چالش هفته: خانواده

موضوع چالش هفته «خانواده» است.
لطفا پست‌ها و نظرات زیباتون رو با هشتگ «چالش هفته» منتشر کنید.


داشتم به این فکر می‌کردم که چالش این هفته چی باشه، بعد که یکم فکر کردم به این نتیجه رسیدم که توی این عصر، موضوع خانواده خیلی چیز مهمیه.

خیلی‌ها امروزه دوست دارن که یه خانوادهٔ دیگه داشته باشن، اینکه دست تقدیر باعث شده توی یه خانواده، بزرگ بشن اما حس می‌کنن اینکه چه خانواده‌ای برای ادامهٔ زندگی داشته باشن دست خودشونه.

بعضی از این افراد در رده سنی، نوجوان و جوان و قبل از ازدواج این تصمیم رو می‌گیرن، اینکه برن برای خودشون یه زندگی جدید انتخاب کنن، یه جورایی می‌خوان از اونجا و از خانواده‌ای که توش هستن فرار کنن.

اما بعضی دیگه با اینکه ازدواج کردن و شاید بچه هم داشته باشن از اون نوع زندگی و داشتن اون چنین خانواده‌ای حالشون بهم می‌خوره، حتی کسایی، دیگه از بچه خودشون هم خسته شدن و گاهی فقط دوست دارن که زودتر طلاق بگیرن و شاید برن سمت یه خانوادهٔ دیگه و شاید هم تنها برای خودشون یه خانواده باشن.

ما همگی‌مون و بدون استثناء از اعضای خانواده‌مون ضربه خوردیم، چه والدینی که بارها اشتباه کردن، چه بعضی از اعضاء که گاهی خودخواه بودن و دیگر مسائل، اما با همهٔ این مشکل‌ها اوضاع به اون صورت نیست که ما بخوایم که از خانواده‌مون دل بکنیم بلکه پاش وایمیسیم.

از همهٔ این‌ها بگذریم کسایی هستند که اصلا خانواده‌ای نداشتن و نه دارن، عده‌ای از این موارد کسایی هستند که هیچ وقت پدر و مادر و یا خانواده‌ای نداشتند و شاید داخل پرورشگاه بزرگ شدند اما عده‌ای با اینکه به ظاهر خانواده داشتند همیشه تنها بودند و هیچکس دور و برشون نبود.

بعضی از فرزندان خانواده هم نقش والدین رو برای پدر و مادرشون ایفا می‌کنند، کسایی که سن زیادی هم شاید نداشته باشن اما مسئولیت بزرگی روی دوششون هست‌.

در روزگار ما خانواده بسیار کوچک شده، خیلی از بچه‌ها رو می‌بینی که دایی، عمه و... ندارن و خیلی از افراد هم که دارن، می‌بینی که سالی یه بار اون‌ها رو می‌بینن.

مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی باعث شده اوضاع مجموع خانواده‌های ایرانی خوب نباشه، ما کمتر وقت صحبت کردن با همدیگر رو داریم و بیشتر از هم فاصله گرفتیم، دنیا داره با سرعت بیشتری به سمت فردگرایی میره و نقش خانواده کمتر میشه و در این بین انواع خانوادهٔ فرعی هم به وجود میاد.

حتی کارتون‌های الان هم عوض شده، وقتی ما کوچک بودیم اکثر شخصیت‌ها خانواده داشتند اما الان تنها بودن یا فقط با دوستان بودن چیز عادی و پرنقشی در کارتون‌هاست.

گاه حس می‌کنیم که پای خانواده باید موند و گاهی حس می‌کنیم که داریم خودمون رو فدای دیگران می‌کنیم و داریم تلف می‌شیم.

قدیم‌ترها خانواده‌ها بسیار شبیه همدیگر بودن، انگار یه الگوی خاص برای همهٔ افراد وجود داشت اما الان انگار ما می‌تونیم هر جور که عشقمونه خانواده تشکیل بدیم.


هر کدوم از ما می‌تونیم یک جور به این قضیه نگاه کنیم، گاه می‌تونیم یاد بعضی از افراد خانواده‌مون که الان زنده نیستند رو زنده کنیم یا از مشکلات خانواده داشتن و یا نداشتن بگیم، یا حتی از مشکلات زندگی زناشویی و داشتن بچه، ما هر کدوممون داستان خودمون رو داریم و یک جور می‌تونیم به قضیه نگاه کنیم، اما گاهی این نوشته‌ها می‌تونه ما رو به همدیگه کمک برسونه.

زندگی خیلی از ماها میتونه پیچیده‌تر از زندگی افراد پدرخوانده باشه
زندگی خیلی از ماها میتونه پیچیده‌تر از زندگی افراد پدرخوانده باشه