دلایل شکست کسب و کار

شکست چیزی است و فروپاشی چیز دیگری است
شکست چیزی است و فروپاشی چیز دیگری است


درباره شکست کسب و کار بیشتر بدانید - و چگونه از آن اجتناب کنید. غیر از شما که صاحب کار هستید، ممکن است عوامل بیرونی زیادی بر کسب و کار شما تاثیر گذاشته و باعث شکست شما شوند، اما عواقب آن تنها گریبان شما را خواهد گرفت.

آیا مشکلات باعث شکست می شوند؟ بله و خیر ، بله آنرا خودتان می دانید و خیر آنست که، شما باید چاره ای برای مشکلات پیدا می کردید، پس وجود مشکلات عامل شکست نیست، بلکه توانایی افراد در حل مشکلات عاملی موثر است.

باور من آن است که قبول شکست، ما را از هزینه های زندگی نجات نمی دهد، بدترین چیز آنست که من و شما در شان خود زندگی نکنیم، آن موقعه همه چیز سیاه و همه کس دشمن خواهد شد.




اگر در حال راه اندازی یک کسب و کار هستید، ممکن است تعجب کنید که چه تعداد از کسب و کارها در کوتاه مدت یا بلند مدت شکست می خورند. متأسفانه، شکست کسب و کار رایج است: حدود 20 درصد از کسب و کارهای کوچک در سال اول شکست می خورند و 96 درصد از کسب و کارها در یک دوره زمانی 10 ساله با شکست مواجه می شوند. در مورد 4 درصد باقی مانده، لزوماً به این معنی نیست که آنها موفق می شوند - به این معنی است که آنها زنده مانده اند.

پس چرا کسب و کارها شکست می خورند؟ چه چیزی باعث می شود یک کارآفرین موفق شود در حالی که دیگری شکست تجاری را تجربه می کند؟ این به ترکیبی از آمادگی، استراتژی ها و دانش می رسد.




1. نداشتن یک طرح تجاری مؤثر

اگر یک طرح تجاری موثر نداشته باشید، نمی توانید دیدگاه خود را به درستی به تیم خود منتقل کنید. تونی رابینز نه تنها از داشتن یک طرح کسب و کار، بلکه داشتن یک نقشه تجاری برای کارآفرینان برای ارتقای کسب و کارهای کوچک خود به سطح بعدی حمایت می کند. نقشه کسب و کار شما به شما کمک می کند تا بر مراحل حیاتی چرخه تجاری، مانند مقیاس بندی، تسلط پیدا کنید. رشد انفجاری می‌تواند وسوسه‌انگیز باشد، اما عدم مقیاس‌بندی به شیوه‌ای آگاهانه یکی از بزرگترین دلایل شکست کسب‌وکارها است – شما باید تعادل مناسبی بین رشد و زیرساخت ایجاد کنید.

صاحبان مشاغل موفق چشم انداز روشنی از هدف و ماموریت خود دارند. چشم انداز شما به عنوان یک نقشه راه عمل می کند تا به شما کمک کند ببینید امروز کجا هستید در رابطه با جایی که می خواهید فردا باشید. طرح کسب و کار شما به عنوان مکانیزمی عمل می کند که شما را به آنجا می رساند.
بدون طرح تجاری
طرح کسب و کار شما استراتژی شماست. این اطلاعات به جزییات جایگاه کسب و کار و بازار هدف، برنامه بازاریابی، پیش بینی های مالی، کارکنان و ویژگی های محصولات یا خدمات شما می پردازد. این طرح کسب و کار شماست که استراتژی های مورد نیاز شما را ارائه می کند تا شما را از جایی که امروز هستید به جایی که می خواهید باشید، برساند. اگر برنامه ای برای دنبال کردن نداشته باشید، شانس شما برای دستیابی به موفقیت بسیار کاهش می یابد. برنامه ها راهی برای تبدیل شدن به واقعیت دارند. برنامه خود را با دقت طراحی کنید و از آن برای هدایت پیشرفت خود در آینده استفاده کنید.


