چالش هفته (چالش نهم: ❌مغالطه❌ + دو پیشنهاد)

دست‌‎انداز بگو برای چه در میان این همه موضوع باید بروی سراغ "مغالطه"؟ برای این‎که وقتی از مغالطه سر در بیاوریم:

یک: خودمان کمتر مغالطه می‌کنیم.

دو: جلوی مغالطه‌ کردن‌‎های عمدی و سهوی همدیگر را می‌گیریم.

سه: هیچ‌‎کسی نمی‌‎تواند با مغالطه کردن، حق و باطل را در هم بیامیزد و از ما سواری بگیرد.

آقای "علی اصغر خندان" در کتاب "مغالطات" نوشته است:
  • مغالطه قیاسی اشتباه است و مغالطه‌گر یا مغلطه‌گر فردی است که با استدلال نادرست به نتیجه‌ای درست و یا نادرست می‌رسد.
  • همان‌طور که برخی مردم واقعاً عابد هستند و برخی به ظاهر عابد، همان‌‎طور که برخی از طلا و نقره‌‎ها واقعی هستند و برخی تقلّبی، همچنین برخی استدلال‎‌ها نیز واقعا استدلالند و بعضی به ظاهر استدلال هستند و در واقع، اشتباهند. به این استدلال‎‌ها، مغالطه می‎‌گوییم.
  • برخی، به عمد یا غیر عمدی، به گونه‎‌ای استدلال می‌‏‎آورند که در ظاهر صحیح است، امّا معنا و محتوایی بسیار خطا‌آلود و مغلطه‌‏‎آمیز دارد. پی‏آمد ناگوار این خطاها و مغلطه‏‌ها کم نیست. لذا شناخت آن‎‌ها از چند جنبه برای هر انسانی ضروری است: ۱. شخصاً از مغالطه پرهیز کند. ۲. آگاهی یابد تا دیگران او را از این راه فریب ندهند. ۳. گرفتاران مغالطه را نجات دهد.
در زمینه‌‎ی مغالطه یک کتاب ترجمه‌‎ای کامل‎‌تر دیگری به نام "مغالطه به زبان آدمیزاد" در دسترس است که آقای "فربد آذسن" با حمایت دیجی‌‎کالا، از یادداشت‌ه‎ای آقای "بو بِنِت" ترجمه و در سایت "دیجی‌‎کالا مگ" منتشر و بعدها به صورت یک کتاب پی‎‌دی‌اف کامل و یکپارچه، بارگذاری کرد تا من و شما از آن استفاده کنیم. ایشان در این کتاب ۲۲۸ مغالطه‌‎ی پشم‎‌ریزان را با ذکر مثال‌‎هایی ملموس فهرست کرده است. بعد از خواندن چند مورد از این مغالطه‌‎ها ترجیح می‎‌دهیم دیگر به این راحتی‎‌ها حرف نزنیم. چون بعید است آدمی حرفی بزند و به مغالطه‌‎ای آمیخته نباشد!
متاسفانه به خیلی از این مغالطه‌‎ها دچار یا مبتلا هستیم. شما فقط ببینید با این یک مغالطه‌‎ی «توسّل به شهرت (APPEAL TO CELEBRITY)» تا الان چقدر سر مردم ما و جهان کلاه رفته‎ است. چیزهایی را خریدیم چون فلان افراد مشهور تبلیغ آن‌‎ها را کردند و گفتند بخرید خیلی خوب است. به فلانی رای دادیم چون فلان افراد مشهور از او تبلیغ کردند و گفت به رای بدهید تا نجات پیدا کنید!
  • مغالطه‎‌ی «توسّل به شهرت (APPEAL TO CELEBRITY)» به نقل از کتاب "مغاطه به زبان آدمیزاد":

تعریف: مغلطه توسّل به شهرت موقعی پیش می‌آید که ادعای شخص به خاطر شهرت زیاد (اصطلاحاً سلبریتی بودنش) پذیرفته شود، نه کیفیت استدلال‌های به کار رفته در ادعا.

معادل انگلیسی: Appeal to Celebrity

الگوی منطقی:

سلبریتی ۱ می‌گوید از محصول Y استفاده کنید.

