چالش هفته: (چالش سوم: ? افسردگی! ?)

پاسخ به این سوالات که «چرا ما افسرده می‎‌شویم؟» و «راه درمان افسردگی چیست؟» را روانشناس‎‌ها باید بدهند ولی هر کدام از ما به واسطه‎‌ی این‎‌که با این پدیده دست و پنجه نرم کرده‌‎ایم و یا داریم دست و پنجه نرم می‎‌کنیم تجاربی داریم که می‌‎توانیم با یکدیگر در میان بگذاریم.

از یک سو هر انسانی نسخه‎‌ی بی‎‌بدیل خودش است. پس بدون تردید نسخه‎‌ی هیچ انسانی را نمی‎‌توان برای تمام انسان‎‌ها پیچید. ولی از سوی دیگر همه‌‎مان می‎‌دانیم که ما انسان‌‎ها با در میان گذاشتن تجارب‌مان می‌‎توانیم دست کم به دیگران برای یافتن تجربه‎‌ی منحصر به فرد خودشان کمک کنیم. هدف از «چالش این هفته» نیز همین است. دوستان برای همراهی با این چالش، هر تجربه‌‎ای درباره‎‌ی «ابتلا با افسردگی» و یا «رهایی از آن» دارند با عنوان « ? افسردگی! ? » بنویسند.

این فیلم که سازمان بهداشت جهانی درباره‎‌‌ی افسردگی ساخته است را ببینید:
https://www.aparat.com/v/0YL9J/%D8%B3%DA%AF_%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%AF%DA%AF%DB%8C%21

حرف‌‎هایی که داخل این فیلم زده شد را واقعاً بنده مو به مو تجربه کرده‌‎ام. بنده به مصداق همان یادداشت «موقعی از اعدام بنویس که تا پای چوبه‌ی دار رفته باشی!» به عنوان کسی دارم از افسردگی می‎‌نویسم که تا بی‌‎نهایت آن را تجربه کرده‎‌ام. یادداشت «دَرد،دَرد،دَرد،دَرد،دَرد،دَرد و باز هم دَرد!» را زمانی نوشتم که افسردگی داشت کمرم را می‌شکاند. هنوز هم از افسردگی خلاصی پیدا نکردم ولی به مرور زمان راههای بهتر و مفیدتری را برای رهایی از آن پیدا کرده‌‎ام که شاید به درد بقیه هم بخورد.

تفاوت اصلی‌ امروز‎م با آن روزهای اوج افسردگی این است که الان افسردگی را احساس خیلی عجیب و غریب و پیچیده‌‎ای نمی‎‌دانم. مانند آن روزها روبروی افسردگی گارد نمی‎‌گیرم. افسردگی را یک احساس طبیعی می‎‌دانم که مانند خیلی از احساس‌‎های دیگر ممکن است گریبان هر کسی را بگیرد:

https://www.aparat.com/v/EXKVW

نمی‌‎دانم روش لاک‌‎پُشت برای رد شدن از یک مانع را دیده‌‎اید یا خیر؟ بارها دیده‌‎ام که لاک‌پُشت‌هایم گاهی چند ساعت وقت می‎‌گذارند تا از یک مانع عبور کنند ولی مهم این است که بالاخره این راه را به طرز عجیب و باورنکردنی‌‎ای پیدا می‎‌کنند. موقع درگیری با افسردگی، اولین چیزی که باید بدانیم این است که افسردگی مانند سرماخوردگی نیست که بیاید و بعد از سه یا چهار روز بگذارد و برود. افسردگی می‌‎آید و قرار نیست به این راحتی‎‌ها هم برود. امّا برای روبر شدن و پیروزی بر افسردگی، اصلاً نباید عجله کرد. هر کس باید سعی کند مانند همان لاک‎‌پُشتی که به مانعی برخورد کرده است کم کم راهی برای عبور از افسردگی خودش بیابد. راههای لاک‌‎پُشتی‌‎ای که بنده برای عبور از افسردگی‌‎ام یافتم را تا جایی که حضور ذهن دارم برای شما می‎‌نویسم شاید در کنار تجارب سایر دوستان، به درد شما هم بخورد و راه اختصاصی خودتان برای رهایی از افسردگی را بیابید:

