش گُفت فردوسی پاک زاد که گُفته هایَش سینه به سینه نَقل گَشت و به ما رسید...

وَ چه خوش گُفتَند شاعِران و نویسَندِگان ما که هَرچه گُفتَند و نِوشتَند حَق بود و راست!

می گویَند عَصر ارتباطات اَست(!) دُرُست هَم می گویَند چه بِسیار اِمروزه جایی که بِتَوانی ذِهنِ مُشَوَّشَت را با دیگَران به اِشتِراک بُگذاری! اَما دَریغ اَز جایی که بِتَوانی دور اَز زَرق و بَرقَش بِنِویسی! فَقَط بِنِویسی و فَقَط بِخوانَند آنان که می خوانَند (!)

ویرگول را مَجالی یافتَم تا بِتَوان دَر آن نِوِشت برای نِوِشتَن! خواند بَرای خواندَن! و بود برای ماندَن!

چه خوش قَلَم و کاغذی که ریشه در هَمین ایران خودِمان دارد و چه زنده باد یاد سومِریانی که پُختَند اَوَلین کاغَذِ گِلیِ زَمان را، وَ یافتَند خَطی برای نِوِشتَنِمان؛ تا بِنویسَند و بِنِویسیم آنچه می اَندیشیم.

#ویرگولیسم یَعنی مَکث کوتاهی بَرای نِوِشتَن آنچه فِکر می کُنیم و دِرَنگ‌نمایی بَرای خواندن آنچه دیگَران می اَندیشَند ;)