بنابراین باید از محصول Y استفاده کنیم.

مثال ۱:

تام کروز تو تلویزیون گفت کره‌ی بیلی‌بوی بهترین کره‌ی موجود تو بازاره. تام کروز خیلی باحاله. خصوصاً توی اون صحنه توی ماموریت غیرممکن ۴ که یک‌دستی با دستکش مکنده از ساختمون بالا رفت. بنابراین کره‌ی بیلی‌بوی واقعاً بهترین کره‌ی موجود تو بازاره!

توضیح: تام کروز شاید خیلی باحال باشد، و شاید قلباً معتقد باشد کره‌ی بیلی بوی بهترین کره‌ی موجود در بازار است، ولی در زمینه‌ی قضاوت مزه‌ی کره تام کروز هیچ فرقی با بقیه‌ی مردم ندارد. اگر کسی این ادعا را صرفاً به خاطر این‌که تام کروز آن را گفته بپذیرد، مرتکب مغلطه شده است.

مثال ۲:

مایک سیور، شخصیت سیت‌کام دهه‌ی ۸۰ Growing Pains خیلی باحاله. اخیراً بازیگرش‌ دوباره یه مسیحی معتقد شده و کارش شده دفاع از آیین مسیحیت. بنابراین باید به حرفاش ایمان بیارید!

توضیح: مایک سیور واقعاً‌ باحال است، ولی آیا کرک کمرون (Kirk Cameron)، بازیگری که نقشش را بازی می‌کند هم باحال است؟‌ حتی اگر کِرک باحال‌ترین انسان کره‌ی زمین باشد (شاید باشد، من شخصاً او را نمی‌شناسم)، نظر او درباره‌ی مذهب از نظر من یا شما یا هرکس دیگر که از راه ایمان به حقیقتی شخصی رسیده، مهم‌تر نیست.