  • پیاده‌‎روی و دوچرخه‎‌سواری و در صورت سلامتی، دویدن: پیاده‌‎روی در جایی که جز صدای باد و برخورد برگ‎ درختان به هم چیزی به گوشتان نخورد و تمرکز بر روی این صداها. اگر در جای شلوغی زندگی می‎‌کنید آخر شب و یا صبح زود که هنوز کسی بیرون نیامده است و سر و صداها هنوز خاموش هستند، بهترین زمان برای پیاده‎‌روی است.
  • رفتن به بازار: نیازی نیست چیزی بخرید. تماشای تکاپوی مردم می‌تواند این پیام را به ما القا کند که زندگی هنوز جاری است.
  • موسیقی: حتماً نباید آهنگ‌‎های شاد را انتخاب کنید. همین که آهنگی پیدا کنید که حرف دل شما را بزند و با احساس شما همخوانی داشته باشد، کافی است. برای پیدا کردن این آهنگ‎‌‌ها ساندکلود جای خیلی خوبی است. مثلاً چند وقت پیش در گشت و گذارهای ساندکلودی‌ام رسیدم به آهنگی قدیمی و چند بار به آن گوش دادم. با این‎‌که بیشتر یک درد و دل شخصی بود، ولی جملاتی داشت که شنیدن چندباره‎‌شان برایم خیلی جالب و خوشایند بود. جمله‎‌هایی مثل این «به ما بگو معنی زندگی چیه؟ اون که بهتر راهشو می‌ره کیه؟»:
https://soundcloud.com/afshari_2000_5/escenqdhceuv
  • طرح سوال از خودمان: سوال‎‌هایی که هر روز از خودم می‌‎پرسم:

آیا کسی هست که در طول زندگی‌اش حداقل یک بار با تمام وجود و از سر عجز، فریاد برنیاورده باشد که: "ای کاش اصلاً به دنیا نیامده بودم"؟ مگر من فقط برای خودم، پا به این دنیا گذاشته‌ام که حالا از وجود خودم ابراز پشیمانی کنم؟ آیا زندگی من، مانند حلقه‌های زنجیر، به زندگی دیگران، وصل نیست؟ آیا حتی اگر من سست‌ترین حلقه‌ی این زنجیر باشم، باز هم حلقه‌ی اتصال چند حلقه و یا زندگی دیگر به هم نیستم؟ آیا ما نیامده‌ایم که قلب خود را سرزمین دیگران سازیم؟ آیا ما نیامده‌ایم که در خدمت دیگران باشیم و حتی اگر شده به قیمت گرفتار کردن خودمان، دنیا را برای آن‌ها، جای بهتری کنیم؟ و یا سوال‌‎هایی از این قبیل که معمولاً خودشان جواب نیز هستند.