2. در اولویت قرار ندادن مشتری

یکی از مهمترین دلایل شکست کسب و کارها این است که آنها به جای مشتری، عاشق محصول خود می شوند. برای دور زدن شکست تجاری، عاشق مشتری خود شوید و هر راهی را که می توانید نیازهای او را برآورده کنید، بیابید. آنچه را که آنها می خواهند، نیاز دارند و در صورت امکان، آنچه را که ممکن است ندانند هنوز نیاز دارند را پیش بینی کنید. مشتری خود را به یک طرفدار پرخاشگر تبدیل کنید - کسی که در مورد محصول یا خدمات یا شرکت شما به همه بگوید. هنگامی که درک کردید که زندگی مشتری شما زندگی کسب و کار شماست، می توانید واقعاً تصور کنید که چگونه می توانید موفق شوید.

وابستگی بیش از حد به چند مشتری بزرگ
وابستگی بیش از حد به چند مشتری بزرگ به راحتی می تواند منجر به شکست کسب و کار شود اگر یکی از آنها به طور ناگهانی از آن خارج شود - هم جریان نقدی و هم سود در نهایت ضربه خواهد خورد. وسوسه می تواند ارائه تخفیف به آن مشتری باشد. با این حال، این تنها منجر به حاشیه های ضعیف در طولانی مدت خواهد شد. با افزایش پایگاه مشتری، تنوع بخشیدن به سبد محصولات و تشویق مشتریان خود به امضای قرارداد با یک دوره اطلاع رسانی معقول، ریسک خود را به حداقل برسانید.


3. عدم استخدام افراد مناسب

این بزرگترین مشکل ایرانی جماعت هست، کار تیمی را بلد نیستیم و آنرا در اولویت قرار نمی دهیم .استخدام افراد مناسب تقریباً در هر زمینه ای از تجارت شما تأثیر زیادی دارد. یکی از بارزترین نمونه ها فروش است: اگر فروش کافی نداشته باشید، نمی توانید به تیم یا خودتان پول بدهید و نمی توانید رشد کنید. فروشندگان مطمئن کلید افزایش فروش هستند. همچنین شگفت‌انگیز است که چگونه بسیاری از کسب‌وکارها به دلیل سوء مدیریت موجودی شکست می‌خورند. استخدام فردی که در مدیریت موجودی یا استفاده از یک نرم افزار مدیریت موجودی خوب مهارت دارد، راهی آسان برای حل این مشکل است.




4. این کار را خودتان انجام دهید

بله، شما یک کارآفرین هستید، اما این بدان معنا نیست که باید همه کارها را به تنهایی انجام دهید. یک کسب و کار به اندازه روانشناسی رهبرش قوی است – و توانایی رها کردن و اعتماد به دیگران یک ویژگی اساسی رهبری است. اگر نیاز به کنترل همه چیز دارید، به احتمال زیاد در دراز مدت موفق نخواهید شد. تفویض اختیار یک مهارت برتر برای مدیریت موثر یک کسب و کار است: به شما کمک می کند زمان خود را مدیریت کنید، انرژی خود را روی چیزهایی متمرکز کنید که بیشترین اهمیت را دارند و رهبران بالقوه آینده و آینده را در شرکت خود شناسایی کنید.

محصولات را که تحویل گرفتم، دیدم برخی ایراد دارند، به شرکت فروشنده مراجعه کرده و اصرار داشتم که تنها می خواهم با مدیر عامل آنجا صحبت کنم. ایشان من را پذیرفت و بعد از احوالپرسی و اطمینان از آنکه شرکتشان مراقب مشتریان خود هست، و بخش رضایت مشتریان دارند که مشکلات را حل می کنند و گفت : "من کمک زیادی در مورد کارهای روزمره نمی توانم بکنم، من تنها وظیفه راهبری و پیشبینی سالهای بعد را به عهده دارم"




5. عدم انعطاف پذیری

ناتوانی در سازگاری با بازار در حال تغییر. کارآفرینانی که عاشق یک خدمت یا محصول می شوند و از تغییر جهت خودداری می کنند در صورت تقاضای بازار، احتمالاً شکست می خورند. کلید موفقیت بلندمدت - در تجارت و زندگی - انعطاف پذیری و تمایل به چرخش در مواقع ضروری است.




