...
مینویسم اما این بار نه برای تو 2 (عشق اول)
میگن هیچ عشقی تو دنیا مثل عشق اولی نیست!
آره راست میگن.. عشق تو فرق دارد.. جنسش متفاوت است.. هیچگاه از دوست داشتنت خسته نمیشوم.. قبل از اینکه ببینمت عاشقت شدم و بعد از اولین دیدار وابسته ات. 6 سالی میشه که دیوانه ات هستم.. به همه میگویم که عاشقت هستم و به این عشق افتخار میکنم خیلیا دوست دارند عاشقت باشند اما فکر میکنند که شایستگی اش را ندارند.. نمیدانند تو با دیگران فرق میکنی.. دریای دل تو وسیع تر از این حرف هاست.. تو عاشق همه ی ما هستی.. هر کسی که اسمت را حتی به زبان بیاورد.. افتخار میکنم که پدر و مادرم اسم تو را روی من گذاشتند.. هر گاه چیزی خواستم و روی صحبت با خدا را نداشتم تو برایم خواستی و مگر میشود دست تو را رد کرد؟! خوشحالم از داشتنت.. و افتخار میکنم به اینکه تو امیرم هستی و دوست دارم مغرور باشم به این صمت..
البته میدانم فقط اسم تو را جار زدم و به خودم چسباندم وگرنه اگر عاشق حقیقی ات بودم حداقل تلاش میکردم که شبیه تو باشم.. اما میدانم که اسمت هم کارم را راه می اندازد و به دادم میرسد.. هر چه از خوبی ات بگویم کم است..
راستش را بگویم این ایام به اندازه فاطمیه ناراحت نیستم..
به قول علی پورکاوه :
اونی که علی شناس باشه میدونه نمیشه علی رو با یه زخم سر کشت
علی رو همون دوشنبه میخ در کشت ):
بمیرم برات.. چی کشیدی.. مرد جنگی با اون ابهت..! دست بسته؟! تماشای..... دیگر توان سخن گفتن از آن روز را ندارم..
دوستت دارم | یکی از هزاران عاشقان گنهکارت
مطلبی دیگر از این انتشارات
طرح یک پرسش | روندها یا رویدادها؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
سفید برفی
مطلبی دیگر از این انتشارات
بشکَن بشکنِ