چالش بیو :)

سلام دوستان. این اولین چالشیه که توی ویرگول شرکت میکنم. چالش باحالیه و با اینکه سازنده ی چالش میگه:« سوالا رندم و مودی به ذهنم رسیده‌.» به نظرم با پرسیدن این سوال های رندوم و مودی، ناخودآگاه از خودمون شناخت بهتری پیدا میکنیم. خلاصه که دم سازنده گرم. راستی سازنده ی این چالش Lonarkaid هست.

البته من آدم دمدمی و زیاده گویی هستم بخاطر همین جواب اغلب سوال ها رو با بیش از یک کلمه میدم. دیگه به بزرگواری خودتون ببخشید. اون جواب هایی که تو ذهن خودم به جواب نزدیک ترن رو پررنگ میکنم.

خب بریم سراغ چالش...


۱- پررنگ ترین کلمه ای که تو ذهنمه: هیپوکامپ

۲- اگه تعداد یه چیزو تو جهان بیشتر می‌کردم: مسئولیت پذیری/ کتاب خوندن/ آدم هایی که بتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم

۳- اگه یه رایحه بودم: بلوط؛ هم میوش و هم چوبش

۴- اگه یه شیء بودم: چوب دستی کهن هری پاتر/ یا شمشیر گرالت/ مدادنوکی خودمم گزینه ی خوبیه/ شایدم یه دایرة المعارفِ جادو

۵- اگه یه رنگ بودم: آبی یخی

۶- اگه یه قدرت ماوراءالطبیعی داشتم: ذهن خوانی(کلیشه ایه ولی بدردبخور)/ قدرت ذهنی بالا و جادویی

۷- اگه یه ژانر بودم: فانتزی-تخیلی

۸- اگه یه نوع قهوه بودم: نسکافه/ بلک ایووری هم باحاله(متاسفم خودم?)

۹- اگه یه حس بودم: دژاوو/ خشم/ عذاب وجدان

۱۰- اگه یه مکان بودم: کتابخونه؟ قطعا. کتابخونه ی آقای لمونچلو با یه فضای کلاسیک-مدرن درهم آمیخته، با کتاب هایی که توی قفسه هایی که چشم نمیتونه انتهاش رو ببینه، تا سقف چیده شدن و اینترنت پرسرعت و نامحدود/ اعماق اقیانوس/ آتلانتیس

۱۱- اگه یه چیز تو طبیعت بودم: سونامی یا مثلث برمودا/ بید مجنون/ یه کوهستان جوون و ترسناک با یه دره ی عمیقِ V شکل توی هوای گرگ و میش

۱۲- از چی متنفرم: سوءتفاهم/ فقر/ دست و پا چلفتی بودن/ نادیده و دستِ کم گرفته شدن/ سکوتی که نتونم بشکنمش(اصلا ته عذاب و معذب بودنه)/ بازی مافیا/ سیبی که خورد تو سر نیوتن؛ نمیتونست یه چیز دیگه باشه؟ مثلا هندونه یا خربزه؟/ اجتماع و در عین حال انزوا :/

(انتخاب بزرگترین نفرتم از میون این همه واقعا سخت بود)

۱۳- چی باعث میشه تصمیم جدی واسه خودکشی نگیرم: درواقع چیزی باعث نمیشه تصمیم جدی واسه خودکشی بگیرم/ البته هزاربار در روز تصمیم غیرجدی پیش میاد ولی به این فکرمیکنم فرار هیچ وقت راه خوبی نبوده. کسی که میخواد مسئولیت پذیری رو تو دنیا زیاد کنه، باید خودش مسئولیت پذیر باشه و مرد مردونه(زن و زنونه) پای مشکلات کوفتیش وایسه و مقاومت کنه/ به علاوه من آدم ریسک پذیری نیستم. اومدیم و بعد از خودکشی دوتا فرشته ی زشت و سیاه اومدن و من رو کت بسته و مستقیم بردن جهنم؛ همون دوتا کار خوبی که انجام دادم هم محاسبه نکردن،اون وقت همش پودر میشه میره هوا!در واقع ترس از جهنم

۱۴- تو چه کاری استعداد دارم: استادِ دست گل به آب دادن های منظم و انواع سوتی های نامنظم/ ورزش کردن:والیبال،فوتبال دستی و شنای زیر آب/ خیال بافی/ خدای بی برنامگی و کارهای فی البداهه/ شنونده ی خوبی هستم/ ضایع بودن/ بازیگری/ ناراحت کردن بقیه به وسیله ی حقایق دردناک

۱۵- چی منو از دپرس بودن نجات میده: نمیدونم... درواقع هیچی. من بهش آزادی عمل دادم؛ خودش هروقت دلش خواست میاد و میره. تازه طلبکارم هست و کاملا روشن میکنه که همش تقصیر خودمه و حالا که اومده دیگه رفتنش چیزی نیست که دست من باشه.

۱۶- طولانی ترین تایمی که رو یه آهنگ قفلی بودم: اینجا گودبای پارتی جعفره...??? به مدت سن این آهنگ.(شوخی کردم?)/ معمولا در معنی واقعی کلمه قفلی، رو آهنگی قفلی نمیزنم. ولی خب الان یه هزارسالی هست که هروقت ضبط ماشین رو روشن میکنیم، اول این آهنگ ها پخش میشه: سیاه و سفید از حامیم/خداحافظ ای عشق قدیمی از حامیم/Little Me از Little Mix/ گل نیلوفر من و زیباجان از ایهام که بخاطر اینه که از این آهنگ ها خوشم میاد. البته شاید بشه قفلی هم گفت. پس از زمانی که این آهنگ ها رو دانلود کردم الان تقریبا دوسال هست که اینا رو به بقیه ی آهنگ ها ترجیح میدم.

۱۷- کارکتر انیمه مورد علاقم: مرحومِ بزرگوار، گوجو از جوجوتسوکایسن/ شویو هیناتا از هایکیو/ هانا در نبض رویش/ مرد تک مشتی

۱۸- کارکتر سریال مورد علاقم: شرلوک هلمز از شرلوک/ گرالت از ویچر/ بارم از موش/ توکیو از مانی هیست

۱۹- کارکتر کتاب مورد علاقم: تمام شخصیت های ساخته شده توسط ریک ریوردن/ آلستور از اهریمن در آینه/ رز هاتاوی از آکادمی خون آشام/ هرماینی از هری پاتر

۲۰- چیزایی که دوسشون دارم: کتاب/ انواع لباس گرم/ ماگ/ فیگور/ زیست/ گوی/ هرچیزی که به ماوراء و تخیلات ربط داشته باشه/ کوهنوردی/ سریال ویچر

(میبینید؟ هدیه دادن به من اصلا کار سختی نیست?)