6. فقدان نوآوری

پیتر دراکر و جی آبراهام، از بزرگ‌ترین ذهن‌های تجاری عصر ما، معتقدند که شکست کسب‌وکار - و موفقیت - همه با دو عامل کلیدی شروع می‌شوند: نوآوری و بازاریابی. نوآوری به معنای یافتن راهی بهتر برای برآورده کردن نیازهای مشتریان خود نسبت به دیگران است. هر کسی می تواند برای مدتی پول دربیاورد. اما اگر می‌خواهید موفق شوید و این موفقیت را در طول سال‌ها و دهه‌ها حفظ کنید - اگر می‌خواهید یک برند بسازید - باید راهی برای اضافه کردن ارزش بیشتر از هر کس دیگری در بازی پیدا کنید. و این ناشی از نوآوری مداوم است.




7. درک نکردن صنعت خود

این یکی از عوامل محرکی است که باعث می شود کسب و کارها در نوآوری شکست بخورند. برخی از صنایع به نوآوری بیشتری نیاز دارند، در حالی که برخی دیگر ممکن است چرخه عمر محصول متفاوتی داشته باشند. صنعت فناوری را در نظر بگیرید. چرخه عمر یک محصول متوسط ​​حدود شش ماه است. و در برخی بخش‌ها، مانند کسب‌وکار اپلیکیشن، فقط یک ماه است. مردم انتظار نوآوری و بهبود مستمر دارند، و اگر شما آن را به آنها ارائه ندهید، شخص دیگری این کار را خواهد کرد. این دنیای متفاوتی است که ما امروز در آن زندگی می کنیم، جایی که تنها ثابت آن تغییر است. و اگر جلوتر نمانید، عقب افتاده اید.

یکی از رایج ترین دلایل شکست کسب و کار ناشی از داشتن جایگاه نامناسب است. اگر سعی کنید تجارت خود را برای همه جذاب کنید، در نهایت برای هیچکس جذاب نخواهد بود.
بهتر است تخصص داشته باشید. هرچه بازار شما محدودتر باشد، شانس شما برای صحبت با افرادی که می خواهید به آنها خدمت کنید، بیشتر می شود. خود را به عنوان یک متخصص در یک تخصص بازاریابی کنید و در عین حال خود را در بازار باریکی که می‌تواند بیشترین بهره را از خدمات شما ببرید، نشان دهید.

8. ترس از شکست کسب و کار

شکست کسب و کار یکی از ترس های اصلی، اگر نگوییم بزرگترین، هر صاحب کسب و کاری است. اگر این ترس نبود، ما حتی نمی‌پرسیدیم: «چرا کسب‌وکارها شکست می‌خورند؟» با این حال، زمانی که مهارت‌های کارآفرینی و مدیریتی خود را توسعه می‌دهید، متوجه می‌شوید که یکی از بزرگترین دارایی‌های شما در اداره یک تجارت موفق

ترس شما از شکست کسب و کار بدون به حداقل رساندن اعتبار ترس های خود، باید بیاموزید که شکست کسب و کار را به عنوان یک فرصت یادگیری به جای یک مانع غیرقابل عبور ببینید.

گاهی ما تنها فکر می کنیم که به آخر کار رسیده ایم و از سر ترس رها می کنیم.

لطفا پیش از موعد شکست را نپذیرید!



9. طرز فکر اشتباه

یکی از فلسفه های اصلی تونی رابینز این است که ذهنیت ما واقعیت های ما را ایجاد می کند. آنچه ما باور داریم بر آنچه می توانیم به دست آوریم تأثیر می گذارد. به‌عنوان کارآفرین، وقتی استراتژی‌هایی را برای تبدیل شکست کسب‌وکار به موفقیت می‌پذیریم، ذهنیت خود را از طرز فکر شکست به توانمندسازی تبدیل می‌کنیم. و هنگامی که ما قدرت می گیریم، یک کسب و کار شکست خورده فصل پایانی داستان ما نیست. این تنها آغاز است اجازه ندهید باورهای محدود کننده شما را ناامید کند. در عوض، در جستجوی موفقیت گرسنه بمانید. گرسنگی شما الهام بخش شما خواهد شد و در نهایت نتیجه خواهد داد.




