چگونه یک متن مزخرف بنویسیم!؟

کلمه مزخرف، دارای دو معنای متفاوت است. یکی همان معنای مصطلح که بار منفی دارد. اما وقتی به لغتنامه مراجعه می‌کنیم با معنایی مثبت نیز مواجه می‌شویم: مزخرف یعنی زراندود، آراسته و آرایش شده. حالا اینکه چرا این واژه بار منفی پیدا کرده است، جای سخنش اکنون نیست. اما اینکه چگونه یک متن مزخرف، به معنای آراسته بنویسیم، موضوع مقاله این شماره است.

این مقاله در شماه 415 مجله موفقیت به چاپ رسیده است
این مقاله در شماه 415 مجله موفقیت به چاپ رسیده است


1- مخاطب را مشخص کنیم

هر محتوایی اعم از متن، ویدئو، تصویر و ... زمانی معنا پیدا می‌کند که مخاطب آن شناسایی شده باشد. باید بدانیم متن را برای چه کسی یا چه کسانی می‌نویسیم. حدودی از سطح سواد و موقعیت اجتماعی و حتی سن مخاطب را باید شناسایی کنیم.

نمی‌توان متن را برای همه نوشت. سلایق آدم‌ها در برابر یک محتوا متفاوت است. گاهی چیزی که عده‌ای را به وجد می‌آورد، دیگران را آزرده می‌کند.


2- برای متن خود، نقشه راه داشته باشیم

یک متن، با یک هدف مشخص، حتما نقشه‌ی راه می‌خواهد. باید بدانیم از چه نقطه‌ای می‌خواهیم شروع کنیم و به چه نقاطی برسیم. باید بدانیم بعد از خواندن متن، خواننده چه اطلاعاتی دریافت می‌کند و چه حسی نسبت به آن مطالب خواهد داشت. باید بدانیم، چه چیزهایی را نمی‌خواهیم مطرح کنیم و چه موضوعاتی را مطرح خواهیم کرد. قبل از نوشتن متن، همه‌ی این‌ها باید مکتوب بشوند. این کار، هم به انسجام ذهن کمک می‌کند و هم به نگارش مقاله. نقشه‌ی راه، دوباره‌کاری‌ها و اصلاحات مکرر را کاهش می‌دهد و سرعت نگارش متن اصلی را بالا می‌برد.

مزخرف همیشه چیز بدی نیست!
مزخرف همیشه چیز بدی نیست!


3- با خواننده دوست باشیم.

خُب می‌خواهیم وارد نگارش بشویم. قبل از هرچیز باید با مخاطب خود دوست باشیم؛ یک دوست مهربان.

اولین گام در این دوستی، آن است که خواننده از متن ما زجر نکشد! جملات باید کوتاه باشند. هرچه کوتاهتر، بهتر. یادمان باشد جملات به هم ربط داشته باشند. مثل حلقه‌های یک زنجیر یکدیگر را دنبال کنند. کاری کنیم که خواننده از خواندن متن ما لذت ببرد. اما چگونه؟ بهترین راه این است که بعد از نوشتن متن، خودمان را جای مخاطب بگذاریم و چندبار آن را بخوانیم.

یادمان باشد که او از ذهن ما خبر ندارد. تنها راه ارتباط ما با خواننده، همین کلمات و جملات هستند. پس اشک او را درنیاوریم و کوتاه و واضح سخن بگوئیم. راستی! علامتگذاری مثل نقطه، ویرگول و ... را فراموش نکنیم.

4- مقدمه‌، مقدمه، مقدمه

متنی که مقدمه ندارد، مثل دیداری است که «سلام و خوش آمدگویی» ندارد. خواننده باید بداند که قرار است چه چیزی را بخواند. چه بسا بعد از خواندن مقدمه، بفهمد به موضوع علاقه‌ای ندارد. در این صورت دیگر وقتی برای خواندن مقاله نمی‌گذارد. این سه عنصر را در نظر داشته باشیم: «متن» یک نوع محصول است. «خواننده» مشتری ماست و معرفی محصول در «مقدمه» شکل می‌گیرد. البته در مقالات حرفه‌ای، بار این مسئولیت به دوش «چکیده‌ی مقاله» است. اما در مقالات ژورنالیستی یا مطالب تهیه شده برای شبکه‌های اجتماعی، مقدمه می‌تواند این جایگاه را داشته باشد.


5- پاراگراف‌بندی را رعایت کنیم

یک متن یا مقاله در چند پاراگراف ساخته می‌شود. هر پاراگراف خودش به تنهایی یک مقاله و حاوی یک پیام مشخص و دقیق است. اولین خط پاراگراف، مثل همان مقدمه می‌ماند. در اولین خط مشخص می‌کنیم که در خطوط بعد، چه توضیحاتی می‌خواهیم ارائه کنیم.

البته در مطبوعات و روزنامه‌ها، به دلیل محدودیت کاغذ، پاراگراف از جهت بصری جایگاه ویژه‌ای ندارد. اما در اصل، دارای یک هویت مستقل است.

6- از اضافه‌گویی فرار کنیم

برخی متن‌ها، از مسیر خودشان منحرف می‌شوند. حرف‌های اضافه‌ای را مطرح می‌کنند که ربطی به اصل موضوع ندارد. گاهی نویسنده برای نشان دادن جایگاه یا سواد خود، ذهن خواننده را از این سو به آن سو می‌کشاند. باید از این کار پرهیز کنیم. یک متن کوتاه و تاثیرگذار، اثر بهتری دارد تا یک بیانیه‌ی بلند و زجرآور!

7- نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

در نهایت باید به خواننده کمک کنیم تا نتیجه‌گیری لازم را از متن داشته باشد. این مهم، با ارائه‌ی جمع‌بندی صورت می‌پذیرد. در این مرحله، ضمن یادآوری نکات کلیدی، نتایج حاصل از آنها را با بیان دیگری ارائه می‌کنیم.

جمع بندی، یکی از نقاط اتصال ذهن خواننده با نویسنده است. جایی است که روی میزان رضایتمندی خواننده (یا همان مشتری) از متن (یا همان محصول) تاثیر می‌گذارد.


جمع بندی در مورد همین مقاله، بر این امر استوار است که: مخاطب‌محوری، در یک محتوای از پیش طراحی شده و کوتاه و مفید شکل می‌گیرد. در کنار آن، توجه به نقشه‌ی راه و مقدمه و پاراگراف‌نویسی می‌تواند یک متن خوب را به خواننده تقدیم کند. خواننده‌ای که از قبل او را شناسایی و انتخاب کرده‌ایم.