  • تماشای فیلم: اگر از بنده بپرسند که دو فیلم را معرّفی کن که تماشای آن‌ها هنوز هم می‌تواند در درمان افسردگی از طریق فیلم‌‎درمانی موثر باشند و ما را متوجه معنای زندگی کنند، بدون تردید ابتدا فیلم "It's a Wonderful Life 1946 (چه زندگی شگفت انگیزی)" را و سپس فیلم "Life" Is Beautiful 1997 (زندگی زیباست)" را معرفی خواهم کرد. این دو فیلم را بارها و بارها دیده‎‌ام چون جواب‌‎های خوبی برای سوالاتی که درباره‎‌شان نوشتم برایم داشتند و دارند.
  • مطالعه‎‌ی کتاب: موقع افسردگی باید کتاب‌هایی را خواند که بتوانند در یافتن معنایی برای زندگی به ما کمک کنند. بتوانند ما را در فکر فرو ببرند و طرز از فکر بیرون آمدن را نیز نشانمان دهند. در ویرگول بسیار دیده‌‎ام که کتاب «در جستجوی معنا»، «در باب حکمت زندگی» و امثال این‌ها که انصافاً کتاب‌های خوبی نیز هستند را معرفی کرده‌‎اند. ولی هنوز کتاب‌‎های بسیار خوب دیگری هستند که خواندن آن‎‌ها نیز می‎‌تواند یاریگر و راهگشا باشد. مثل کتاب «تامّلات» مارکوس اورلیوس که کمتر از آن نام می‎‌برند و کتاب‌‎های دیگری که سعی می‎‌کنم در همین هفته یکی از خوب‌‎های آن که کمتر شناخته شده است و کمی متفاوت است را معرفی کنم. باذن‎‌الله.
  • نوشتن و نوشتن و باز هم نوشتن: به جرات می‌‎توانم بگویم تاثیر نوشتن از داروهایی که برای افسردگی مصرف می‎‌کردم بیشتر بود و همچنان نیز است. مخصوصاً نوشتن از حالات درونی برای تخلیه‌‎ی روانی و خلاصی از دست سنگینی و کرختی روح.
  • انجام یک کار که محصولی در پی داشته باشد. کارهایی مانند:

پرورش گیاهان خانگی پربازده و گرانقیمت مانند گل بنفشه‎‌ی آفریقایی و تکثیر آن، برای فروش اینترنتی. لطفاً این مستند را تماشا کنید تا بهتر متوجه منظورم شوید.

خرید یک دستگاه جوجه‌‎کشی و تولید جوجه‌‎های یک روزه، برای نگهداری و فروش.

یادگیری و انجام یک کار هنری.