10. فقدان بینایی

جی آبراهام، مرشد بازاریابی، این سوال را درک می کند که چرا کسب و کارها شکست می خورند. این یک طرز فکر با سرعت بالا و اهرم بالا است که صاحبان مشاغل را برای حرکت در دریاهای همیشه در حال تغییر تجارت آماده می کند. به جای تطبیق رویاهای خود با اقتصاد، باید اهداف خود را مستقل از شرایط تعیین کنید و به آنها برسید. چگونه می توانید این کار را انجام دهید؟ با درک این موضوع که موفقیت تجاری به وفاداری به یک چشم انداز بستگی دارد.



11. فقدان اشتیاق

یک طرز فکر مبتنی بر اشتیاق به شما امکان می دهد در تقویت اخلاق و اعتقادات خود پافشاری کنید و در عین حال از همه دلایل شکست کسب و کارها درس بگیرید. با پایبندی به علایق خود، می توانید شرایط خود را به وضوح ببینید - موارد مثبت و منفی. با این سطح تمرکز، انگیزه ای غیرقابل توقف برای دستیابی به اهداف خود ایجاد می کنید. این تمرکز به شما امکان می‌دهد ریسک کنید و اذعان کنید که احساس شکست و شکست نه از شرایط، بلکه از احساس گیر کردن در وضعیت موجود ناشی می‌شود. گیر نکنید - ادامه دهید.

عدم ثبات
اگر واقعاً خواهان موفقیت تجاری هستید، اقدام مداوم یکی از مهم ترین عادت هایی است که باید آن را پرورش دهید. شما باید برای بلندمدت متعهد باشید، زیرا ساختن کسب و کارتان زمان بر است. شما باید به کار بیفتید. سخاوت یکی از ویژگی های هر کارآفرین موفق است.
هر روز، خود را متعهد به انجام یک عمل کنید


12. استراتژی های بازاریابی ناکارآمد

این تخصص من است، و در مشتریان خود بسیاری را دیده ام که با یک تصمیم خوب تغییرات شگرفی را در کسب و کار خود جاری کرده اند و آن تغییرات باعث شکوفائی کسب و کار و حتی شخصیت آنها شده است و از فرد معمولی تبدیل به یک کارآفرین موفق شده اند. هیچ کس درب دفتر ما را نخواهد زد و از ما چیزی نخواهد خرید، مگر آنکه ما کاری بکنیم و راهی برای بازاریابی کالاهای خود پیدا نکنیم .
چه شرکت شما بزرگ باشد یا کوچک، بازاریابی گام مهم بعدی است. چرا کسب و کارها در عملیات خود شکست می خورند؟ اگر نمی توانید راهی برای بازاریابی محصول یا خدمات خود بیابید، در آن صورت کسب و کار شما به سختی ادامه خواهد شد. زیرا حقیقت این است که شما می‌توانید نوآورانه‌ترین محصول یا خدمات را داشته باشید، اما بهترین محصول همیشه برنده نمی‌شود. آیا فکر می کنید مک دونالد بهترین برگر را دارد؟ احتمالا نه. اما استراتژی های بازاریابی آنها درجه یک است.

بدون برنامه بازاریابی
یک طرح بازاریابی، مراحلی را که قصد دارید برای فروش محصول یا خدمات خود بردارید، مشخص می کند. به عنوان یکی از اجزای طرح کسب و کار کلی، جایگاه شما و استراتژی های بازاریابی را که برای رسیدن به بازار هدف خود به کار می گیرید، مشخص می کند.
شما باید یک برنامه بازاریابی تعریف شده داشته باشید که نحوه برنامه ریزی شما برای دستیابی به مخاطبان هدف را مشخص کند. همچنین باید بودجه بازاریابی و روشی برای محاسبه بازگشت سرمایه خود برای هر روش بازاریابی بکار گرفته شده داشته باشید.