برای حضور در چالش «❌مغالطه❌»: کافی است به فهرست بالا نگاهی بیندازید و هر مغالطه‎‌ای که اسمش توجه شما را برانگیخت، انتخاب کنید و کمی درباره‎‌ی آن تحقیق کنید و یک یادداشت درباره‌‎ی آن بنویسید. می‎توانید درباره‌‎ی هر مغالطه‌‎ای که فکر می‌‎کنید خودتان و یا دیگران مانند دست‌‎انداز با آن درگیر هستند، یک یادداشت بنویسید. خلاصه هر چه دل تنگتان می‎‌خواهد درباره‎‌ی مغالطه بنویسید. اگر هم ننوشتید، هیچ اشکالی ندارید. کمی از مغالطه‎‌ها سر در بیاورید تا حداقل کلاه سرتان نرود. در قدیم می‌‎رفتند "نهضت سوادآموزی" تا دو کلاس سواد یاد بگیرند که یک‎‌وقت سرشان کلاه نرود. الان اگر بنده کاره‌‌‎ای بودم، "نهضت رسانه‌‎آموزی" به راه می‎‌انداختم و یکی از درس‌‎های آن را هم آموزش مغالطه‌‎هایی که با آن‎‌ها سرمان را کلاه می‎‌گذارند، قرار می‎‌دادم. شما امکان دارد در چهار رشته‎‌ی دانشگاهی، پی ‎اچ دی داشته باشید ولی به دلیل سر در نیاوردن از مغالطه‎‌ها و صد البته چیزهای مهم دیگر، به کسی که سواد خواند و نوشتن ندارد، سواری بدهید!
  • چالش‎‌های پیشنهادی هفته:
اگر پیشنهادی دارید، در قالب یک یادداشت یا در بخش نظرها برای بنده بنویسید تا در کنار چالش اصلی هر هفته، طرح کنم.‎
یه چالش تو ذهنم بود که تا یه جایی نوشته بودم ولی ادامه ندادمش. اون هم هایکوی کتابی بود.به نظرم چالش چالش برانگیزی باشه?
ببینید برای اینکار عنوان سه یه نهایتاً چهار کتاب را کنار هم می‎گذاریم و هایکو می‎‌سازیم. مثلاً: اینک دانمارک در هوای گرگ و میش فارسی بخند! این‌‎ها عنوان سه تا از کتاب‌های کتابخونه‌‎ام هست که با کنار هم گذاشتنشون یه هایکو درست شد. البته لزوماً نباید اون کتاب‌‎ها تو کتابخونه‎‌ی خودمون باشه می‌‎تونیم عکس جلد کتاب‌‏‎ها رو دانلود کنیم و با کنار هم گذاشتنشون یه هایکو بسازیم.
حتماً باید تصاویر کتاب‌‎ها باشه توی پست.حالا از کتاب‌های خودمون عکس می‎‌گیریم یا تصاویر دانلود شده رو کنار هم می‎‌ذاریم!
چند وقت پیش خانم علاقه‌‎بند، در یادداشتی تحت عنوان «هجوم پرسش‌‎ها ?» منتشر و در آن پرسش‌‎های بی‎‌جوابش را نوشته بود. در زیر آن یادداشت برای ایشان نوشتم:
این هجوم پرسش‌‎ها فقط برای شما اتّفاق نمی‎‌افتد. همه‎‌ی ما یک عالمه سوال بی‎جواب داریم. خوشبختانه سوالات زیادند و شوربختانه پاسخ‌‎دهندگان بسیار کم. به احتمال زیاد همین یادداشت شما را بهانه‌‎ای برای چالش هفته‌‎ی بعد قرار بدهم تا دوستانی که مثل بنده و شما سوالات بی‎‌جواب دارند، این سوالات را بنویسند شاید در گذر زمان پاسخ‌‎دهندگانی نیز پیدا شدند.
امّا جداً از نظر آن روزم باید تاکید کنم که پُرسیدن مهم‌‎تر از پاسخ دادن است. گاهی جواب‎‌ها در دل پُرسش‌‎هایی مخفی شده‎‌اند که هنوز کسی نپرسیده است!
به نقل از کتاب «پُرسیدن مهم‎‌تر از پاسخ دادن است»، اثر «دنیل کُلاک و ریموند مارتین» و ترجمه «حمیده بحرینی»:
سؤال پرسیدن هنری است که با مبنا قرار دادن این نگاه که طرف مقابل انسانی است چون ما می‌تواند سنگ‌بنای اصلی در دست‌یافتن به پاسخ‌های مناسب و نتایج ارزشمند در هر گفتگویی باشد.
سؤال پرسیدن علاوه بر آنکه می‌تواند یکی از کلیدهای اصلی در ایجاد و شروع هر ارتباطی باشد، امکان حفظ گفتگو در مسیری درست و سالم را فراهم می‌آورد. خواه این پرسش‌ها درباره آب و هوا یا زمان باشند یا درباره مسایل دیگری چون شغل، علایق، مسایل بنیادین در باب هستی و مانند آن، امکان برقراری هر گفتگویی را میسر می‌کنند.
هفت یادداشت هفته‌‎ی پیش:

جمعه: جشن برای دین به دینی، سکوت برای بی‌دینی!

پنج‎شنبه: اگر ما داستان خودمان را ننویسیم، دیگران خواهند نوشت!

چهارشنبه: صفحه‌ی فروغ فرخزاد را کسی هک نکرده بود!

سه‎‌شنبه: دکتر جان شما قسم خوردید!

دوشنبه: باتری تمام ساعت‌ها را در بیاورید! ⏰ ⏹️

یک‎شنبه: کدام الدنگی صفحه‌ی دست‌‎انداز را هک کرد؟! ?

شنبه: چالش هفته: (چالش هشتم: قصّه ?‍?‍?‍? + دو موضوع پیشنهادی)

اگر وقت دارید: به نوشته‌های هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، در صورت صلاحدید آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسم‌ِ‌الله.
حُسن ختام:
https://www.aparat.com/v/BGh2u/%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF_%D9%85%D8%BA%D9%84%D8%B7%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D8%A2%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B2_%D9%88_%D9%81%D8%B1%D8%AF_%D8%AE%D8%A7%D8%B7%DB%8C