  • شخص افسرده باید به این نتیجه برسد که باید مانند یک گلادیاتور با زندگی و مصائب و مشکلات آن مبارزه کند. یعنی زخمی بشود، استخوان‎‌هایش خُرد بشود ولی از رو نرود و تا آخرین نفس مبارزه کند. این نوشتن هر روزه، یکی از روش‎‌های شخصی خودم برای مبارزه با افسردگی و سایر مشکلات و گرفتاری‎‌های زندگی است.
  • حشر و نشر با دیگران: یکی از کارهایی که واقعاً مفید است مصاحبت با کسانی است که مثل خودمان گرفتار هستند ولی نسبت به ما از روحیه‌‎ی بالاتری برخوردار هستند. امکان ندارد با این‌‎ها وارد گفت‎‌وگو شوی و خنده‌‎ای بر لبانت ننشیند. این‌‎ها با این‎‌که معمولاً سواد تحصیلاتی خاصّی ندارد ولی معرفت رهایی از یاس و ناامیدی را به خوبی از روزگار آموخته‌‎اند. از این جنس آدم‌ها در همه سنّی یافت می‎‌شوند از یک کارگر افغان با نشاط هجده ساله گرفته تا یک پیرمرد دستفروش هشتاد ساله‌ی هموطن.
  • همانی باش که هستی: نیازی نیست که وقتی با دیگران هستی خود را شاد و سر حال جلوه دهی. همان باش که هستی ولی خیلی به این دلخوش نباش که مردم دست از سرت بردارند و جلسه‎‌ی پرسش و پاسخ و ملامت برایت برپا نکنند. مردم ما همین هستند. در بین آن‎‌ها کمتر کسی است که بلد باشد چگونه باید با یک شخص افسرده روبرو شود. ای کاش وقتی بلد نبودند، دست کم تلاشی نیز نمی‌‎کردند. شخص افسرده باید بداند که برخورد مردم یکی از همان موانعی هستند که باید به صورت لاک‎‌پُشتی از آن‎‌ها عبور کند.
  • کشف زیبایی‌‎ها: گرفتاری این است که شخص افسرده گویا چشمانش دیگر چیزی نمی‌‎بینند. شخص افسرده در میان یک باغ سرسبز، جز شاخه‎‌های خشکیده‎‌ی باقیمانده از سال‌‎های پیش، چیزی را نمی‎‌بیند ولی باید با تمرین سعی کند، هر جایی که است، راهی را برای یافتن زیبایی‎‌های آن‎‌جا بیابد.
  • بدتر از این هم وجود دارد: شخص افسرده فکر می‌‎کند در بدترین شرایط ممکن قرار دارد. حال آن‎‌که باید بداند که در هر شرایطی قرار دارد، شرایطی بدتر از آن نیز متصوّر است. این را بارها به تجربه دیده‌ام.
  • نماز اول وقت و قرائت قرآن: پیشنهاد می‎‌کنم حتی اگر شخص افسرده بر اثر اشتباهات پی‎‌درپی کسانی که چهره و لباس دین داشتند، اعتقاد خود را به خدا از دست داده‌ است و به خدا دیگر اعتقاد چندانی ندارد. برای امتحان هم که شده است چند روزی را، بدون عجله، نماز اوّل وقت بخواند و صبح، ظهر و شب، صفحه‎‌ای قرآن بخواند. بعد از یک هفته، اگر نتیجه‌‎ای نداشت، بی‌‎خیال شود ولی اگر موثر بود، بدون توجه به حرف دیگران، با قوّت ادامه دهد.
  • ذکرها را فراموش نکنید: با تمام وجود تاثیر ذکرهایی مانند «یا باسط» را حس کرده‌‎ام. شما هم امتحان کنید، امتحانش که ضرر ندارد. اگر مایل بودید به این‌جا مراجعه کنید.
  • قرار نیست فردا هم لزوماً مثل امروز باشد: شخص افسرده باید بداند که هر روزی یک موجی دارد. موج یک روز، مثبت است و موج روز دیگر منفی. امّا می‎‌توان با تاب‌آوری، صبر و تحمّل و تفکّر و تلاش زیاد، بر تعداد روزهای با موج مثبت افزود.
  • مواردی دیگری نیز هستند ولی دیگر این یادداشت کشش بیشتر از این را ندارد. پس از روی منبر(!) پایین می‎‌آیم و خودم و شما را به خدای عزیز می‎‌سپارم. فَاللهُ خیر حافظاً و هو اَرحم الراحمین.
شخصاً این کاریکاتور که نمی‌‎دانم از کیست را با پوست و گوشت و استخوانم درک کردم. من همانی هستم که در پایین چاله منتظر کمک بود ولی اتّفاق دیگری در انتظارش بود!
شخصاً این کاریکاتور که نمی‌‎دانم از کیست را با پوست و گوشت و استخوانم درک کردم. من همانی هستم که در پایین چاله منتظر کمک بود ولی اتّفاق دیگری در انتظارش بود!
یادداشت‎های کاملاً مرتبط:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%82%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%DB%8C%D9%86%DA%A9%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%AA-%D8%B1%D9%88-%D8%A8%DA%A9%D8%B4%DB%8C-w6knodkjnvsy
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%B1%D9%88%D8%A8%D8%B1%D9%88-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%DA%AF%D9%90-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%B1%D8%AC%D8%A8-%D9%84%D9%88%D9%84%D9%87-%DA%A9%D8%B4-i8q7cnwtij3s
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%D9%81%D9%84%D8%AA-%D8%B2%D8%AF%D9%86%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D9%88%D9%85-%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-fa1dfrpcorou
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D8%AC%D8%AF%D8%A7%DA%A9%D9%86%DB%8C-sznpevukusik
یادداشت پیشین:
https://virgool.io/WwwwAbi/%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AF%D8%A7-vx9ffz0iksfe
حُسن ختام:
https://www.aparat.com/v/SeGIN/%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%B3_%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1_-_%DB%8C%DA%A9_%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D9%81%D9%88%D9%82_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D9%87_%28It%26%23039%3Bs_a_wonderful