برنامه ریزی بد و فقدان استراتژی
"شکست در برنامه ریزی، برنامه ریزی برای شکست است" - جالب اما واقعی. خیلی ساده، برنامه ریزی بلند مدت کلید موفقیت هر کسب و کاری است. هنگام ترسیم رشد تجارت خود، صاحب کسب و کار باید تحقیقات بازار را انجام دهد تا مشخص کند مشتریانش چه کسانی هستند و به چه چیزی نیاز دارند. آنها همچنین باید رقبای خود را بشناسند و در مورد روندها فعال باشند تا از عقب ماندن خودداری کنند. فقط کافی است به خرده فروشان متعدد آجر و ملات نگاه کنید که به اندازه کافی سریع با تغییر عادات خرید مشتری سازگار نشدند و اکنون با مشکل مواجه شده اند یا در نتیجه از بین رفته اند.





13. درک نکردن X Factor خود

برای بازاریابی موثر و جلوگیری از شکست کسب و کار، باید بدانید که «ایکس فاکتور» شما چیست. برای ارائه چه چیزی اینجا هستید و چگونه می توانید زندگی مشتریان خود را بهبود ببخشید؟ به عنوان مثال فرد اسمیت بنیانگذار فدکس را در نظر بگیرید. حتی در مراحل اولیه فدرال اکسپرس، زمانی که سود ناچیز بود، اسمیت در سه مطالعه بازار برای آزمایش ارزش حمل و نقل سریع به محصول خود سرمایه گذاری کرد. تحقیقات اسمیت نتیجه داد: او فاکتور X خود را کشف کرد و FedEx اکنون نامی شناخته شده است، تا حد زیادی به دلیل گوشه ای که در بازار از طریق حمل و نقل سریع دارد.




14. پرسیدن سوالات اشتباه

برای کمک به کشف ارزش واقعی شما به عنوان یک تجارت، یک قدم جلوتر بروید و سوالات درست را از خود بپرسید. این شامل سوالات اصلی مانند: بازار به چه چیزی نیاز دارد؟ مشتری من کیست؟ چه کاری می توانم انجام دهم تا شرکتم متفاوت باشد؟ و شاید یکی از مهم ترین سوالاتی که می توانید از خود بپرسید این است که "من واقعاً در چه شغلی هستم؟"



15- از دست دادن کنترل امور مالی

هر صاحب کسب و کاری باید در هر زمان از وضعیت مالی و نقدینگی خود آگاه باشد. پیش‌بینی دقیق درآمد و هزینه‌ها ممکن است به چند شگفتی منجر شود، اما در نهایت به حمایت از جریان نقدی شما کمک می‌کند. صاحبان مشاغل همچنین باید هزینه های خود را درک کرده و کنترل کنند - با اذعان به خطرات و فرصت ها - که باید به به حداقل رساندن هرگونه غافلگیری ناخوشایند کمک کند. استخدام یک حسابدار با تجربه، یا سرمایه گذاری در یک راه حل خوب حسابداری مبتنی بر ابر، می تواند به کاهش بار مدیریت مالی کمک کند، و به شما امکان می دهد بر روی عملیات تجاری روزمره تمرکز کنید.







بدون تلاش پیروز شوید

چقدر فهرست چیزهایی که باید در نظر بگیریم زیاد است، چطور می توان از پس تمام مشکلات برآمد. مگر ما یک ماشین یا ربات هستیم که بدون اشتباه، ادامه می دهد . بله تصمیمات اشتباه، حتی کوچک می تواند کم کم یک کسب و کار را به شکست برساند.

همانطوری که می تواند بازی به نفع شما تمام بشود و یک آشنائی و یک پیشنهاد به موقع تمام کسب و زندگی شما را به خوبی تغییر دهد .

می خواهم بگویم مهم نیست که شما شکست بخورید، حتی برای بارها. مگر کسب و کارهای درجه یک دنیا هیچ شکستی را در کارنامه خود نداشته اند ، بلاشک افراد موفق می توانند فهرستی از اشتباهات و شکست ها را برای شما بازگو کنند.

