جستجوگر، کمیت مهمتر است
برای یار غار
این نامه را مدتها قبل نوشتهبودم. نامهای کوتاه به دوست صمیمیام که هرگز به دستش نرسید. یعنی خودم نخواستم برسد، چون گفتن اینجور حرفها شجاعتی میخواهد که من ندارم. شما هم اگر دوست دارید، در غالب یک نامه، حرفهای نگفته تان را به بهترین دوست(یا حتی عزیزترین شخص زندگیتان) بزنید:
دوست من
شاید گاهی احساس تنهایی کنی و گمان کنی کسی را نداری یا کسی از تو یاد نمیکند. میخواهم بدانی که من به تو فکر میکنم. به خود تو. به خنده هایمان، به نشستنهای بی دلیل مان بر لبهی جدول، به کیک و نوشابه خوردنمان، به شوخیهایی که فقط خودمان متوجهشان میشویم و حتی به دعواهای مسخرهمان فکر میکنم. به بحثها و کلکلهای فلسفیای که تا نصفشب طول میکشید فکر میکنم.به شخصیتت فکر میکنم. گاهی به نبودنات هم فکر میکنم. بعضی وقتها هم یواشکی، به این فکر میکنم که تو هم مرا بهترین رفیق خودت میدانی یا نه.
دوست من
اگر تنها هستی و مانند خیلی ها، ذرهای از این درد را به کسی نشان نمیدهی، بدان که "در تنهایی خودت، تنها نیستی".
ارادتمند، عرفان
مطلبی دیگر از این انتشارات
دعوت به چالش
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش هفته: «?مادرکشی?» | چرا محیط زیست هیچ پوخی نیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
رویای خود را زندگی کنیم