مهم آنست که ما به دنبال رشد شخصی و تجاری خود باشیم، ما با دیروز یا یکسال پیش خود فرق کرده ایم و این ادامه پیدا می کند و اگر روند کلی مثبت باشد، پیشرفت خواهیم کرد.

نحوه برخورد ما با مشکلات، هر چقدر بزرگ باید عاقلانه و بدور از احساسات کودکانه باشد.



اگر موفقیت در مورد نوآوری و بازاریابی است، پس باید تصمیم بگیرید که مشتری شما چه کسی است، به چه چیزی نیاز دارد، در چه کسب و کاری هستید و واقعاً باید در چه کسب و کاری باشید. پاسخ به این سوالات می تواند کل کسب و کار شما را تغییر دهد، زیرا پاسخ ها باعث خواهد شد پیشنهاد خود را تغییر دهید. همانطور که می گوییم، پیشنهاد خود را تغییر دهید، کسب و کار خود را تغییر دهید - و تجارت خود را تغییر دهید، زندگی خود را تغییر دهید.



دیروز با عزیز صحبت می کردم، نزدیک بود به مشاجره برسیم ، کنترل کردم و گفتم: من حاضر هستم دیدگاه و آنچه در ذهن دارم را بازنگری کنم، این را مدام انجام می دهم، خواهش می کنم، شما هم گاهی در خلوت و بدون غرور و تعصب، اتفاقات را مرور کنید و برآورد کنید که چقدر افکار شما کمک کرده اند و موفق بوده اید، شاید وقت آن رسیده که به جای تغییر هر چیزی افکارمان را تغییر بدهیم.



اقدام کنید

اقدام، اساس پیشرفت است. شما باید کارها را انجام دهید. برخی از صاحبان کسب و کار آنقدر درگیر فرآیند می شوند که قادر به تصمیم گیری نیستند. دیگران کمال گرا هستند که ایده ها را اجرا نمی کنند زیرا فکر می کنند به اندازه کافی خوب نیستند.
هیچ کدام قابل قبول نیستند. هر چیزی که شما را از حرکت به جلو باز دارد، شما را در مسیر شکست قرار می دهد. در یک مقطع زمانی باید تصمیم بگیرید و ادامه دهید. بهتر است تصمیم بگیرید و نتیجه ای را که ممکن است آرزوی آن را ندارید به خطر بیندازید تا اینکه به طور نامحدود روی گزینه ها فکر کنید.



تعهد به یادگیری

در دنیای یک کارآفرین جایی برای رضایت وجود ندارد. صاحبان کسب و کار موفق دائماً به دنبال راه های جدید و بهتر برای جذب مشتریان و همچنین خدمات رسانی به کسانی هستند که قبلاً داشته اند.

آنها از آخرین روندها آگاه هستند. آنها مدام در حال نوآوری هستند. آنها در مورد فرآیندهایی که اثربخشی عملیات روزانه آنها را افزایش می دهد، یاد می گیرند و اجرا می کنند. با متعهد ساختن خود به یادگیری و نوآوری، خود را متعهد به موفقیت در تمام بخش های کسب و کار خود می کنید.




پیگیری کنید

صاحبان مشاغلی که مشتریان و مشتریان را دنبال نمی کنند، بی توجه، بی توجه و غیرحرفه ای تلقی می شوند. عدم پیگیری یک راه مطمئن برای از دست دادن مشتریان و اطمینان از عدم ارجاع مشتریان جدید است.
چه پاسخ دادن به تماس‌های تلفنی، پاسخ دادن به ایمیل‌ها، یا ارائه محصول یا خدمات به مشتری طبق وعده داده شده باشد، مطمئن شوید که این وظایف را به موقع انجام داده‌اید. پیگیری برای ایجاد روابط بلندمدت با مشتری اساسی است. نه تنها به شما نشان می‌دهد که به مشتریان خود احترام می‌گذارید، بلکه استانداردی برای برتری در بین متخصصان کسب‌وکار است.